💌 هیچکاری برای #امام_حسین(علیهالسلام) بیاثر نمیماند.
#اربعین | #زیارت
╭──────๛- - - - - ┅╮
│🏴 @Mabaheeth 🥀
╰─────────────
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
تجربه های پیاده روی
#اربعین
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
لازمه های سفر
▪️ کوله پشتی سبک
▪️کیف کوچک گردنی، یا کیسه ای درست کنید که در آن مدارکتون و پولهاتون بذارید و تا اخر سفر به گردنتون آویزون باشه.
▪️ دمپایی پلاستیکی
▪️ فقط یک دست لباس جهت تعویض (در صورت کثیف شدن لباس تعویض کنی و بشوری برای استفاده مجدد)
▪️ جوراب جهت تعویض
▪️ داروهای گیاهی با خود ببرید.
▪️ لیمو، یا آب لیمو
▪️ روغن سیاه دانه(برای پادرد و کمر درد - و سرفه ،برای سرفه روی سینه بچه کمی مالش دهید و روی پیشانی)
▪️ پودر کیدی لاکت از داروخانه تهیه کنید (برای اسهال کودکان، وقت مصرف در ماست حل شود)
▪️ اگه بچه دارید کالسکه خوب داشته باشید به دسته هاش هم کوله تون رو آویزون میکنید.
▪️ کمی مایع برای شستشوی دستها، چون در عراق یا مایع نداره دستشوییها، یا صابون استفاده میکنن
▪️ هدیه های کوچک برای کودکان خادم، یا گیره روسری، یا هدیه های مناسب برای خانمهایی که شما به منزلشون دعوت میشید، برای یادگاری بدید و باهاشون دوست بشید.
▪️سعی کنید برای خروج از مرز، شب باشه بهتره، چون هفت هشت ساعت تا نجف در مسیر هستید، بهتره شب این مسیر رو بگذرونید.
◾️با گوشی همراهتان عکس از گذرنامه و ویزای خود گرفته
و در گوشی نگهداری کنید تا اگر گذرنامه شما مفقود و یا به سرقت رفت به هنگام بازگشت به مشکلی برخورد نکنید.
▪️برای استراحت اگه تو موکب ها جا گیرتون نیومدیا موکبتون دور بود، یا استراحت دو سه ساعته میخواهید، حرم امام حسین، باب سلطانیه، طبقه 1-2-3جهت استراحت و خواب خانمهادر هر ساعت از شبانه روز، به وضو خانه مجهز هست
◾️باب قبله هم برای استراحت آقایون گذاشتند.
▪️برای دریافت غذای حضرتی، هر روز صبح ساعت 7:30تا 9پاسپورتهاتون رو ببرید باب کرامة، مضیف امام حسین تحویل میدید، فیش غذا تحویل بگیرید که بعد نماز غذاتون تحویل میدن
▪️برای غذای حضرت ابوالفضل هم صبح همون موقع 7:30تا 9صبح از باب محسن، غذا میدن
▪️برای تربت حرم یه مغازه هست تو خیابون مقام صاحب الزمان، از باب سدره که خروج میکنی، روبروش مقام صاحب الزمان، یه مغازه است نزدیکای مقام صاحب الزمان.
اخلاق در اربعین.pdf
4.73M
✍️ اخلاق در اربعین
در این مقاله آداب زیارت (مخصوصاً آداب زیارت اربعین) مورد بررسی قرار گرفته است. آن را به همۀ زائران اربعین حسینی تقدیم میکنم.
لطفا در ثواب انتشارش شریک باشید.
@RezaSanati_IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 درس هایی از خطبه منا برای آن دسته از علما که در فتنه ها بی عمل و ساکت هستند/ بخش هایی تکان دهنده از خطبه منا که از حضرت #امام_حسین علیه السلام نقل شده است.
🎙استاد حسن رحیم پور ازغدی
⚫️ شهادت حضرت رقیه علیها السلام بر امام زمان عج الله فرجه و همه محبین ایشان تسلیت باد.
🔺 @nasery_ir
4_201676679079264492.mp3
13.23M
* #کلیپ_صوتی #امام_حسین #حضرت_رقیه
🎵صلابت و مصیبت آل الله بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء علیه السلام همراه با روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
۱۳۹۵/۸/۱۵
🔺 @nasery_ir
4_5814532205703071186.mp3
7.23M
* #کلیپ_صوتی #حضرت_رقیه
🎤روضه خوانی حضرت رقیه سلام الله علیها توسط حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
🔺 @Nasery_ir
دل زقید غمت ای دوست رها نتوان کرد
هست دردی غم عشقت که دوا نتوان کرد
می توان دین و دل و عقل زکف داد ولی
رشته ی زلف تو از دست رها نتوان کرد
تا دل جام نشد خون به لبانت نرسید
از تو بی خون جگر کام روا نتوان کرد
به ره کعبه به پا و به ره عشق به سر
زآنکه طی مرحله ی عشق به پا نتوان کرد
اگه می خوای به معشوقت برسی باید با سر بری،نباید هیچ گونه تعلل ،هیچ گونه تردیدی داشته باشی،یکی از شهدای کربلا،جناب مسلم بن کثیر،من شاهد مثال برا این بیت بیارم زود رد شم،امشب حرف زیاده،فقط می خوام بگم این مسلم بن کثیر جانباز جنگ جمله،در رکاب امیرالمؤمنین علیه السلام جنگیده،جانباز شده،درود خدا به جانبازها،به اون هایی که عضوی از بدن رو دادن،مسلم کثیر جانبازه،از ناحیه پا،اما بازم،خودش رو رسوند به ابی عبدالله،نگفت من که تو جنگ جمل پامو دادم،بازم رسوند،همچین که فهمید پسر علی غریبه،با این که بهانه داشت،تو قرآن هم می گن،لیس علی اعمی حرج،به نابینا حرجی نیست و هم اونی که از ناحیه پا،لنگ باشه،مصدوم باشه،این ها می تونن جنگ نرن،اینها عضوشون رو هدیه کردن،اما بازم بهانه نیاورد،گفت:کسی که می خواد جونش رو فدا کنه باید تا آخرین لحظه باشه،ثابت قدم بود،اومد خودش رو فدای حسین کرد،جانم به این شهدا،یکی پس از دیگری قیامتند اگه بری تو وجودشون،
به ره کعبه به پا و به ره عشق به سر
زآنکه طی مرحله ی عشق به پا نتوان کرد
چون نکو بنگری ای دل،دل و دلدار یکی است
آری از یکدیگر این هر دو جدا نتوان کرد
اشک مظلوم کند خانه ی ظالم ویران
در ره سیل بلی خانه بنا نتوان کرد
می گن این خانم سه ساله زهرای کربلا بوده،اینقدر گریه کرد،این گریه قیامتی به پا کرد،آخه از مادرش یاد گرفته،امشب شب ناله است،شب زمزمه است،اومدی برا کسی گریه کنی،که هیچکی به اندازه ی این خانم،واسه حسین گریه نکرده،جانم،نه فقط از لحاظ ظاهری،نه،نه فقط از لحاظ ظاهر شبیه مادرش بود،مرام و عقیده و راهش هم به مادرش زهرا می ره،شنیده بود مادرش تو مدینه هرچی خطبه خوند،بین در و دیوار رفت،تو کوچه های مدینه اومد؛نتونست رو دل این نانجیب ها اثر بذاره،آخرسر اومد تو بیابونها شروع کرد گریه کردن،آی اونهایی که می گن این گریه ها الکیه،گوش بدن،اونایی که می گن بسه چقدر گریه می کنید،دیدید بعضی ها می گن دوباره محرم اومد،این ها گریه هاشون شروع شد،خسته نشدید،هرسال گریه می کنید،ما گریه مون رو از رقیه بلدیم،آخه می گن این دختر اینقدر گریه کرد،تا آخرش به آقاش رسید،به امامش رسید،ماهم اینقدر گریه می کنیم،ایشاءالله یه روز آقامون بیاد،امشب خیلی ها براشون شب عاشوراست
بریم در خونه ی این خانم سه ساله،گریه ای که خانم رقیه کرد،گریه ی ضعف نبود،گریه،گریه ای بود که همه بفهمند،ظالم کیه،ظلم کیه،گریه کرد که برو ببین الان اثری از دارالاماره،اثری از کاخ یزید نیست،فقط برو ببین تو این شهر برا خانم چه حرمی درست کردن،چقدر جلال داره،چقدر جبروت داره،
حالا داره با ،باباش حرف می زنه:
دیشب مدینه بودم و می گفتم می خندیدم
لالایی هات تو گوشمه رو دستت آروم خوابیدم
ای وای بازم خواب می دیدم
دیشب داداش علی اومد به روی دستام بوسه زد
می گفت عزیزم از سفر برات النگو خریدم
ای وای بازم خواب می دیدم
دیشب دیدم که عمه جون با قاسم اومد خونه مون
می گفت برات یه چادر خوشگل گلدار بریدم
ای وای بازم خواب می دیدم
چرا این خوشی ها همه اش خوابه
دیشب میون دفترم برای داداش اصغرم
عکس عمو رو با علم کنار دریا کشیدم
اینم بازم خواب می دیدم
یه روز جاموندم ازهمه به روی دست فاطمه
چشام می رفت که خواب بره با سیلی از خواب پریدم
کاشکی اینم خواب می دیدم
چرا تلخی ها تو بیداریه،از بالای ناقه افتادم،تو بیابون تاریک داشتم دق می کردم،یه وقت دیدم سرم تو بغل یه مادره،حسین…………
***************
متن روضه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم – سعید حدادیان
توی دنیا بی بابا زنده بودن جا نداره
الهی نباشه دختری که بابا نداره
عمه جان بابای من که این جوری نبوده،دخترم منم تو گودال می گفتم:أأنت اَخی؟ گوینده باید توکلش به خدا،توسلش به معصومین،تمسکش به قرآن باشه. یقین داشته باشه اگه روزی براش نوشتند،حضرت زهرا سلام الله علیها سهمش رو نگه داشته.صد نفر می خونند، یه دفعه می بینی تو اگه حواست جمع باشه،به تو که میرسه،یه خط،یه نیم بیت، یه مصرع میگی، چراغ دل ها روشنتر میشه،شعله ور میشه
زخانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم
دخترم بریم بابا،مادرم برات سفره انداخته،مادرم فاطمه چشم براه توست. این زبانحال گفتن منه:تو که سیلی می خوردی مادرم آه میکشید. مادرم سیلی خورد جدم آه کشید. یا اباعبدالله جون بچه ات مارو رها نکن.آقا جان ببخش مارو دل عشقات رو خون کردیم امروز،آخه اینها دیونه ی شما هستند،نمیشه کم براشون بذاریم.قربونت برم آقاجان.
به قصد شستن خون از رخ تو میگریم
ولی چه سود مرا هر دو دیده خونبار است
حضرت رقیه (س) دختر سه ساله سرور و سالار شهیدان دشت کربلا یکی از مظلوم ترین شهدای این واقعه تلخ بود .
متن روضه حضرت رقیه (س)

حضرت رقیه علاقه بسیار زیادی به پدرش اما حسین (ع) داشت و لشکریان ملعون زیاد پس از شهادت امام حسین سر او را آوردند و به دختر سه ساله اش نشان دادند.
در ادامه ۵ متن بسیار زیبا از روضه حضرت رقیه دختر عزیز امام حسین (ع) را برای شما مداحان و کاربران محترم گهر تهیه کرده ایم . ما را هم دعا بفرمایید
متن روضه شهادت حضرت رقیه علیها السلام- مجتبی رمضانی
یکی از روضه خوانها میگه یه سئوال ذهن من رو مشغول کرده بود،ایشون میگه من همش ذهنم مشغول بود،چرا وقتی حضرت رقیه سلام الله علیها از ناقه افتاد داد نزد این کاروان متوقف بشه؟شتر که سرعتی نداره. میگه یه روز دختر بچه ام از رو بلندی به شکم رو زمین افتاد،نفسش یه چند لحظه بند اومد،من گریه شدم خانمم گفت:چیزی نشده چرا گریه میکنی؟ گفتم من جواب روضه ام رو گرفتم،حالا فهمیدم چرا داد نزد.
کاش زجر من و اینقدر رو خار نکشونه
آخه عموم رو نیزه ها نگرونه
نزن من و حالم بده
خودم میام هولم نده
هر کجا نشستی دستات رو بیار بالا،صدا بزن یاحسین،یا حسین……
نزن من و حالم بده
خودم میام هولم نده
یکی از روضه خوان های میگه،شب پنجم صفر پیرهن سیاه تنم کردم برم هیئت،یه دختر پنج، شش ساله مریض حال داشتم،گفت: بابا کجا میری؟گفتم:دارم میرم هیئت،گفت: مگه الان چه خبره؟ گفتم:شهادت حضرت رقیه است، گفت: بابا رقیه کیه؟ گفتم:دختر امام حسینه، گفت:بابا چند سالشه؟گفتم: هم سن خودته،گفت: بابا منم با خودت میبری؟،گفتم: نه عزیزم تو مریضی،استراحت کن،حالت بهتر بشه، گفت: بابا حالا که من رو نمیبری با خودت،بهش میگی بیاد کنارم؟ با خودم گفتم: حالا من چی توضیح بدم به این بچه، گفتم: نه،نمیتونه بیاد،گفت: چرا بابا؟ گفتم: اونم مریضه،چرا بابا؟ چی شده؟ گفتم: بابا پاهاش درد میکنه. گفت بابا:چرا پاهاش درد میکنه؟ گفتم:رو خارهای بیابون دویده، گفت:بابا چرا رو خارهای بیابون دویده؟ مگه کفش پاش نبوده؟ گفتم نه کفش نداشته،کفشاشو غارت کردن، کفشاشو دزدیده بودند. گفتم : دخترم میذاری من برم،بیچاره ام کردی تو؟گفت:آره برو. من خداحافظی کردم، دم در دوباره گفت:بابا،یه سئوال دیگه، سئوالش من رو بیچاره کرد، نشستم دم در شروع کردم به گریه کردن،گفت:بابا کفشاشو غارت کردن، چرا باباش بغلش نمیکرد، بابا من اون روز کفشم گم شده بود تو بغلم کردی بابا، چرا باباش بغلش نکرد.
کاش زجر من و اینقدر رو خار نکشونه
آخه عموم رو نیزه ها نگرونه
نزن من و حالم بده
خودم میام هولم نده
بی بی رقیه رو بی هوا زدند، مداح یعنی چی؟ شما وقتی خودت میخوای خودت رو بزنی،عصب مغز دستور میده به عضله ی صورت،میگه آمادگیش رو داشته باش، اما یه وقت هست بی هوا میزنه،دختر وسط بیابون افتاده بود،دید یکی داره میاد،خوشحال شد، گفت: اومده من رو ببره کنار عمه ام، بلند شد،خوشحال شد، یه وقت، دید صورتش میسوزه، یه بیت قدیمی برات بخونم؟
تا به من رسید بابا،بابا،بابا
موهام و کشید بابا،بابا،بابا
دست من و بست بابا،بابا،بابا
پهلوم و شکست بابا،بابا،بابا
گفتم پهلو،بریم مدینه؟ مادر مادر، مادر مارو هم بی هوا زدند، وقتی یه نامحرم میخواد با مادرت حرف بزنه، مادر به چشم نامحرم نگاه نمیکنه، مادر ما به زمین نگاه میکرد،به نامحرم نگاه نمیکرد، امام حسن میگه دیدم دست و نانجیب بالا برد، امام صادق میگه:چنان زد این گوشواره توی گوش مادر شکست.
