عربیجات | سمیرا خواجهوند
📌(سوال ۳۲۶) موضوع اینه که گاهی توی عربی، باید مفعول رو قبل از فاعل بیاریم، یعنی ترتیب جمله رو عوض کن
📌یه نکته از این قسمت که جا افتاده بود 🧐
🎯 سؤال:
آیا ضمیر میتونه به چیزی که بعد از خودش میاد (یعنی متأخره) برگرده؟
جوابش بهطور کلی اینه:
نه، ضمیر معمولاً باید به چیزی که قبل از خودش اومده برگرده.
اما در بعضی موارد خاص، نحویها اجازه میدن که ضمیر به متأخر برگرده. این موارد استثنایی هستن و باید با دقت شناخته بشن.
✅ مواردی که ضمیر میتونه به متأخر برگرده:
1️⃣ عود الضمير من المبدل منه إلى المبدل
یعنی ضمیر به «بدل» برمیگرده، نه به «مبدل منه» که قبل از ضمیر اومده.
مثال:
أكرمتُه الضيفَ ← "من او را گرامی داشتم، یعنی مهمان را"
🔸 «ه» ضمیره، ولی به «الضيف» که بعدش اومده اشاره میکنه.
چون «الضيف» بدل از «ه» حساب میشه، نحویها اینو قبول دارن.
2️⃣ عود الضمير من أول المتنازعين الی المتنازع فيه
یعنی ضمیر به چیزی برمیگرده که بین دو فعل مشترکه، ولی خودش بعداً میاد.
مثال:
أكرماني وتفضلَ عليّ أخواك ← "دو برادرت من را گرامی داشتند و بر من لطف کردند"
🔸 «أكرماني» و «تفضل» هر دو به «أخواك» برمیگردن، ولی «أخواك» بعد از ضمیر اومده.
چون «أخواك» فاعل مشترک برای دو فعل هست، نحویها این برگشت رو مجاز میدونن.
3️⃣ عود الضمير المبهم إلى ما يفسره بعده
یعنی ضمیر مبهمه، ولی بعدش یه اسم میاد که معنای ضمیر رو روشن میکنه.
مثالها:
- نِعمَ رسولاً بطرسُ ← "چه پیامبر خوبی بود پطرس"
🔸 «رسولاً» ضمیر مبهمه، و «بطرس» بعدش میاد و توضیحش میده.
- رَبُّهُ ليبا زارني ← "پروردگارش، یعنی لیبا، من را زیارت کرد"
🔸 «ه» ضمیره، ولی به «ليبا» که بعدش اومده اشاره میکنه.
- إن هيَ إلا حياتُنا الدنيا ← "جز زندگی دنیوی ما نیست"
🔸 «هي» ضمیره، ولی «الحياة» بعدش میاد و معنای ضمیر رو روشن میکنه.
- هوَ الكرمُ حتى يسودَ صاحبُه ← "او بزرگواری است تا زمانی که صاحبش آقا شود"
🔸 «هو» ضمیره، ولی «الكرم» بعدش میاد و مشخصش میکنه.
📚منبع: کتاب مبادی العربیه رشید الشرطونی جلد ۴ قسمت مرفوعات مبحث الفاعل
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir
🎯 سؤال ۳۲۸:
چه زمانی مفعول باید قبل از فعل و فاعل بیاد؟ (یعنی وجوباً، نه اختیاری)
در زبان عربی، ترتیب معمولی جمله اینه:
فعل → فاعل → مفعول
اما در سه حالت خاص، باید مفعول رو جلوتر از فعل و فاعل بیاریم. یعنی این کار واجبه و نحویها اجازه نمیدن ترتیب عوض بشه.
✅ سه حالت واجب برای تقدیم مفعول بر فعل و فاعل:
1️⃣ وقتی مفعول «صدر کلام» باشه
یعنی جایگاهش در ابتدای جمله تثبیت شده باشه، مثل اسمهای استفهامی یا شرطی که نمیتونن عقب بیفتن.
