eitaa logo
📝 مرثیه
37 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
269 فایل
🗒 متن ذکر مصیبت، روضه، اشعار مداحی و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مباحث
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ 🔍 فهرستی از مباحث کانال و دسترسی سریع تر به مطالب ┈┄┅═✾ ✾═┅┄┈ ┅─🎧─┅ ┅─🏴─┅ علیه السلام ┅─🎙️─┅ ┅─🌷─┅ ┅─📚📖─┅ ┅─📿─┅ ┅─🌸─┅ ┅─🍯─┅ ┅─🎼 ─┅ ┅─🎤─┅ | ┅─📱─┅ ┅─ 🆔 ─┅ 🔗 به ما بپیوندید... 🌐 مباحث | فقه و احکام | تلاوت | خزائن ╚════════
هدایت شده از مباحث
┄┅═✧ا﷽ا✧═┅┄ 🔍 فهرستی از مباحث کانال و دسترسی سریع تر به مطالب ┈┄┅═✾ ✾═┅┄┈ ┅─🎧─┅ ┅─🏴─┅ علیه السلام ┅─🎙️─┅ ┅─🌷─┅ ┅─📚📖─┅ ┅─📿─┅ ┅─🌸─┅ ┅─🍯─┅ ┅─🎼 ─┅ ┅─🎤─┅ | ┅─📱─┅ ┅─ 🆔 ─┅ 🔗 به ما بپیوندید... 🌐 مباحث | فقه و احکام | تلاوت | خزائن ╚════════
6034965488000304680.pdf
1.73M
🔍 تحقیقی درباره سلام الله علیها عنوان: بررسی و تحلیل تاریخی درباره رقیه بنت الحسین سلام الله علیهما از آغاز تا قرن هفتم ه.ق به قلم: دکتر حسین عبدالمحمدی و اسدالله رحیمی | دوفصلنامه علمی - تخصصی تاریخ اهل بیت علیهم السلام ╭──────๛- - - - - ┅╮ │🏴 @Mabaheeth 🥀 ╰─────────────
هدایت شده از مباحث
8 - نورافشانی ضریح حضرت امیر (علیه السلام) و باز شدن دروازه نجف و نیز نقل فرمودند از جناب شیخ محمد حسین مزبور که فرموده بود شبی، دوساعت از شب گذشته به قصد خرید ترشی از خانه بیرون آمدم و دکان ترشی فروشی نزدیک سور شهر بود( سابقا شهر نجف اشرف حصار و دروازه داشته و دروازه آن متصل به بازار بزرگ و بازار بزرگ متصل به درب صحن مقدس و درب صحن، محاذی ایوان طلا و درب رواق بوده است به طوری که اگر تمام درها باز بود، شخص از دروازه، ضریح مطهر را می دید) و شیخ مزبور هنگام عبور می شنود عده ای پشت دروازه در را می کوبند و می گویند: یا عَلی! اَنْتَ فُکَّ اْلبابَ ؛ یعنی یاعلی! خودت در را باز کن و مأمورین به آنها اعتنایی نمی کنند، چون اول شب که در را می بستند تا صبح باز کردنش ممنوع بود. آقای شیخ می رود ترشی می خرد و برمی گردد چون به دروازه می رسد این دفعه عده زُوّاری که پشت در بودند شدیدتر ناله کرده و عرض می کنند یا علی! در را باز کن و پاها را سخت به زمین می کوبند. آقای شیخ پشت خود را به دیوار می زند که از طرف راست چشمش به سمت مرقد مبارک و از طرف چپ دروازه را می بیند، ناگاه می بیند از طرف قبر مبارک، نوری به اندازه نارنج آبی رنگ خارج شد و دارای دو حرکت بود، یکی به دور خود و دیگری رو به صحن و بازار بزرگ و با کمال آرامی می آید. آقای شیخ نیز کاملا چشم به آن دوخته است با نهایت آرامش از جلو روی شیخ می گذرد و به دروازه می خورد ناگاه در و چهارچوب آن از دیوار کنده می شود و بر زمین می افتد. عرب‌ها با نهایت مسرت و بهجت، به شهر وارد می شوند. داستان ششم و هفتم و هشتم را غالب نجفی ها خصوصا اهل علم باخبرند و هنوز بعضی از رجال علم که مرحوم محمد حسین را دیده و این مطالب را بلاواسطه از او شنیده اند، در قید حیاتند و اگر اسامی نقل کنندگان را ثبت کنیم طولانی می شود و لزومی هم ندارد. 🌐 @Mabaheeth
هدایت شده از مباحث
1_9980211.pdf
1.26M
📖 داستانی_امنیتی عاکف () فایل PDF @akef_soleimany
هدایت شده از مباحث
PDF پرستوهای موساد. عاکف سلیمانی. فصل چهارم.pdf
2.94M