کاشکی پسر ارشد نبودم ای خدا ای خدا ای خدا
کاشکی راه رفتن بلد نبودم ای خدا ای خدا ای خدا
برای چی؟
شاهد فحش و لگد نبودم ای خدا ای خدا ای خدا
اونقدر کشیدم داد و هوار ای خدا ای خدا ای خدا
دستاتو واسش بالا نیار بی حیا بی حیا بی حیا
رو چادر مادر پا نذار بی حیا بی حیا بی حیا
خیلی ها اربعین دارن میرن کربلا،به حضرت رقیه سلام الله علیها بگو، عمه ی امام زمان(عج)،امشب با دستای کوچلوت یه کربلا به من بده، میگه:تو حرم حضرت رقیه سلام الله علیها، یه پیرمرد یه ظرف برداشته بود، یه تیکه نخ، اومد گره بزنه به ضریح، خادمها اجازه نمیدادند، خیلی ناراحت شد،رفتم پیشش ، گفتم:پدر چی شده؟ چرا ناراحتی؟ گفت: نگذاشتند نذرم رو ادا کنم، گفتم:این چه نذریه شما یه ظرف آب برداشتی،میخوای ببندی؟ گفت: من دفعه ی قبل که اومدم حرم حضرت رقیه سلام الله علیها، بهشون گفتم: خانم به من یه کربلا بده، اگه کربلا بدی، از کربلا برات آب فرات میارم، براش آب فرات آوردم، گفتنم: دیگه فایده نداره، دیگه دیر شد…..
***************
متن روضه شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها شب سوم محرم – سید مهدی میرداماد
صدا می کنم،هی گریه کرد.. حسین
بابا،دخترت از دنیا بریده
بدون تو خوشی ندیده
ایشاءالله که زبون حاله،ایشاءالله که صحت نداره،ایشاءالله که دروغه
ببین همه موهام سفیده
بابا ،این دلم افروخته بابایی
چشام به در دوخته بابایی
خیلی دلم سوخته بابایی
بابا ، من و تو غم نشوندن
دل من و شکوندن
با آتیش تو خیمه
دامنم و سوزوندن
یه سئوال دارم ،اگه دامن بسوزه چی می شه؟ بچه وحشت می کنه،
عموم کجاست ببینه
دیدی بعضی وقت ها دختر به باباش بعضی حرفارو نمی زنه،اما به عموش می زنه،عمو خیلی وقت ها عاطفی بیشتر محرم دختره،
عموم کجاست ببینه
چی بر سرم آوردن
حق بده تا بمیرم
معجر و از سرم بردن
بابا مگه نگفتی بر می گردم
بیا می خوام دورت بگردم
عمه رو خیلی خسته کردم
بابا خوشی به قلبم دست رد زد
یه بی حیا بهم لگد زد
بدی نکردم ولی بد زد
بابا بد زد،یه جوری زد دو طرفم کبود شد،وای….
مقتل برات بخونم،وقتی سر رو گرفت تو بغلش،اول حرفی که زد، من الذی ایتمنی علی صغر سنی ترجمه کنم،بابا کی من و به این کودکی یتیم کرد،بعد، مَنْ ذَا الَّذی خَضَب شیبک بدمک ،صدا زد بابا کی محاسنت رو خاکی و خونی کرد،بعد محاسن رو کنار زد،نگاش به رگ های بریده افتاد، مَنْ ذَا الَّذی قَطع وَ رِیدَیْکَ، آی حسین….. یا لَیْتنی کَنت عمیاءَ ،خیلی با دل عمه بازی کرد با این جمله،گفت:بابا کاش کور بودم نمی دیدمت،کی تو رو به این روز انداخته،کی دندونات رو شکونده،دید آروم نمی شه،دید قرار نمی گیره، دیدن این خانم آروم آروم این سر رو آورد پایین،لباش رو گذاشت رو لب های ترک خورده،دیدن سر یه طرف رقیه یه طرف ،زینب بیا..حسین