مثالها:
- من رأيتَ؟ ← "چه کسی را دیدی؟"
- أيا تضربُ أضربْ ← "هر کسی را بزنی، من هم میزنم"
🔸 اینجا «من» و «أيا» مفعولن، ولی چون صدر کلام هستن، باید اول جمله بیان. نمیتونیم بگیم: رأيتَ من؟ یا تضربُ أيا؟
2️⃣ وقتی فعل در جواب «أما» بیاد و مفعول دیگهای قبلش نباشه
مثال:
- أما اليتيمَ فلا تقهرْ ← "اما یتیم را آزار نده"
🔸 اینجا «اليتيم» مفعوله و چون جواب «أما» هست، باید جلو بیاد.
اگه عقب بیفته، ساختار جمله بههم میریزه و معنی درست منتقل نمیشه.
3️⃣ وقتی مفعول ضمیر منفصل باشه
مثال:
- إياكَ نعبدُ ← "تو را میپرستیم"
🔸 «إياك» ضمیر مفعوله و چون منفصل (جدا از فعل) هست، باید جلو بیاد.
نمیتونیم بگیم: نعبد إياك چون ضمیر منفصل باید صدر جمله باشه.
📚منبع: کتاب مبادی العربیه رشید الشرطونی جلد ۴ قسمت مرفوعات مبحث الفاعل
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir
📌و نکته پایانی از قسمت فاعل:
حذف فعل و جرّ الفاعل لفظاً بریم سراغشون:
🧩 بخش اول: حذف فعل و نقش فاعل در جمله
🔹 حذف فعل جوازاً (یعنی میتونه حذف بشه، ولی الزامی نیست)
وقتی کسی میپرسه:
هل انتقدني أحد؟ (آیا کسی از من انتقاد کرد؟)
و جواب میدی:
نعم، أخوك. (بله، برادرت.)
در اینجا جملهی کامل در ذهن ما اینه:
نعم، انتقدك أخوك.
ولی چون فعل "انتقدك" از قبل در سؤال آمده، میتونیم حذفش کنیم. این حذف جایزه چون معنا واضح باقی میمونه.
📌 نکته تصویری:
تصور کن سؤال مثل یک قاب عکسه که جای خالی فعل رو مشخص کرده، و جواب فقط فاعل رو میذاره داخل قاب.
🔹 حذف فعل وجوباً (یعنی باید حذف بشه)
مثال:
إذا أبوك أمرك بلزوم الرمانة، فاطمه.
در اینجا "أبوك" فاعل فعلیه که حذف شده، و فعل اصلی که معنا رو میرسونه "أمرك" هست.
جملهی ذهنی ما اینه:
إذا أمرَك أبوك بلزوم الرمانة.
اما چون "أمرك" خودش فعل و مفسّر فعل محذوفه، دیگه نباید فعل اصلی رو بیاریم. چون اجتماع المفسر والمفسر ممنوعه.
📌 نکته تصویری:
مثل اینه که دو نفر دارن یک کار رو همزمان انجام میدن—یکی توضیح میده، یکی هم خودش عمل میکنه. توی نحو، فقط یکی باید باشه: یا فعل یا مفسّر.
🧲 بخش دوم: جرّ الفاعل لفظاً (یعنی فاعل به ظاهر مجرور میشه، ولی در معنا فاعله)
گاهی فاعل به خاطر اضافه شدن به مصدر یا حرف جر، به صورت مجرور ظاهر میشه، ولی هنوز نقش فاعل داره.
🔹 با اضافه شدن به مصدر
سررتُ من شفاءِ المريض.
"الشفاء" مصدره، و "المريض" مضافالیه مجرور، ولی در معنا "المريض" کسیه که خوب شده—یعنی فاعل فعل "شفاء".
