#داستانهای_قرآنی
💖💝🌹🌺💖💝🌹
#صالح_2
💖💝🌹🌺💖💝🌹
قسمت دوم
زتدگینامه حضرت صالح ع
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💖💖 هنوز لحظه ای نگذشته بود که صخره عظیم بخود لرزید و غرشی رعد آسا از آن برخواست و شکافی در دل آن کوه پدید آمد و ماده شتری بس بزرگ که بچه ای نیز به همراه داشت از شکاف آن بیرون آمد .💖💖
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💝💝 صالح گفت : ای مردم ، این هم معجزه ای که خواسته بودید ، اما بدانید که این ناقه امانت خداوند است و او مقرر فرمود که این ناقه یک روز تمامی آب قنات این سرزمین را میخورد و یکروز هم آب نصیب شماست .💝💝
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌺🌺 در مقابل آبی که میخورد تمامی شیر مورد نیاز شما را تاءمین میکند . او را آزاد بگذارید که در زمین خدا به چرا مشغول باشد و به او آزاری نرسانید .🌺🌺
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
🌸🌸 معجزه ای عظیم اتفاق افتاده بود که راهی برای انکار و تکذیب دعوت صالح باقی نمیگذاشت . قوم صالح طبق تعهدی که کرده بودند ، میبایستی همه ایمان بیاورند و دست از بت پرستی بر دارند ولی متاسفانه تعداد انگشت شماری از آنها ایمان آوردند و سایرین به راه کفر و عناد ادامه دادند 🌸🌸
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💞💞کار دعوت صالح بالا گرفت و حضور ناقه و بچه اش ، همه جا نقل مجالس و محافل بود و دلهای مردم را به سوی صالح متمایل می ساخت .💞💞
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💕💕 سران قوم که تاب تحمل چنین وضعی را نداشتند و از آینده خود بیمناک بودند ، برای نابودی صالح نقشه ها کشیدند و طرحهای متعددی را مورد بررسی قرار دادند . 💕💕
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
✨✨ گفتند : شبانه بخانه صالح حمله می بریم و در تاریکی شب او را به قتل می رسانیم و چون قاتل شناخته نمی شود ، به بستگان و فامیل او خواهیم گفت که ما در جریان قتل او حضور نداشتیم و از قاتلان هم اطلاعی نداریم و بدین ترتیب مساءله را خاتمه می دهیم . ✨✨
ادامه داستان در قسمت بعد ...
~~~~~~~~~~~~~~~~~~
منابع :
سوره هود آیه 64
دوره کامل قصه های قرآن نوشته محمد صحفی
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
💖کانال عشق فقط خدا💖
•♡ @profile_313 ♡•