شهیدامیر سیاوشی از زبان
#دوست و همرزمش
❄️زيرآتش سنگين تكفيريها هم لبخند ميزد❄️
دوست و همرزم شهيد بيش از 3 سال او را ميشناخته است.
او يك ماه را در سوريه با امير زندگي كرده و از آن روزها ميگويد: «با 17 نفر براي شناسايي به روستاي «قلعه جيه» در اطراف شهر حلب به فرماندهي امير راهي شديم.
اگر با تكفيريها درگير ميشديم، تلفات زيادي ميداديم
اما به #لطف حضرت زينب(س) منطقه را شناسايي كرديم
و بدون اينكه خون از دماغ كسي بيايد به پايگاه برگشتيم
فرداي آن روز عمليات آزادسازي آن روستا با موفقيت انجام شد
اين روستا 4 سالي ميشد كه در تصرف نيروهاي تكفيري بود
و خدا را شكر ميكنم كه با آزادسازي رو سفيد شديم
بعد از اين اتفاق اسم #روستا به «قلعه حسن خان» تغيير كرد.» او توضيح ميدهد: «سوريه ناامن بود و به هيچوجه امنيت جاني نداشتيم
به همين دليل بعضي از بچهها دلهره داشتند،
اما #امير هميشه خندان بود و #مشتاق شهادت
وقتي زير آتش سنگين تكفيريها بوديم هم لبخند ميزد
او اين روحيهاش را به ديگران هم منتقل ميكرد و بين بچهها به «#بمب انرژي» معروف شده بود
در راه سوريه به يكديگر قول داديم كه با هم برويم و برگرديم.....
اما من رفيق نيمهراه شدم.»
#شهید_امیر_سیاوشی
@sabkeshohada @sabkeshohada
#سربازحاجقاسم