هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
#رمان_آنلاین 😃🏃♀ #رمان_آنلاین
با دیدن پیامڪش در دلم عروسے شد.
ذوق زده به پیامش نگاه میڪردم و زیرلب
نامش را صدا میزدم:
_سجاد...سجاد...سجاد
گوشے موبایلم را روے قلبم گذاشتم و
چشمانم را بستم و بهــ رویاے زیباے
#عروس شدنم فڪر کردم.
چقدر من در لباس عروس ڪنار #سجاد زیبام!
افڪار زیبایم با صداے عصبے پدرم شڪست:
_من اجازه نمیدم #حسنا با اون پسره ے
بی دین و ایمون ازدواج ڪنه...
مگهــ از جنازه من رد بشهــ...
○●○●○●○●○●○●○●○
داستان دخترے مذهبے ڪه عاشق
هم دانشگاهیش شده♥️😍
بیا ببین بهشــ میرسهــ یا نهــ؟!😃😁
http://eitaa.com/joinchat/2984443937Cb006e8763d
هدایت شده از 🍁 تبلیغات موقت🍁
#رمان_آنلاین ♥️
ماجرای دختریه به نام محیا که از بچگی ذره ذره عشق پسر عمه اش رو تو قلــ❤️ــبش جمع کرده. حالا بعد از سالها انتظار امیرعلی به خواستگاری رفته اما امیرعلی تو خواستگاری میگه...
http://eitaa.com/joinchat/3467706380C77ad27a9a8
برای فهمیدن سرانجام این #عشق محیا به امیرعلی همراه ما باشید🔥🔥