❣ #عند_ربهم_یرزقون
🌹شهید جهاد مغنیه
جوان بسیار باحیایی بود، همیشه وقتی میرفتیم بیرون سرش پایین بود، سریع هم کارش را انجام میداد که برویم و زیاد در این فضاها نمی ماند؛ مهمانی که میرفتیم یا در جمعی اگر حضور داشت لبخند بر لب هاش بود اما با همان چهره مهربان و خندان دینش را حفظ میکرد، گاهی در جمع دوستانمان اگر از بچه ها حرفی ناشایست میشنید با همان خنده اش متذکر میشد به آن ها.
📜 بخشی از وصیتنامھ
ســࢪباز #قاســمسلیـمانے
✍ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی:
عزت دست خداست
و بدانید اگـر
گمنامترین هم باشید
ولے نیت شما
یارۍ مردم باشد،
مےبینید خداوند
چقدر با عزت و عظمت
شما را در آغوش مےگیرد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازگشت پیکر مطهر شهید پس از37سال چشم انتظاری
شهید حسن یاوری
13.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹#کجایندمردانبیادعا 🌹
🍃یک دست ذغالی😭
شهید علی اکبر جزی
🎙 راوی حاج محمد احمدیان
✨چقدر حاضریم برا دین خدا کار کنیم 😔😔😔😔😭😭😭😭 ✨
🕊شهیدی که حاجت روا میکند🕊
🌹شهید علی اکبر نظری🌹
تاریخ تولد: ۲ / ۶/ ۱۳۴۲
تاریخ شهادت: ۱۶ / ۱۲ / ۱۳۶۴
محل تولد: قم
محل شهادت: فاو
پدرش← عملیات والفجر ۸ پسرم به شهادت رسید یک روز سر مزار فرزندم میرفتم دیدم خانم مسنّی دارد سنگ قبر فرزندم را میشوید گفتم: «خانم این شهید را میشناسید؟ گفت: تا یک هفته پیش نمیشناختم گفتم: چطور؟ گفت: من خودم مادر شهید هستم فرزندم در ردیف دوم پیش پای شهید زینالدین مدفون است
بیماری لاعلاجی گرفتم و مدتها دنبال مداوا بودم هرکاری کردم خوب نمیشدم؛ از خدا خواستم تا خواب فرزند شهیدم را ببینم. وقتی به خوابم آمد به پسرم گله کردم که مگر تو شهید نیستی؟ من مادرت هستم و سیدهام! کاری بکن و از خدا بخواه شفا بگیرم پسرم گفت: برو سر قبر علیاکبر گفتم: کجاست؟گفت: عصر پنجشنبه پدرش میآید سر قبرش، بگرد پیدا میکنی چند بار آمدم تا پیدا کردم. به شهید شما متوسل شدم و شفا گرفتم بار دیگر از خدا خواستم تا خواب پسرم را ببینم. به خوابم آمد. گفتم: چرا مرا به آن شهید حواله دادی؟گفت: در این عالم شهدا درجه و جایگاههای متفاوتی دارند هرکسی در دنیا اخلاص و تلاش بیشتری داشته در اینجا درجه و مقام بالاتری دارد به همین خاطر شما را به شهید علیاکبر نظری ارجاع دادم.
تازه دامادی از یگان صابرین🕊️
شهید کمیل صفری تبار🌹
تاریخ تولد: ۹ / ۳/ ۱۳۶۷
تاریخ شهادت: ۱۳ / ۶ / ۱۳۹۰
محل تولد: بیشه سر.بابل
محل شهادت: ارتفاعات جاسوسان
🌹همسرش← رفته بود مشهد از امام رضا خواسته بود دختری نصیبش کند که شرایط های همدیگر را بپذیرند🍃و بعد از عقد به پابوس امام رضا بروند💛 کمیل در جلسه خواستگاری گفت کار من بسیار سخت است🍂از ماموریت هایش گفت اینکه ممکن است گاهی نباشد🥀یا از ماموریت سالم برنگردد🥀از بزرگترین آرزوش که شهادت بود گفت🍃و من هم با خودم گفتم الان که جنگ نیست و قبول کردم 🎊چند روز بعد از عقدمان به یگان رفت🍃که به او 20 روز مرخصی دادند که باهم به پابوس امام رضا(ع) رفتیم و برایم بهترین خاطره شد💛 یک روز مشغول دیدن فیلم شهدا بود🥀من که وارد اتاق شدم فیلم را قطع کرد🍂و به من گفت کنار او بنشینم و از شهادتش صحبت کرد🕊️من گریه ام گرفت اشک هایم را پاک کرد و گفت: تو با یک پاسدار و تکاور ازدواج کردی🥀باید خودت را آماده کنی🍂بسیار دل نازک بود و تحمل اشکم را نداشت🍂 ۷ ماه بعد از عقدمان 🎊بچه های یگان صابرین با گروهک منافق پژاک درگیر میشوند💥همرزم و دوست کمیل شهید محرابی پناه تیر میخورد🥀کمیل میرود برای کمک که خمپاره ای کنار هر دو میخورد💥و هر دو آسمانی میشوند🕊️🕋
شهید مصطفی(کمیل)صفری تبار
شادی روحش صلوات💙🌹
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
+شما پارتی میرید؟
-نه میریم دعای کمیل!
پ.ن.ماجرای جالب شهید فرانسوی دفاع مقدس