🌱فردای روزی که صاحب خانه خبر داد مستاجر قبلی خانه رو خالی کرده با حمید رفتیم که دستی به سر و روی خانه بکشیم. اولین بار با خودمان آینه و قرآن و یک قاب عکس از امام خامنه ای بردیم. این قاب عکس همان عکسی بود که با هم برای خانه مشترکمان پسندیده بودیم. حمید گفت:((باید اول حضرت آقا خونه ما رو ببینن)). قرآن را وسط طاقچه گذاشتیم. یک طرف آینه یک طرف هم قاب عکس. حمید دو قدم عقب تر از طاقچه چند دقیقه ای خیره به عکس حضرت آقا نگاهی کرد و گفت:((می بینی آقا چقدر توی دل برو و نورانیه. به خاطر ایمان زیاده. حاضرم هرکاری بکنم ولی یه لحظه لبخند از روی چهره آقا کنار نره)).
#به_روایت_همسر_شهید🦋
#یادت_باشد🌷
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی🍀
#به_روایت_همسر_شهید
روح الله هدیه امام رضا (ع) بود.
همسری که امام هشتم هدیه کند و امام حسین (ع) او را می گیرد وصف نشدنی است.
با بچهای دانشگاه رفتیم زیارت مشهد، آنجا اولین بار برای ازدواجم دعا کردم. گفتم یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل تقوا به خواستگاریم بیاید قبول می کنم.
یک ماه بعد آقا روح الله به خواستگاری آمدند. همه چیز زود سر و سامان گرفت و ساده برگزار شد...
از همان ابتدا می دانستم با کسی ازدواج کرده ام که شهادت و دفاع از کشور حرف اولش است.
می دانستم روزی آقا روح الله شهید می شود اما فکر نمی کردم اینقدر زود، ما حلقه های ازدواجمان را نذر حرم امام حسین (ع) کرده بودیم. چون عقیده داشتیم هیچگاه از هم جدا نمی شویم.
یکبار همسرم بیمقدمه گفت:
«زینبخانوم،
من و شما تو این دنیا
خیلی باهم زندگی نمیکنیم،
اما به امید خدا اون دنیا همیشه باهمیم.»
زینب متعجب برگشت به سمت او
و نگاهش کرد.
فکر کرد شاید شوخی میکند،
اما اثری از شوخی در صورتش ندید.
اصلاً نتوانست حرفش را هضم کند.
با تعجب پرسید:
«منظورتون چیه؟»
روحالله نگاهش نمیکرد.
همانطور که با سبزهها بازی میکرد،
با لبخند گفت:
«حالا بعداً میفهمید.»
📚برشی از کتاب دلتنگ نباش ، ص۶۴
#شهید_روحالله_قربانی🕊
@sabkeshohada
@sabkeshohada #سبک_شهدا