📌 نکته تصویری:
مثل اینه که "شفاء" یه درخت باشه، و "المريض" کسیه که ازش میوه چیده—فاعل پنهان در نقش مضافالیه.
🔹 با حرف جرّ (باء، من، لام)
1. كفى بالعلمِ حليةً.
"بالعلم" مجرور به "باء"، ولی "العلم" در معنا فاعله—چیزی که کفایت میکنه.
2. ما زارني من أحد.
"من أحد" مجرور به "من"، ولی "أحد" فاعله—کسی که نیومده.
3. هيهاتَ هيهاتَ لما توعدون.
"لما توعدون" مجرور به "لام"، ولی در معنا فاعله—چیزی که وعده داده شده و دور شده.
📌 نکته تصویری:
مثل اینه که فاعل لباس مجرور پوشیده، ولی هنوز داره نقش اصلی رو بازی میکنه یه بازیگر با لباس مبدل!
📚منبع: کتاب مبادی العربیه رشید الشرطونی جلد ۴ قسمت مرفوعات مبحث الفاعل
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir
📃 نمونه سوال از قسمت فاعل
📌برای جا افتادن کامل این مبحث پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید 🤌
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir
#درخواستی
🔻جواب تمرین های کتاب مبادی العربیه العربیه جلد ۴ از رشید الشرطونی قسمت فاعل 👆
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir
🎯 (سؤال۳۲۹):
نائب الفاعل چیست؟
نائب الفاعل یعنی:
وقتی فاعل اصلی حذف بشه، یه اسم دیگه جای اون میاد و نقش فاعل رو میگیره، ولی در واقع همون مفعول جمله بوده.
این اسم رو میگن نائب الفاعل یعنی "جانشین فاعل"
✅ چطور اتفاق میافته؟
وقتی فعل رو به صورت مجهول میگیم، فاعل اصلی حذف میشه.
اگه اون فعل متعدی باشه (یعنی مفعول داشته باشه)، مفعولش میاد جای فاعل و مرفوع میشه.
🔹 مثال ساده:
- ضربَ زيدٌ عمراً ← زید، عمرو را زد
🔸 فاعل: زید
🔸 مفعول: عمرو
حالا جمله رو مجهول میکنیم:
- ضُرِبَ عمروٌ ← عمرو زده شد
🔸 فاعل حذف شده
🔸 «عمرو» که قبلاً مفعول بود، حالا شده نائب فاعل و مرفوع اومده
🧠 نکتههای مهم:
- فعل باید متعدی باشه تا مفعول داشته باشه
- فعل باید به صیغه مجهول تبدیل بشه (مثل: ضُرِبَ، كُتِبَ، أُكْرِمَ)
- مفعول قبلی باید مرفوع بشه و بشه نائب الفاعل
📚منبع: کتاب مبادی العربیه رشید الشرطونی جلد ۴ قسمت مرفوعات مبحث نائب الفاعل
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir
🎯 (سؤال۳۳۰):
چرا فاعل در جمله حذف میشه؟
در زبان عربی، گاهی فاعل رو حذف میکنیم و فعل رو به صورت مجهول میگیم. این حذف بیدلیل نیست سه دلیل اصلی داره:
✅ دلایل اصلی حذف فاعل:
1️⃣ وقتی فاعل ناشناس باشه (جهل به الفاعل)
یعنی اصلاً نمیدونی چه کسی کار رو انجام داده.
مثال:
- ضُرِبَ زيدٌ ← زید زده شد
- سُرِقَ البيتُ ← خانه دزدیده شد
🔸 چون نمیدونی کی زده یا کی دزدیده، فاعل رو حذف میکنی و جمله رو مجهول میسازی.
2️⃣ وقتی نمیخوای فاعل رو بگی (قصد اخفاء)
یعنی فاعل رو میدونی، ولی نمیخوای اسمش رو ببری شاید برای حفظ آبرو یا ادب.
مثال:
- ضُرِبَ زيدٌ ← زید زده شد
🔸 شاید خودت میدونی کی زده، ولی نمیخوای بگی. پس فاعل رو حذف میکنی.
3️⃣ وقتی فاعل خیلی معروفه (شهرته)
یعنی همه میدونن فاعل کیه، گفتنش اضافهست.
مثال:
- خُلِقَ الإنسانُ ناطقاً ← انسان گویا آفریده شد
🔸 معلومه که خدا آفریده، پس گفتنش لازم نیست.
🧠 دلایل فرعی و زیباییشناسی:
گاهی حذف فاعل برای زیبایی جمله یا کوتاهگویی انجام میشه:
🔹 برای ایجاز (کوتاهگویی):
- من أوتي مثلَ ما أوتيتم ← کسی که مثل شما داده شد
🔸 حذف فاعل باعث میشه جمله مختصر و شستهرفته باشه.
🔹 برای هماهنگی در پایان جمله (تناسب فواصل) :
- من طابت سريرته حُمِدَت سيرته ← کسی که نیتش پاک باشه، سیرتش ستوده میشه
🔸 حذف فاعل باعث میشه وزن و آهنگ جمله زیبا بشه.
🚫 نکته مهم:
وقتی فعل رو مجهول میکنی، دیگه نباید فاعل رو بیاری.
یعنی نمیتونی بگی:
❌ عُوقِبَ أخوكَ من المعلم
درستش اینه که بگی:
✅ عاقبَ المعلمُ أخاكَ
چون وقتی فعل مجهوله، یعنی یا فاعل رو نمیدونی، یا نمیخوای بگی پس آوردنش تناقضه.
📌 درباره اسم مفعول:
اسم مفعول هم مثل فعل مجهوله، یعنی فاعلش حذف شده و نائب فاعل میاد جاش.
مثال:
- أخوكَ مُعاقَبٌ ← برادرت تنبیه شده
🔸 نمیگی من المعلم چون فاعل حذف شده و آوردنش غلطه
🔍 نکته نحوی پایانی:
فعل نائب فاعل باید متصرّف باشه
یعنی فعلهایی که زماندارن (ماضی، مضارع، امر)
نه فعلهای جامد یا غیرقابل صرف
📚منبع: کتاب مبادی العربیه رشید الشرطونی جلد ۴ قسمت مرفوعات مبحث نائب الفاعل
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir
🎯 (سؤال۳۳۱):
اگه فعل چند تا مفعول داشته باشه، کدومش نائب فاعل میشه؟
یعنی وقتی فاعل حذف بشه و جمله مجهول بشه، و فعل به بیش از یک مفعول نیاز داشته باشه، باید بدونیم کدوم مفعول میاد جای فاعل و میشه نائب فاعل
✅ جواب :
وقتی فعل چندتا مفعول داره و فاعل حذف میشه، فقط مفعول اول میتونه نائب فاعل بشه.
بقیهی مفعولها همونطور که هستن، منصوب باقی میمونن.
