بیا که آینهی روزگار، زنگاریست
بیا که زخم زبانهای دوستان کاریست
به انتظار نشستن در این زمانهی یأس
برای منتظران چاره نیست، ناچاریست
به ما مخند اگر شعرهای سادهی ما
قبول طبع شما نیست، کوچهبازاریست
چه قابها و چه تندیسهای زرّینی
گرفتهایم به نامت که کنج انباریست!
نیامدی که کَپَرهای ما کلنگی بود
کنون بیا که بناهایمان طلاکاریست
به این خوشیم که یک شب به نامتان شادیم
تمام سال اگر کارمان عزاداریست
نه این که جمعه فقط صبح زود بیدارند
که کار منتظرانت همیشه بیداریست
به قول خواجهی ما، در هوای طُرّهی تو
"چه جای دَمزدن نافههای تاتاریست..."
#سعید_بیابانکی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج