بسم الله الرحمن الرحیم
#شرم...
به واسطهی یک فرد موثق و مورد اطمینان متوجه شدیم که خانوادهای مستضعف، زحمت کش و باآبرو ۶ میلیون تومان به یک فرد بیانصاف بدهکار هستند.
حالا چرا بیانصاف؟!
چون مدتهاست به این خانواده فشار زیادی میآورد و دور از چشم شوهرِ کارگر، به خانمش پیشنهاد شرمآوری داده که جای گفتن ندارد. آن هم فقط به خاطر ۶ میلیون تومان...
۱ میلیونش تا حالا جمع شده. #۵_میلیون_تومان دیگر لازم است.
برای حفظ دین و دنیای یک خانواده و مادرِ یک نوزاد، میخواهیم بدهی را بپردازیم و شر این ظالم را از سرشان کم کنیم.
اگر دوست دارید در این کار خیر یاری کنندهی ما باشید، لطفاً کمکهای خود را به کارت زیر واریز بفرمایید:
6273811046140940
بانک انصار
به نام سعید توانا راد
درگاه بانکی جهت پرداخت اینترنتی:
idpay.ir/eshterakmosbat
لطفاً در انتشار این پیام ما را یاری کنید.
#اشتراک_مثبت
#مشسلیمون!
#مسجدسلیمان سوار تاکسی شدم. من و یک نفر دیگر پشت نشسته بودیم و دو نفر هم جلو. کنار دستی من که میگفت نه اسلام را قبول دارد نه نظام را؛ سر توهین و تهمت را سمت #اسلام، #امام_خمینی(ره) و #رهبرانقلاب گرفت. به تهرانی و اصفهانی و... که احساس میکرد جای مردم شهر را در شرکت #نفت و #گاز مسجدسلیمان گرفتهاند خیلی توهین کرد و پیشبینی کرد که به زودی #خیزش_مسلحانه مردم مسجدسلیمان را شاهد خواهیم بود. خیلی عصبی و #رادیکال برخورد میکرد.
راننده و شخص کنار دستش گوش میکردند و از شرایط اقتصادی گلایه داشتند و تندی این برادرمان زبان آنها را هم باز کرد: این نظام برمیافتد، #خوزستان را جدا میکنیم و قس علی هذا. هر سه لیسانس داشتند: راننده #لیسانس نفت، کناردستیاش لیسانس عمران و کناردستی من، لیسانس تربیت بدنی. کناردستی من پانآریایی بود و در آشوبهای امسال حدود ۱۰ روز دستگیر شده بود. او صریحاً تهدید کرد و احتمالاً اقدام به برخورد #مسلحانه خواهد کرد. رانندهی جوان و کناردستیاش اما بیشتر به #ناعدالتی و پارتیبازی در کارها معترض بودند و به نظر نمیرسید ضداسلام و قرآن باشند ولی با این حال همصدای اعتراض کناردستی من شده بودند.
ساکت نشسته بودم. برادر کناردستیام بین حرفهایش گفت:«پس تو چرا به #خامنهای فحش نمیدی؟!» مکث کردم ولی دل را زدم به دریا و گفتم:«چون من طرفدار رهبرم.» دو نفر جلویی جا خوردند و لب برچیدند! دیدند لهجهام متفاوت است. احتمالاً از ترس اینکه تهرانی یا شاید هم اطلاعاتی(!) باشم پرسیدند:«بچه کجایی؟!» گفتم:«بچه اصفهانم، راحت باشین! :)»
کناردستیام اما توهینها را به شدت رکیکتر کرد و گفت:«لابد برای خودت سودی دارد و داری میخوری که راضی هستی و...» گفتم:«راضی نیستم، سختی #اقتصادی را چشیدم و میچشم و پدرم راننده تاکسیه!» اما کو گوش شنوا؟! اوضاع توهینها عجیب و غریب بود واقعاً! خواستم پیاده شوم، راننده گفت:«چرا؟ هنوز نرسیدیم به #ترمینال!» گفتم:«خب این دوستمون اصلاً رعایت نمیکنه. بابا مام آدمیم نشستیم اینجا. حالا هیچی نمیگیم خوب نیست به اعتقادات و نظراتمون توهین بشه. اختلاف نظر اشکال نداره ولی #توهین...» تصدیق حرفم را از تغییر رفتارشان را دیدم. خیلی صبر کردم تا تمام شد و کناردستیام پیاده شد. راستش هم صبر بود، هم ترس! نمیخواستم درگیری ایجاد شود چون دعوا با جاهل را جایز نمیدانم بلکه باید با خائنها جنگید.
