eitaa logo
کلام « ساده »
212 دنبال‌کننده
438 عکس
37 ویدیو
10 فایل
کنار سفرۀ فیض إلهی _ نمک گیر کریم أهل بیتم.
مشاهده در ایتا
دانلود
پنجــــم ماه برکات و دعــاست وقت تقـــرّب به حریم خداست همچو محرّم که شب پنجمش واسطه، طفل حسن مجتباست تاجیک «ساده»
رمضــــان با دلِ توّاب چه حــــالی دارد ســـحر و دیدۀ بیخواب چه حالی دارد روزها گرم و لبِ تشنه به هنگام عطش روزه با روضـــۀ ارباب چه حــالی دارد تاجیک «ساده»
روز نهـــــم روزه شـــــــــــد و یار نیامـــــد بر منتظــــــــران لحــــــظهٔ افــــطار نیامد لب تشنه چونان صاحب مرثیه ، بخوانیم ( ای اهـــل حــــــــرم میر و علمــــــــدار نیامد ) تاجیک «ساده»
مبهوت شــود عــقل ز اعمال خــــدیجه س عشق است فرومانده به احوال خدیجه س این حرف رسول ص است که احیاگر اسلام شمشیر علی ع بوده و امــــوال خدیجه س تاجیک «ساده»
شــــــود افطار نُهم با غم و با گریه شـــــروع که عجب حال خوشی میکند آن لحظه وقوع هاتفی بانگ برآرد شب عاشــــــور صـــــــیام حرمــــــت نالهٔ زینب (مکن ای صـبح طلوع) تاجیک «ساده»
دینم بدون حبّ تو امضاء نمی شود در کلّ خلق مثل تو پیدا نمی شود هر روز روشنایی خورشید این جهان بی پرتو رخ تو هویدا نمی شود حاتم که شهره گشته به جود و کرامتش انگشت کوچک تو هم آقا نمی شود گیرم که فرقه ها همه آیین حق شوند دین بی ولای تو که تولّا نمی شود گیرم که ره دهند ز هر فرقه در بهشت بی تو بهشت جنّت اعلی نمی شود می برده حتم وقت مداواش نام تو عیسی که بی دم تو مسیحا نمی شود آدم به عشق روی تو آن سیب خورده است وَر نه نبی که بســــتۀ دنیا نمی شــود آقا بدون اذن دخــــــــــــول بقیع تو درب جنان به روی کسی وا نمی شود جز تو به صلح عالی و غیرتمدار خود کس موجـــــب مذلّت اعدا نمی شود تاجیک «ساده»
ألسَّلامُ عَلَيْكَ یٰا کَریم أهل البَیت عَلَیهِ‌السَّلام بوی عشقم که به گیسوی نسیم آمده ام یاکریمم که به درگاه کریم آمده ام سینه ام سینۀ سینا شده در حسرت نور سینه سوزان به تمنّای کلیم آمده ام قاری مصحف عشقم، به خط حُسنِ حسن محو این آیۀ رحمان ورحیم آمده ام کرده ام دست گدایی سوی این خانه دراز به کرمخانۀ إحسانِ قدیم آمده ام من فقیربن فقیرم که به هنگام نیاز به در لطف کریم بن کریم آمده ام دردمندم که به دنبال مسیحا دمِ خویش بهر درمان به در بیت حکیم آمده ام داده ام شاخه گلی «ساده» به ارباب کرم که به امید رهایی ندیم آمده ام تاجیک «ساده»
رمضان سفرۀ فیضی است به اعطای حسن حلم، تفسـیر صیام است به امضای حسن مقصــد از صبر و صَلٰاة است به قرآن کریم إســـْـــتَعینوُا به تـولّا و تبــــرّای حســــــــن تاجیک «ساده»
عجب نوری، عجب شوری عجب غوغای مستوری عجب رؤیای مقدوری که در خاطر ضریحی ساختم از دُرّ و یاقوت و زبرجد گنبد و گلدسته از الماس و سنگِ فرش از مرمر که گردد بارگاه زادهٔ کوثر بقیعی را تصوّر ساختم با گنبد و با پنجره فولاد از پایه بقیعی روشن و آباد گردیده رها از دست عمّال یهود، آزاد همچون مشهد ما روشنای گنبدش تا آسمان باشد وَ هر سو صحن آن در ازدحام زائران باشد پس از بیت الحرام و گنبد خضراء هر حاجی طوافش دور آن باشد وَ بین هر رواقش هیأتی از عاشقان باشد امامت در نماز صحنها بر عهدهٔ صاحب زمان‌(عج) باشد به لطف حضرت حق می رسد آنروز روزی که نماز صبح، در صحن بقیع و ظهر و عصرش کربلا مغرب میان مَسجِدُالأقصاست. تاجیک «ساده»
