eitaa logo
❤سَـبک زنـدگی❤
7.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
13 فایل
لطفا کانال را به عزیزانتان معرفی کنید. نظرات و پیشنهادات👈 @RedFish6 تبلیغ بصورت محدود و قیمت مناسب هم داریم 👇 @RedFish6 ادمین تبادل: @SSbb_rr
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷پویش سراسری : 🔖برپایی بزرگترین جشن ولادت آقا امیرالمومنین (علیه السلام ) در زمان مبارزه با ویروس 🔸هر خانه یک هیئت🔸 🔶به فرموده ستاد ملی مبارزه با کرونا خانه امن ترین جا هست ♦️همه با هم بیاییم در خانه های خود شب میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام را جشن بگیریم 📕برکات نام و ذکر اهل بیت و امیرالمومنین علی علیه السلام در خانه 👇 1⃣👈امام صادق علیه السلام : 🔸خداوند فرشتگانی دارد که بر گرد زمین می چرخند، هرگاه می گذرند بر جماعتی که یاد محمّد و آل محمّد صلی الله علیه وآله وسلم می کنند، به یکدیگر می گویند: بایستید که مطلب خود را یافتیم. پس می نشینند و با ایشان شریک می شوند در آن امر، پس چون ایشان برخیزند، اگر بیمار شوند به عیادت ایشان می روند و اگر بمیرند به جنازه ایشان حاضر می شوند و اگر غایب شوند جستجوی ایشان می کنند. (✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره) 2⃣👈امام صادق علیه السلام : 🔸ملائکه ای که در آسمان هایند نظر می کنند به سوی یک و دو و سه از شیعیان که فضیلت آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم را ذکر می کنند، پس به یکدیگر می گویند که نمی بینید این جماعت را، با کمی ایشان و بسیاری دشمنان ایشان، فضیلت آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم را ذکر می کنند. پس طایفه دیگر از ملائکه در جواب ایشان می گویند که، این فضل خدا است به هرکه می خواهد می دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است. (✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره) 3⃣👈امام باقر علیه السلام: 🔸جمع نمی شوند سه نفر از مؤمنان یا زیاده، مگر آن که از ملائکه مثل ایشان جمع می شوند و اگر چیزی از خدا می طلبند، ملائکه آمین می گویند و اگر پناه به خدا می برند از شرّی، دعا می کنند ملائکه که خدا آن بد را از ایشان دور گرداند و اگر حاجتی می طلبند، ملائکه از خدا سؤال می کنند که حاجت ایشان را برآورد...... (✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره) 4⃣👈پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم 🔸زینت دهید مجالس خود را به ذکر فضایل علی بن ابی طالب علیه السلام که در او هفتاد خصلت از خصلت های پیغمبران هست. 🔻در حدیث دیگر فرمود: حق تعالی برای برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام فضیلتی چند قرار داده است که از بسیاری، احصای آن نمی توان کرد. پس 1⃣هرکس یک فضیلت از فضایل او را ذکر کند از روی اقرار و اذعان، گناهان گذشته و آینده اش آمرزیده شود، هر چند در قیامت با گناه جن و اِنس بیاید. 2⃣و هرکس یک فضیلت از فضایل او را بنویسد تا علامتی از آن کتاب باقی باشد ملائکه از برای او استغفار کنند. 3⃣و هرکه گوش دهد به فضیلتی از فضایل آن حضرت، خدا بیامرزد گناهانی را که به گوش دادن کرده باشد. 4⃣و هرکه نظر کند به نوشته ای که فضیلتی از فضایل آن حضرت در آن نوشته باشد خدا بیامرزد از او گناهانی را که به چشم کرده باشد. (✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره) 🌷💐 در شب ولادت مولا و مقتدامون آقا امیر المومنین علی (علیه السلام) همه وسایل جشن از قبیل کیک و شیرینی را در خانه خود فراهم کنیم و همراه خانواده خود جشن ولادت امیرالمومنین (ع) را بگیریم ...