القصه؛ دوست فحاش پیاده شد و نفس راحتی کشیدم. بحث با معترضین جلو ادامه پیدا کرد. از انتقادات و راه جایگزین به جای نظام و خطر نابودی امنیت در صورت پیروزی ایدهی دوستی که پیاده شد گفتم. گفتم:«من که تو روستا بودم، هرکی ناراضی بود ازش پرسیدم دوره احمدینژاد چطور بود. بی استثنا گفتن خیلی بهتر بود و دولت و وزرای اون به ما محرومین رسیدگی کردند. حالا نمیدونم توی شهر چطوره؟!» بغل دستی راننده گفت:«دورهی احمدینژاد خیلی خوب بود. اگه گرونی بود، کار هم بود و شرمنده خونواده نبودیم. اما الآن روزی چندبار شرمنده خونواده میشم و دلم میخواد یه بار توی اعتراضات و درگیریها کشته بشم به جای روزی هزار بار مردن...» گفتم:«نمیخواد بمیریم، اون دوران و بلکه خیلی بهتر و بدون ایرادهای اون موقع قابل بازسازیه، فقط #انتخاب درست و #تغییر لازمه.»
بحث ادامه داشت. پرسیدند:«مشسلیمون کار میکنی؟!» گفتم:«نه والا، دانشجوأم!» گفتند:«پ برا چی اومدی؟» گفتم:«اومدیم تو مناطق محروم برای رفع بخش کوچیکی از مشکلات مردم #اردوی_جهادی برگزار کنیم.» هر دو خیلی زیاد تشکر کردند، آثار شرمندگی بر چهرهشان هویدا شد و نگاهی محبت آمیز کردند. احساسی که تجربه کردم، بینظیر بود. بلافاصله شروع کردم به نوشتن این متن. حالا که متن تمام شد، هنوز یک ساعت هم از این ماجرا نگذشته است... برادران و خواهران #سیاسی، در حوزهی جهادی کار کنید! برادران و خواهران #جهادی، در حوزهی سیاسی کار کنید. فاصلهی بین شنیدن توهین به اسلام و رهبری با دیدن نگاه محبت آمیز و شنیدن تشکر، به اندازهی یک واژه است: #خدمت.
✍ #سعید_توانا_راد
✅ @SaeedTavanarad
همهی ما در کار رسانهای و سیاسی باید توجه کنیم که:
#توجیه
حماقت است...
#تضعیف
خیانت است...
#تکمیل
رسالت است...
این ترکیب زیبا، منطقی و راهگشا، تعبیر استاد علی #صفایی_حائری(رحمة الله علیه) در نوع مواجههی صحیح با نارساییها در جمهوری اسلامی است.
@SaeedTavanarad
مطالعات سیاستگذاری | سعید توانا راد
در این وانفسای تلاطم بازار و تورم سنگین، معاهدات جدید مثل #FATF و #توافق_پاریس و هزار درد و زخم دیگ
برخیها نه تنها دروازهبانهای خوبی نیستند، بلکه استاد گل به خودی هستند! الآن چه وقت بازکردن شکاف و دوقطبیهای کهنه است؟
فعالیت سیاسی، الزاماتی دارد که یکی از آنها، تشخیص اولویتهاست؛ همان که همه ادعای فهمیدنش را داریم ولی در عمل... بگذریم!
@SaeedTavanarad
بسم رب المستضعفین
#چه_خبر_شده؟!
