eitaa logo
سبک شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
67 فایل
کپی بدون لینک همراه دعای عاقبت بخیری = حلال☆ <تاریخ تاسیس : <۱۳۹۸/۹/۲۴ تقدیم به ساحت مقدس حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
د‌لـداده‌ ی اربـاب بـود ♥️ درِ تابـوت را بـاز ڪردند ایـن آخـرین فرصـت بـود ... بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل قبـر؛ بدنـم بی‌حـس شـده ‌بـود ، زانـو زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده‌ بـود . بایـد وصیـت‌های محمـدحسیـن را مـو به مـو انجـام می‌دادم. پیـراهـن مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم. همـان که محـرم ها می ‌پوشیـد. یڪ چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم می‌لرزیـد . بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور گردنـش ... جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! به آن آقـا گفتـم:« می‌خواسـت بـراش سینـه بزنـم ؛ شـما می‌تونید؟ یا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید. دسـت و پایـش را گـم کـرد . نمی‌توانست حـرف بـزند چـند دفعـه زد رو سینـه محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. نمی‌دانم اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم؟» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:«خودت بگـو » نفسـم بالا نمی‌آمد .... انگار یڪی چنـگ انداختـه‌ بود و گلـویم را فـشار می‌داد ، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم گفتــم : از حـرم تـا قـتلگـاه زینـب صـدا می‌زد حسـیـن دسـت و پـا می‌زد حسـیـن ؛ زینـب صـدا می‌زد حسـیـن ... (قسمتی ازخاطرات: ) @sabkeshohada @sabkeshohada
سبک شهدایی ها سـلام. اگه مایلیـد در چــله در {سـبک شـهـدا} شـرکـت کنید،هرچـه زودتر ثبـت نام و اسـم نویسـی کـنید📝 اگر کـسی رو هم مـی شناسید که مـایل هست، بهـش خـبر بدید؛ این چله به نیت ظـهور آقا امام زمان(عـج) از بین رفتن کرونا و برآورده شـدن حاجـات شخصی و حاجت روایی یکی از خادمین سبک شهدا،برگزار میگـردد. ♦️جهـت ثبت نام به آیدی @sarbazeHajGHASEM مراجـعه نمایید. زمان شـروع چله: پنج آذر منتظـر خبرتون هسـتم. یازهرا(س)✋ @sabkeshohada @sabkeshohada
گاهے‌یڪ‌جواب‌نیمہ‌تلخ‌‌به‌پدرومادر ڪدورت‌و‌ظلمی‌می‌آوردڪہ‌صد‌تا‌نماز شب‌خواندن،آن‌را‌جبران‌نمی‌ڪند...! - آیت‌الله‌فاطمی‌نیا🌿`• @sabkeshohada @sabkeshohada
🔺نگران آقای خامنه ای نباش! عزیزی نقل میکرد: در بهشت زهرا تهران بودم، پیرمرد با صفایی دیدم که با ادب خاصی بالای این مزار ایستاده و دعا میخونه، نگاهم بهش بود و مدتها که دور زدم دیدم دست به سینه هنوز بالای مزار هست، بعد پایان دعا و ذکر متوجه من شد. صدام کرد و گفت: پسرم ازت میخوام هروقت اومدی برای این شهید فاتحه بخونی. گفتم چشم، میشه خواهش کنم دلیلش رو بگید. گفت من سالها بود بعد از فتنه۸۸ برای حضرت آقا و سلامتی جسمی و تعرض احتمالی به جانشان خیلی نگران بودم و اضطراب درونی داشتم، روزی شهیدی با همین شمایل به خوابم اومد و شماره ردیف و قطعه هم بهم گفت. ازم پرسید چرا نگران آقای خامنه‌ای هستی؟! نگران نباش من خودم محافظش هستم. بار اول توجهی به خواب نکردم تا اینکه دوباره همان خواب تکرار شد، همان هفته پنجشنبه با حفظ کردن شماره ردیف و قطعه اومدم بهشت زهرا و دقیقا همان چهره رو روی قبر دیدم، دیدم تو توضیحات شهید نوشته «محافظ رئیس جمهور محترم حجت الاسلام سید علی خامنه‌ای». از اون موقع به بعد دیگه خوفی از تعرض به جان آقا ندارم و‌ در عوض مدام به این شهید سر میزنم و دعاگوش هستم، به هرکسی هم که بتونم میگم. @sabkeshohada @sabkeshohada
شهید سرلشكر خلبان جاویدالاثر ابراهیم شریفی، اول مهر ماه سال 1329 در شهرستان شیراز دیده به جهان گشود و پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی و متوسطه در تاریخ یكم دی 1349به جمع هنرآموزان آموزشگاه درجه داری نیروی هوایی ارتش پیوست. او پس از پایان دوره خلبانی و بازگشت به کشور راهی پایگاه ششم شکاری شد داد در این پایگاه خلبان جنگنده افسانه‌ای فانتوم شود. شریفی در عملیات غرورآفرین مروارید در روز 7 آذر سال 1359 در حمایت از رزمندگان نیروی دریایی مستقر در ناوچه پیكان، حماسه آفرید و با هدایت هواپیماهای شكاری بمب افكن نیروی هوایی از درون ناوچه پیكان با دادن گرای مناسب باعث انهدام چند فروند ناوچه اوزای عراقی و سپردن آنها به قعر آب‌های نیلوگون خلیج فارس شد. او سرانجام با هدف قرار گرفتن ناوچه پیكان توسط ناوچه‌ موشک انداز اوزا، به مانند بسیاری از نیروهای حاضر بر روی ناوچه در این راه به افتخار شهادت نائل آمد. ✔️روح بلندش برای همیشه پایدار آسمان ایران عزیز و بزرگ باشد. @sabkeshohada @sabkeshohada
💠 شهید محمد بروجردی 📌رفته بود اصفهان پی ریخته گر. گفته بود: برای ارتش نارنجک می‌زنی، برای ما هم بزن! 🔹طرف اول راه نمی داده. محمد اسم امام را می‌برد. ریخته گر می‌گوید: اینجا مأمورهای ارتش آمد و رفت دارند؛ نمی شود کاری کرد. یک نفر را بفرست یادش بدهم. بروید برای خودتان نارنجک بزنید! به تهران که برگشت، یک نفر را به اصفهان فرستاد و به او تأکید کرد که باید کار را یاد بگیری! 🔸از این طرف هم رفته بود توی یک باغ نزدیک ورامین کارگاه درست کرده بود؛ تراشکار و متخصص مواد منفجره اش را هم پیدا کرده بود. 📙مسیح کردستان @sabkeshohada @sabkeshohada
رفقا دیدید تو این دوره زمونه بلا و مصیبت خیلی خیییلی زیاد شده😞
سبک شهدا
رفقا دیدید تو این دوره زمونه بلا و مصیبت خیلی خیییلی زیاد شده😞
یعنی کسی نیست که اصلا مشکل نداشته باشه زندگی های امروز پُر از مشکل و بلا شده...
حالا چکار کنیم که دچار بلایا نشیم.. یا اگه دچار میشیم آسیب کمتری بهمون برسه🧐‼️