eitaa logo
سبک شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
66 فایل
کپی بدون لینک همراه دعای عاقبت بخیری = حلال☆ <تاریخ تاسیس : <۱۳۹۸/۹/۲۴ تقدیم به ساحت مقدس حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 وی بارها دستگیر و توسط شکنجه شد. پیرامون یکی از موارد دستگیری می‌گوید: در زندان به قدری جای ما بود که به نوبت چند نفر می‌خوابیدیم و چند نفر دیگر می‌ایستادیم…. ما را شکنجه می‌کردند….. همان اول که ما را گرفتند فکر می‌کردند چه کسی را گرفته‌اند. دور ما را گرفتند یک را به پشتم گذاشتند دیگری را روی سینه‌ام و یکی هم سیلی می‌زد و می‌گفت: پدر سوخته بگو دوستان شما چه کسانی هستند. گفتم: من هیچ دوستی ندارم تک و تنها هستم... یکی از آنها گفت: نگاه کن پدر سوخته را هرچه کتک می‌زنیم رنگش تغییر نمی‌کند. می‌گفتند: ترا می‌کشیم، می‌گفتم: …… به دهانم می‌زدند هر که می‌گفتند: پدر سوخته دندانهایش دارد می‌ریزد و کسی را لو نمی‌دهد... @sabkeShohada @sabkeShohada
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 وی بارها دستگیر و توسط شکنجه شد. پیرامون یکی از موارد دستگیری می‌گوید: در زندان به قدری جای ما بود که به نوبت چند نفر می‌خوابیدیم و چند نفر دیگر می‌ایستادیم…. ما را شکنجه می‌کردند….. همان اول که ما را گرفتند فکر می‌کردند چه کسی را گرفته‌اند. دور ما را گرفتند یک را به پشتم گذاشتند دیگری را روی سینه‌ام و یکی هم سیلی می‌زد و می‌گفت: پدر سوخته بگو دوستان شما چه کسانی هستند. گفتم: من هیچ دوستی ندارم تک و تنها هستم... یکی از آنها گفت: نگاه کن پدر سوخته را هرچه کتک می‌زنیم رنگش تغییر نمی‌کند. می‌گفتند: ترا می‌کشیم، می‌گفتم: …… به دهانم می‌زدند هر که می‌گفتند: پدر سوخته دندانهایش دارد می‌ریزد و کسی را لو نمی‌دهد... @sabkeShohada @sabkeShohada
🇮🇷 سیره شهدا 🇮🇷 وی بارها دستگیر و توسط شکنجه شد. پیرامون یکی از موارد دستگیری می‌گوید: در زندان به قدری جای ما بود که به نوبت چند نفر می‌خوابیدیم و چند نفر دیگر می‌ایستادیم…. ما را شکنجه می‌کردند….. همان اول که ما را گرفتند فکر می‌کردند چه کسی را گرفته‌اند. دور ما را گرفتند یک را به پشتم گذاشتند دیگری را روی سینه‌ام و یکی هم سیلی می‌زد و می‌گفت: پدر سوخته بگو دوستان شما چه کسانی هستند. گفتم: من هیچ دوستی ندارم تک و تنها هستم... یکی از آنها گفت: نگاه کن پدر سوخته را هرچه کتک می‌زنیم رنگش تغییر نمی‌کند. می‌گفتند: ترا می‌کشیم، می‌گفتم: …… به دهانم می‌زدند هر که می‌گفتند: پدر سوخته دندانهایش دارد می‌ریزد و کسی را لو نمی‌دهد... @sabkeShohada @sabkeShohada
-هر چه بهش گفتیم و گفتند فایده ای نداشت .😞حکمش آمده بود باید فرمانده گردان عبدالله بشود،ولی زیر بار نرفت که نرفت. روز بعد،صبح زود رفته بود مقر تیپ.به فرمانده گفته بود:چیزی رو که ازم خواستین قبول می کنم.😳 از همان روز شد فرمانده گردان عبدالله.❤️با خودم می گفتم:نه با این که اون همه سر سختی داشت توی قبول کردن فرماندهی،نه به این که خودش پاشده اومده پیش فرمانده تیپ.😕 بعدها،با اصراری که کردم،علتش رو برایم گفت : شب قبلش (سلام الله علیه) را خواب دیده بود؛ حضرت بهش تکلیف کرده بودن.✨❤️ 🕊 @sabkeshohada
✾شهید یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه🏡 آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای می‌آید، در خواب با کسی صحبت می‌کرد و می‌گفت، (س) ✾چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمی‌شدند❌ در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم کنم، ناراحت شد😔 به سمت اتاق دیگری🚪 رفت، من نیز پشت سرش رفتم ✾دیدم گوشه‌ای نشست، اسم (س) را صدا می‌زد و از شدت گریه😭 شانه‌هایش می‌لرزد؛ آرام‌تر که شد، به من گفت: چرا بیدارم کردی، داشتم را از بی بی فاطمه(س) می‌گرفتم😭 @SABKESHOHADA @SABKESHOHADA جهت شادی روح این شهید عزیز
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرکجا که گیر کردید امام زمان عج را به حضرت زهرا سلام الله علیها قسم دهید @sabkeshohada』💚🕊
گفت: «توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم؛ اونم اینکه تیر بخوره به گلوم.» تعجب کردیم. بعد گفت: «یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر.» والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش. وقتی می بردنش، داشت از گلوش خون می آمد؛ می گفت: آرزویی ندارم مگر شهادت 🕊🌹 『@sabkeshohada』🖤🕊