🔹 مثال ۱:
كَسَى الفقيرَ ثوباً ← او به فقیر لباسی داد
- فاعل: کسی که لباس داده
- مفعول اول: الفقير
- مفعول دوم: ثوباً
حالا جمله رو مجهول میکنیم:
كُسِيَ الفقيرُ ثوباً ← فقیر لباس داده شد
🔸 «الفقير» نائب فاعل شده و مرفوع اومده
🔸 «ثوباً» همونطور منصوب باقی مونده
🔹 مثال ۲:
أرَى أخوكَ العلمَ مفيداً ← او به برادرت علم مفید را نشان داد
- فاعل: أخوكَ
- مفعول اول : العلمَ
- مفعول دوم : مفيداً
جملهی مجهول:
أُرِيَ أخوكَ العلمَ مفيداً ← به برادرت علم مفید نشان داده شد
🔸 «أخوكَ» نائب فاعل شده
🔸 «العلمَ» و «مفيداً» هم منصوب باقی موندن
🧠 نکتهی طلایی:
- فقط اولین مفعول میتونه نائب فاعل بشه
- بقیهی مفعولها تغییر نمیکنن
- فعل باید متعدی باشه (یعنی بیش از یک مفعول بگیره)
📚منبع: کتاب مبادی العربیه رشید الشرطونی جلد ۴ قسمت مرفوعات مبحث نائب الفاعل
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir
🎯 (سؤال۳۳۲):
اگر توی جمله مفعول به وجود نداشته باشه، چه چیزی میتونه نائب فاعل بشه؟
یعنی وقتی فعل مجهول باشه و فاعل حذف شده باشه، ولی جمله مفعول نداشته باشه، چی میاد جای فاعل؟
✅ جواب :
در این حالت، یا یه مصدر متصرّف میتونه نائب فاعل بشه، یا یه ظرف زمان یا مکان
ولی به شرطی که اون مصدر یا ظرف، مختص و قابل اسناد باشه یعنی بشه گفت اون چیز واقعاً انجام شده یا اتفاق افتاده.
🔹 مثال با مصدر:
ضُرِبَ ضربٌ شديدٌ ← زده شد، زدنی شدید
🔸 «ضربٌ» که مصدره، نائب فاعل شده
🔸 چون مفعول نداریم، مصدر اومده جای فاعل
🔹 مثال با ظرف:
سُهِرَت ليلةُ الأُنسِ ← شب انس، شبزندهداری شد
🔸 «ليلةُ» ظرف زمانه، ولی چون مشخصه و قابل اسناده، نائب فاعل شده
🧠 نکتهی مهم دربارهی "تصرف":
وقتی میگیم مصدر یا ظرف باید "متصرّف" باشه، یعنی:
- نباید همیشه فقط یه شکل ثابت داشته باشه
- باید بشه باهاش جمله ساخت، ترکیب کرد، یا تغییر داد
🔸 پس نمیتونن نائب فاعل بشن:
- سبحان، معاذ ← چون همیشه فقط یه شکل دارن و نمیتونن تغییر کنن
- لدى، إذ ← چون همیشه ظرفن و حالتهای دیگه ندارن
📚منبع: کتاب مبادی العربیه رشید الشرطونی جلد ۴ قسمت مرفوعات مبحث نائب الفاعل
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir
🎯 (سؤال۳۳۳):
📌 اول از همه: «مصدر» و «ظرف» چی هستن؟
- مصدر یعنی ریشهی اصلی یه فعل. مثلاً «فهم» یعنی فهمیدن، «ضرب» یعنی زدن. یه جورایی مثل قلب فعل هستن.
- ظرف یعنی زمان یا مکان انجام کار. مثلاً «یوم» یعنی روز، «الجمعة» یعنی جمعه، «البستان» یعنی باغ.
🎯 حالا بریم سراغ اینکه هرکدوم به چی «یختص» یعنی به چی اختصاص پیدا میکنن:
✨ مصدر به چی اختصاص پیدا میکنه؟
1. برای توصیف شدت یا کیفیت کار
مثلاً میگی: فهمت فهم شدید
یعنی خیلی خوب و عمیق فهمیدی. «فهم» اولی فعل، دومی مصدره که شدت فهم رو نشون میده.
2. برای نوع کار
مثلاً: خدمت خدمة الأمير
یعنی نوع خدمت، خدمت شاهانه بوده. «خدمة» نوع خدمت رو مشخص کرده.
3. برای تعداد
مثلاً: ضربت ضربتان
یعنی دو بار زدی. «ضربتان» تعداد ضربها رو نشون میده.
⏰ ظرف به چی اختصاص پیدا میکنه؟
1. برای توصیف زمان یا مکان
مثلاً: صيم يوم كامل
یعنی روز کامل روزه گرفته شد. «يوم كامل» ظرف زمانه که کیفیت زمان رو نشون میده.