👏👏 و هیات خانگی را فراهم کنیم ... میتوانیم کارهای ذیل را انجام دهیم : ➕مدح خوانی امیرالمومنین (ع) ➕قرائت زیارت امین الله ➕هدیه به خانواده مخصوصا بچه ها ➕قرائت یک صفحه قرآن و هدیه به آقا ➕خواندن فضایل امیرالمومنین ➕بیان داستان های از مولا امیرالمومنین پس همه جشن ولادت آقامون را برپا می کنیم در منزلهایمان ... و حرف آخر با شادی و توسل به آقا انشالله به مدد الهی کرونا را شکست می دهیم ... به امید یک نگاه آقاجانمون علی علیه السلام که شاعر گفت : ◽️ به ذره گر نظر لطف بوتراب کند ◽️ ◽️ به آسمان رود و کار آفتاب کند ◽️ برپایی بزرگترین جشن عالم 🔸لطفا منتشر کنید ... فقط به عشق علی الامام علیه السلام 🍃❤️ @SabkeZendegi6
خانه های ساده و صمیمی... دور هم جمع میشدیم کنار خانواده ها یا آخر هفته خونه پدربزرگ و مادربزرگ ها... بوی خوش غذا و آبگوشت سرتاسر خونه رو پُر میکرد و چه روزهایی... کاش هیچ وقت تمام نمیشد اون روزها.. چقدر دلتنگ اون روزهاییم.. ❌امان از زندگیِ ماشینی و خشک و تجملاتی و بی مزه! امان از دوری ها؛ هم دوری های ظاهری، هم دوری های قلبی... و امان از ... 👌آخر هفته ها یه سری به خونه بزرگترها و پدر و مادر ها بزنیم ((البته با رعایت فاصله اجتماعی و بعد از شکست دادن کرونا)) حداقل تلفنی حالشون رو بپرسیم. 🍃❤️@SabkeZendegi6
❤سَـبک زنـدگی❤
💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣ قسمت نهم فاطمه و علی بیست روز میشه که وسط غذا، آب نخوردن. تمام تل
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ قسمت دهم مریم قبل از شروع خوندن داستان، با لحن پر محبت همیشگیش گفت: _ بچه ها چشماتون بسته س؟ بچه ها چشماشونو بستند و منتظر بودند مامان شروع کنه. تا با دقت به قصه گوش کنند. محمد طبق معمول یواشکی چشماشو نیم باز کرد و با لبخندی دلنشین چشمای مامان رو دید زد. مریم البته سخت نمی گیره. انگاری متوجه نشده بود چشمای محمد بازه. میثم تو اتاق پذیرایی در حال بالا رفتن از سر و کول سعید بود. سعید یادش اومد به مادرش زنگ نزده. گوشی رو برداشت. شماره منزل پدرش رو گرفت. معمولاً به جای شماره ی همراه، شماره ی منزل رو میگیره تا با بقیه اعضای خونواده هم سلام و احوالی داشته باشه. مادر سعید گوشی رو برداشت. بعد از سلام و احوال پرسی، مادر سعید گفت: _ بعد از اینکه شما رفتید، دکتر گفت عزیز باید بستری بشند. تست کرونا گرفتند. براشون یه ختم قرآن نذر کردیم که ان شاالله حالشون خوب بشه. مامان جان شما و مریم چند جزء می تونید بخونید؟ سعید جواب داد: _ من که بیشتر از یه جزء نمیتونم قول بدم. مریم هم داره برای بچه ها قصه میگه. ان شاالله ازش می پرسم و خبر میدم. ان شاالله خدا همه ی مریضا رو شفای عاجل بده و هرچه زودتر همه ی مردمو از این بلای کرونا نجات بده. راستی مامان اگه چیزی لازم داشتید یا کاری داشتید به من بگید. مرخصی میگیرم و انجام میدم. مامان در جواب گفت: _ نه مامان جان. داییا هستن. عزیزم که فعلاً بستری شده و تحت مراقبته. شما فقط برای همه ی مریضا دعا کنید. _ چشم حتماً. فقط اگه ضروری بود و از خونه بیرون رفتید، حتماً ماسک بزنید. با کسی شوخی نداره. چند روز پیش یکی از همکارای من مبتلا شد. حالش خوب نیست. خیلی اذیت شد. پیشتر هرچه بهش می گفتیم رعایت کن، ماسک بزن، با دیگران دست نده، اصلاً گوش نمی داد. الانم که گرفتار شده. _ حتماً سعید جان. من و بابا که ماسک می زنیم و رعایت میکنیم. خیالت راحت. به همه سلام برسون. _ چشم. بزرگی تون رو می رسونم. شما هم به بابا سلام برسونید. خدانگهدار. ده دقیقه ای گذشته بود و هنوز بچه ها نخوابیده بودند. طبق روال هر شب، مریم یه مولودی که قبلاً دانلود کرده بود رو با صدای ملایم برای بچه ها پخش کرد. شب بخیر گفت و از اتاق بچه ها بیرون اومد. رو به سعید گفت: _ آقا سعید حواست به میثم هست من برم دوش بگیرم؟ _ ببخشید متوجه نشدم. چی گفتی؟ معلوم بود که سعید از خبر ابتلای عزیز، حسابی تو فکر رفته. مریم پرسید: _ تلفنی با کی صحبت می کردی؟ _ با مامان. سلام رسوندند. بین خودمون باشه. احتمالاً عزیز کرونا گرفته ن. تست کرونا هم داده. خیلی دعا کن. راستی مامان گفتند برای شفای همه ی مریضا یک ختم قرآن برداشته ن. پرسیدند شما چند جزء می خونید؟ صدای مولودی خوانی دلنشین و شاد حضرت علی علیه السلام با صدای یکی از مداحان ارزشی از اتاق بچه ها به گوش می رسید. مریم با آرامش و متانت همیشگیش جواب داد: _ خدا بزرگه. ان شاالله خوب میشن. من سه جزء میخونم ان شاالله. خودت جزء چند رو میخونی؟ _ سعید لبخندی زد و گفت من طبق معمول جزء یک رو میخونم. بعد هم خندید و چشمک زد و گفت میخوام اینقدر جزء یک رو میخونم تا حفظ بشم. مریم هم که میثم رو به آغوش گرفته بود و داشت بوس بارونش میکرد با لبخند مضاعف ادامه داد، پس منم طبق معمول سه جزء بعدش رو میخونم. آقا سعید اگه حواست به میثم هست من برم حموم؟ سعید لبخندی زد و گفت: _ برو خیالت راحت باشه. مداد شمعی های فاطمه گوشه اتاق افتاده بود. میثم اونا رو برداشت. روی دفتر نقاشی فاطمه خط خطی کرد. دیگه از سر و کول سعید بالا نمی رفت. سعید هم یک پیامک با مامان داد. _ سلام مامان، مریم میگه سه جزء میخونه ان شاءالله. من خودم جزء یک رو میخونم و مریم هم ان شاءالله دو و سه و چهار. التماس دعا بعد نت گوشی رو روشن کرد تا اخبار امروز مبتلایان کرونا رو بخونه. چند دقیقه ای که گذشت یه هو متوجه شد یه چیزی تو دهان میثمه. با عجله رفت سمتش. به میثم گفت: _اخ کن بابا، اخ کن ... . لب و دهان میثم آبی رنگ شده. سعید فهمید که مداد شمعی تو دهانش گذاشته. میثم هم سفت دهانش رو بسته و مداد رو می جوید. هرچه سعید بهش می گفت اخ کن انگار نه انگار. روشو کرد اون ور و مداد رو بیرون نیاورد. سعید بلند شد و چندتا دستمال کاغذی برداشت. میثم رو بغل کرد و به سینه ش چسبوند. سعی کرد به زور تکه های مداد شمعی رو از دهان میثم در بیاره. حالا میثم داد می زد و گریه میکرد. سعید اما بی توجه به او هم چنان تلاش خودش رو می کرد... ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی ویراستار: ح. علی پور 🍃❤️@SabkeZendegi6
🔸اخیراً محققین متوجه شدن وقتی مادرِ نوزاد به مبتلا میشه، شیرش نه تنها ویروس رو منتقل نمی‌کنه، بلکه آنتی‌بادی‌هایی تولید میکنه که ویروس کرونا رو خنثی میکنه... 🍃❤️@SabkeZendegi6