پی دی اف در مورد پرستوهای موساد اسراییل میباشد. اگر می‌خواهید از روش‌های پیچیده زنان امنیتی موساد که برای افراد مؤثّر تله جنسی می‌گذارند آگاه شوید، توصیه میشود پی دی اف فوق را بفرمایید. @akef_soleimany
هدایت شده از مباحث
140 - فرنگی روضه خوانی می کند جناب شیخ محمد حسن مولوی قندهاری که داستانهایی از ایشان ذکر شد نقل می فرماید که : پنجاه سال قبل 14 محرم منزل آقای ضابط آستان مقدس رضوی علیه السّلام در عیدگاه مشهد، مرحوم مغفور شیخ محمد باقر واعظ حکایت نمود که در ماه محرمی از جانب تاجرهای ایرانی مقیم پاریس برای خواندن روضه و اقامه عزاداری دعوت شدم و رفتم. شب اول محرم یک نفر جواهرفروش فرانسوی با زوجه و پسر خود در مرکز ایرانی ها که من آنجا بودم آمد و از آنها تمنّا کرد که من نذری دارم! شیخ روضه خوان خود را به این آدرس، ده شب بیاورید که برای من روضه بخواند. حاضرین از من اجازه گرفتند، قبول نمودم؛ چون از روضه ایرانیها فارغ بودم حاضرین مرا برداشته با فرانسوی به خانه اش بردند. یک مجلس، روضه خواندم هموطنان استفاده نموده و گریه کردند. فرانسوی و فامیلش مغموم و مهموم گوش می دادند، فارسی نمی فهمیدند و تقاضای ترجمه را نمی نمودند تا به همین منوال بود. به واسطه اعمال مستحبه و خواندن دعاهای وارده و ، منزل فرانسوی نرفتیم. فردا آمد و ملول بود. عذر آوردیم که ما در شب عاشورا اعمال ویژه مذهبی داشتیم قانع شد و تقاضا کرد پس برای شب یازدهم به جای شب گذشته بیایید تا ده شب نذر من کامل شود. روضه که تمام شد یکصد لیره طلا برایم آورد، گفتم قبول نمی کنم تا سبب نذر خود را نگویید. گفت : محرم سال گذشته در بمبئی صندوقچه جواهراتم را که تمام سرمایه ام بود دزد برد، از غصه به حد مرگ رسیدم، بیم سکته داشتم ، در زیر غرفه من جاده وسیع بود و مسلمانان ذوالجناح بیرون کرده سر و پای برهنه سینه و زنجیر زده عبور می کردند، من هم از پله فرود آمده بین عزاداران مشغول عزاداری شدم، با صاحب عزا نذر کردم که اگر به کرامت خود جواهرات سرقت شده ام را به من برساند سال آینده هرجا باشم صد لیره طلا نذر روضه خوانی را می پردازم. چند قدمی پیمودم شخصی پهلویم آمد با نفس تنگ و رنگ پریده، صندوقچه را به دستم داد و گریخت حالم خوش شد، مقداری راه رفتن را ادامه دادم و به خانه ام وارد شدم ، صندوقچه را باز کردم و شمردم، یک دانه را هم دزد تصرف نکرده بود بأبی أنت و امی یا اباعبداللّه ! دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری قبلاً گفته شد که افراد غیرمسلمانی که در اثر به علیه السّلام مشکلشان حل و حاجتشان روا شده فراوانند تا جایی که در هند از طایفه بت پرستها افرادی هستند که با آن حضرت در منافع سالیانه شرکت دارند و آنچه سهم آن حضرت می شود تسلیم شیعیان می کنند تا در عزاداری محرم و صفر مصرف نمایند و این شرکت را موجب شناخته اند. آری هرکَس به آن حضرت متوسل شود برای رسیدن به حاجتهای دنیوی، به آن می رسد چنانچه هرکَس از او و و رحمت و و نجات از سختیهای برزخ و قیامت و دوزخ و رسیدن به درجات سعادت و بهشت را خواهد قطعاً به او داده خواهد شد چنانچه در زیارت آن حضرت رسیده کسی که به دامن لطف تو چسبید محروم نشد و هرکه به تو پناهنده شد در امان است¹. ---------------------------------------------- 1- ما خابَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکَ وَ أَمِنَ مَنْ لَجَاءَ اِلَیْکَ