2. برای اضافه شدن به اسم خاص یا علمی
مثلاً: صيم يوم الجمعة
یعنی روز جمعه روزه گرفته شد. «يوم الجمعة» ظرف زمانه که به جمعه اضافه شده.
3. برای اسمهای علمی یا خاص
مثلاً: صيم صيم آذار
یعنی روزه در ماه آذار گرفته شد. «آذار» اسم خاصه، ظرف زمانه.
🧠 یه نکتهی خیلی مهم دربارهی «نيابة الفاعل» یا جانشینی فاعل:
بعضی وقتا تو جملههای مجهول، فاعل حذف میشه و یه چیز دیگه جاشو میگیره. مثلاً:
- «مُرّ بالبستان» یعنی از باغ عبور شد
اینجا «البستان» شده نائب فاعل، یعنی جانشین فاعل شده.
- «نُظِرَ في الأمر» یعنی به موضوع نگاه شد
«الأمر» هم نائب فاعله.
⚠️ چند تا نکتهی ریز ولی مهم:
1. اگه اون چیزی که مجرور شده (یعنی با حرف جر اومده) مؤنث باشه، فعلش رو مؤنث نمیکنی.
مثلاً نمیگی «مرت من جند»، بلکه میگی «مر من جند» چون «جند» مؤنث نیست.
2. میتونی اون مجرور رو بیاری اول جمله، ولی هنوز نائب فاعله.
مثلاً: «جند مر» یعنی از جند عبور شد.
3. یه شرط مهم برای اینکه مجرور بشه نائب فاعل:
نباید با حرف «من» که دلیل رو نشون میده بیاد.
مثلاً: «يُخاف من بأسك»
اینجا «من بأسك» نمیتونه نائب فاعل باشه، چون دلیل ترس رو میگه. نائب فاعل اینجا یه ضمیر پنهانه که به «الخوف» برمیگرده.
📚منبع: کتاب مبادی العربیه رشید الشرطونی جلد ۴ قسمت مرفوعات مبحث نائب الفاعل
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir
عربیجات | سمیرا خواجهوند
🎯 (سؤال۳۳۳): 📌 اول از همه: «مصدر» و «ظرف» چی هستن؟ - مصدر یعنی ریشهی اصلی یه فعل. مثلاً «فهم» یعن
📃 نتیجهگیری این مبحث رو میتونیم اینطور جمعبندی کنیم:
🎓 مصدر و ظرف، دو ابزار کلیدی در زبان عربی هستن که به ما کمک میکنن کیفیت، نوع، تعداد، زمان و مکان فعل رو دقیقتر بیان کنیم.
- مصدر مثل قلب فعل، میتونه شدت، نوع یا تعداد عمل رو روشن کنه.
یعنی نه فقط بگی «زد»، بلکه بگی «چند بار زد»، «چطور زد»، یا «چه نوع زدنی بود».
- ظرف هم مثل قاب زمان و مکان، نشون میده که عمل «کِی» و «کجا» اتفاق افتاده.
و حتی میتونه به اسمهای خاص مثل «جمعه» یا «آذار» اضافه بشه تا جمله دقیقتر بشه.
🧠 و وقتی وارد دنیای مجهول میشیم، نيابة الفاعل یا جانشینی فاعل، یه بازی زبانی جالب راه میندازه:
- فاعل حذف میشه، و یه چیز دیگه مثل «البستان» یا «الأمر» جاشو میگیره و میشه نائب فاعل.
- اما باید حواسمون باشه که هر مجروری نائب فاعل نمیشه اگه دلیل باشه (مثل «من بأسك») دیگه نائب فاعل نیست.
📚منبع: کتاب مبادی العربیه رشید الشرطونی جلد ۴ قسمت مرفوعات مبحث نائب الفاعل
#آموزش_عربی
#مبادی_العربیه
@Samirakhajehvand_ir