از تجمعهای پراکنده و ضعیف امروز در اصفهان و تهران اطلاعاتی جمع کردم. #شاه_کلید شروع و داغ کردن تجمعات به دست دختران جوان است. در تهران معرکهگیر بودهاند و در اصفهان در کنار هر کدام از لیدرها، یک دختر یا زن میانسال گذاشته بودند که اگر نیروی انتظامی دست به او زد، جیغ و فریادش غیرت مردان را تحریک کند و آنها را در مقابل پلیس قرار دهد.
اعلامیهها توسط سلطنتطلبها و منافقین منتشر شده و تیمهای آنها کاملاً آمادهاند. استراتژی اصلی هم فعلاً استفاده از زنان در عملیاتهای شهری است. امیدوارم تجمعات پا نگیرد چون خطرات امنیتی برای #مردم را بسیار بالا میبرد.
همین دیروز یک محموله سلاح نیمه سنگین در جنوب کرمان توسط نیروهای انقلاب کشف شد. داخل محموله از موشک و دوشپرتاب بوده تا #ضدهوایی!
مردم عزیزم؛ دانشجویان فرهیخته
آگاه باشید؛ به خداوندی خدا قسم خانوادهی خودم هم زیر فشار اقتصادیاند و میفهمم #درد_مردم را؛ چون از مردم هستم. ولی اینها طرح و برنامههای عجیبی ریختند، میدانم دلتان خون است، سختی میکشید، ناراضی و گلهمند هستید، ولی راضی نشوید که با شلوغ شدن و به هم ریختن شهرها، خون جوانان مردم ریخته شود. راضی نشوید که این حیوانها کارشان برای بمب گذاری و لیبیزاسیون کردن ایران ساده شود...
از دل نوشتم، شاید که بر دل رنج دیدهتان بنشیند.
ارادتمند همهی شما
یک #دانشجو
پیوست:
امشب؛ تجمع چهارراه ولیعصر
دو تا خانم را دنبال کردم. هرجا ناجا غائب بود حاضر و جمعیت را دور خودشان جمع می کردند.
ابتدا شروع کردند به طرح مشکلات اقتصادی؛ اینکه سفره مردم هر روز کوچکتر می شود؛دختر جوانتر میگفت من دانشجوی دانشگاه دولتیام. اما بیکارم...
📝گزارش خبرنگار فارس از تجمع خیابان انقلاب را در لینک زیر بخوانید👇
fna.ir/bnsz3p
@SaeedTavanarad
هدایت شده از Mostaghel.ir
👤توانا راد دبیر سیاسی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل:
♨️مذاکره با آمریکا چیزی جز ضرر نخواهد داشت/ شفافیت و جوانگرایی راه حل مشکلات کشور
◀️ سعید تواناراد در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری آنا اظهار کرد: سیاست علم دیدن واقعیت و پیشبینی آینده است، به ویژه در سیاست خارجی که باید هم به تاریخ و هم به واقعیات توجه داشته باشیم و از فضای خیالی و احساسی خارج شویم.
🔹دبیر سیاسی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل تصریح کرد: بعد از سالها مذاکره بین دو کشور که نهایتا منجر به برجام شد، رئیس جمهور جدید آمریکا از این توافق خارج شد و بهراحتی به تعهداتش پشت پا زد. هرکس اندکی از سیاست و عهد و پیمان ذرهای بداند معتقد است که به اینچنین فردی نمیتوان اعتماد کرد.
🔹تواناراد درباره راهحلهای مشکلات اقتصادی کشور عنوان کرد: درحال حاضر انباشت سرمایه و همچنین هجوم سرمایه به سمت دلار و سکه در کشور وجود دارد باید نسبت به این مساله واکنش درست نشان داد. بدنه نخبه و انقلابی دانشگاهها بررسی کردهاند و راهحلهایی برای برونرفت از مشکل یافتهاند، راهحلهایی که حتی در کشورهای غربی اجرا شده و نتیجه گرفته است.
🔻متن کامل خبر:
🌐 http://news.mostaghel.ir/?p=10055
📲 @mostaghel_ir