#رسم_خوبان
💠زندگی ما با سختی های فراوانی شروع شد. گاهی من از رنج های زندگی به او گله میکردم. اما او با کلام متین و گیرایش به من آرامش میداد. در مقابل تمام مسائل زندگی جدی بود و هر وقت لازم میشد، خیلی دوستانه مسائل را گوشزد میکرد.
💠مرتب روزه میگرفت و خیلی وقتها نماز شب میخواند. نماز شب او نماز معمولی نبود؛ طوری گریه میکرد که اتاق به لرزه میافتاد. ما گاهی از صدای گریه او بیدار میشدیم. او هیچ وقت دوست نداشت مرفه زندگی کنیم و از روز اول زندگیمان در منزل اجارهای زندگی میکردیم. در آن زمان ارتش به پرسنل، خانه سازمانی میداد و وقتی من از او خواستم که منزل سازمانی بگیرد، گفت بگذار کسانی که نیاز دارند بگیرند.
💠شهادت آرزوی ایشان بود. در نیمههای شب، وقتی به نماز میایستاد، با خدا راز و نیاز میکرد و با اشک و نالههای بلند از خدا آرزوی شهادت میکرد. او درباره شهادتش با بچهها صحبت کرده بود.
📎وزیر دفاع و بنیانگذاردانشکدهافسری
#سرلشگرشهید_سیدموسی_نامجو🌷
#سالروز_ولادت
@sabkeShohada
#رسم_خوبان
همسرم هر وقت حقوقش را می گرفت، به بازار می رفت و مقداری لوازم خوراکی می خرید و به یکی از محله های قدیمی سنندج که ساکنینش مردمی زحمتکش و مستضعف بودند می رفت و آن جیره غذایی را بین چند خانواده محروم و بی بضاعت تقسیم می کرد. یک بار به او گفتم: محمدصالح بذل و بخشش هم حدی دارد. تو به زحمت می توانی خانواده خودت را اداره کنی، آنوقت بیشتر حقوقت را به این و آن می بخشی! کمی هم رعایت حال ما را بکن. در جوابم گفت: ما نباید از انفاق کردن بترسیم. مهم این است که بتوانیم دل این نیازمندان را شاد کنیم. خداوند ارحم الراحمین است.
https://eitaa.com/joinchat/2197618720C6e328081dc #سَبـکشـُهـَدا
#شهید_صالح_اسماعیلی
#رسم_خوبان
‼️احترام كسانى را كه زير دست او كار مى كردند، داشت. خودش را مسئول ما نمى دانست، خودش را همكار ما مى دانست. مى گفت: هر كارى را كه مى خواهيد بكنيد. غرور به شما دست ندهد و خودتان را نگيريد.
‼️روابط ايشان با تمام دوستان و افراد ديگر بسيار مهربان و عارفانه بود. افراد را بيشتر اوقات با اسم صدا مى زد و در آخر اسم آنها هميشه آقا اضافه مى كرد. با طبقه كارگر و افراد مستضعف انس بيشترى داشت. چون خودش از اين طبقه بود، درد و رنج آنها را كاملاً احساس مى كرد. به نماز جماعت بسيار اهميّت مى داد. در موقع نماز اگر در جايى نماز جماعت برگزار مى شد، سعى مىكرد حتماً در آن شركت كند. زيارت عاشورا را هر روز صبح بعداز نماز مى خواندند.
‼️دسته جمعى در تنگه رقابيّه بوديم. از من خواست كه اگر مى خواهى اينجا بمانى، بايد نگهبان باشى. بنده قبول كردم و در موقع نگهبانى مجروح شدم. هوا خيلى سرد بود و هر نفر يك پتو بيشتر نداشتيم.
‼️پتوى ايشان در دست من بود. شهيد پست نگهبانى را از من گرفت، ولى پتو را نگرفت. با همان هواى سرد مدارا كرد و چون من مجروح بودم، پتو را روى من انداخت تا محفوظ باشم و خودش بدون پتو نگهبانى را ادامه داد تا موقعى كه تداركات به ما رسيد.»
✍به روایت همرزمان شهید
jöïň: https://eitaa.com/joinchat/2197618720C6e328081dc #سَبـکشـُهـَدا
📎قائممقام گردان جندالله لشگر۵ نصر
#شهید_حبیبالله_رحیمیخواه🌷
ولادت : ۱۳۴۴/۵/۱۰ سبزوار
شهادت : ۱۳۶۷/۵/۱۳ شلمچه
در عشـــــق یا وارد نشو
یا مـــــرد رفتن باش ...
این جاده اصلا
دوربرگـــــردان
نخواهـــد داشت ...
#رسم_خوبان
داییهای مجید همه نانوایی داشتند؛ مجید میرفت دم در نانوایی بربری داییاش میایستاد به کسانی که توانایی خرید نان نداشتند از جیب خودش نان میخرید ودستشان میداد...
بعضی وقت ها هم با مناسبت و بی مناسبت هزینه یک روز پخت نان را به شاطر میداد و میگفت نان رایگان به مردم بدهد.
آنقدر در این نانوایی ایستاد تا به مجید بربریمعروف شد؛ از بس به این اسم معروف شده بود؛ وقتی هم که ثبت نام کرد برای اعزام به سوریه حاج جواد از مسئولین گردان امام علی(ع) فکر میکرد فامیلش بربری است.
✍به روایت مادر بزرگوار شهید
#شهید_مجید_قربانخانی
ولادت : ۱۳۶۹/۵/۳۰ تهران
شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۲۰ سوریه
.....
https://eitaa.com/joinchat/2197618720C6e328081dc
#سربازحاجقاسم