سحر از دل نوای عشق سر داده شدم مجنون و دلداده ردای زهد بنهاده نمودم مست از جام ازل اینک قیام از پای سجّاده کنم افطار امّا با می و پیمانه و باده به ذکر یاعلی و یا عظیم و یا غفور و یا رحیم آغاز کردم دفتر دل را غریق بحر غم بودم که طی کردم مراحل را و پیدا کرده ساحل را که دور از خویش سازم دور باطل را رسیده نیمهٔ ماه خدا، ماهی شده پیدا سحر با عطر ناب حضرت طاها ز هر سو نفحه ای جاری شده از حنجر مولا زمان آورده در خاطر خروش عَلَّمَ الأسماء فلک در تاب و تب افتاده یاد لَیلَةُ الأسریٰ زمین در خود نمی گنجد از این شور و از این غوغا که باشد میزبان مقدم دردانهٔ زهرا حدیث عشق می جویم ره آمال می پویم خدا را شکر می گویم که در این لحظه ها آیات رحمان و رحیم آمد سروش عشق همراه نسیم آمد وَ از هر سوی عالم عطر جنّاتُ النَّعیم آمد بشارت همره لطف عمیم آمد خبر از حُسن احسان قدیم آمد به بیماران حکیم آمد امیران را زعیم آمد فقیران را نعیم آمد چه غوغایی شده برپا که میلاد کریم بن کریم بن کریم آمد رسیده تا که نور چشم خَتمُ المُرسَلین باشد عزیز جان اُمُّ المُؤمِنین باشد که میراث أمیرُالمُؤمِنین باشد اگر چه بین سرداران دین تنهاترین امّا مُذِلُّ المُشرِکین باشد مُعِزُّالمُؤمنین باشد تمام فَخر مخلوقات در بینِ سَمٰاوات و زمین باشد رسیده نیمهٔ ماه خدا افطار طعم قند و خرما و عسل دارد به روی منبر گل بلبل طبع بلندم شوق ایراد غزل دارد سخن از صبح زیبای ازل دارد که شور نغمهٔ خَیرُالعَمَل دارد تمنّای کرامت از کریم لَم یَزَل دارد سخن از مدح سردار جمل دارد که در بین کریمان دو عالم نیست میزانش هزاران حاتم طایی گدای لطف و احسانش به صبر و حلم ایّوب نبی طفل دبستانش وَ صدها یوسف مصری اسیر روی تابانش ذبیح الله باشد فدیه بهر عید قربانش سلیمان نبی در بارگاه قدس دربانش کلیم اللّٰه، حیرانش مسیحا در پی تعلیم درمانش وَ باشد خضر، دنبال نَمی از آب حیوانش عجب نوری، عجب شوری عجب غوغای مستوری عجب رؤیای مقدوری که در خاطر ضریحی ساختم از دُرّ و یاقوت و زبرجد گنبد و گلدسته از الماس و سنگِ فرش از مرمر که گردد بارگاه زادهٔ کوثر بقیعی را تصوّر ساختم با گنبد و با پنجره فولاد از پایه بقیعی روشن و آباد گردیده رها از دست عمّال یهود، آزاد همچون مشهد ما روشنای گنبدش تا آسمان باشد وَ هر سو صحن آن در ازدحام زائران باشد پس از بیت الحرام و گنبد خضراء هر حاجی طوافش دور آن باشد وَ بین هر رواقش هیأتی از عاشقان باشد امامت در نماز صحنها بر عهدهٔ صاحب زمان‌(عج) باشد به لطف حضرت حق می رسد آنروز روزی که نماز صبح، در صحن بقیع و ظهر و عصرش کربلا مغرب میان مَسجِدُالأقصاست. تاجیک «ساده»
اسر رمز و راز این دو بیتم نماند لنگ در محشر کُمیتم که پای سفره‌ی فیض إلهی نمک گیر کریم أهل بیتم ع تاجیک «ساده»
دل را به نام تو حق از روز ازل کرد هر کام تلخی را به نام تو عسل کرد مهر تو را تا حق به لوح فترت آورد هر مشکلی را گوشۀ چشم تو حل کرد دلدادگی را واژه واژه می سرایید عشق تو را هم شاه بیت این غزل کرد اسم تو را روی زبان جاری نمود و بین أذان قلب ما خَیْرُالْعَمَل کرد با لطف و احسان تو همچون کیمیایی خاک دل ما را به نقش زر بدل کرد امثال حاتم را به احسان و کرامت از برکت الطاف تو ضرب المثل کرد در شیرمردی هرچه گویم لفظ بازیست یک ضرب شصتت ختم پیکار جمل کرد تاجیک «ساده»