eitaa logo
🇮🇷 سنگَـࢪِعۺــڨ
253 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
121 فایل
💫بِسـم ربِّ عِشـق گام برداشتن درمسیرِعشـق🌟 هزینه میخواهد🌱 هزینه هایی که انسان راعاشق وبعد.. #شهیدمیکند🌷 کپی #حلالتون.. التماس دعا💕 مدیر: @fatehe_ghods118 ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/296443623 تبادل: @b_plak @ablase
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه کوتاه است اما سنگین: زینبی که نه قامتش را نامحرم دیده، نه صدایش را بیگانه‌ای شنیده، حالا آورده‌اند سر بازار شام ... مولای غريبم حق دارید اگر هر صبح و شام، برای این روضه، خون گریه می‌کنید؛ حق دارید اگر فرمودید: خدا را به عمه‌ جانتان قسم دهید تا مرا نزدیک گرداند‌ ... @Sangare_eshghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لرزه بر پیڪره ےشام می افتد وقتے چادر فاطمه را بر سرخود می پوشد بی سَبَب نیست عَدو ازسخنش میترسد زینب است،خون علے در رگ او میجوشد (س)🏴 🥀 @Sangare_eshghe
Mohammad Hossein Pooyanfar - Chador Namaz (128).mp3
7.43M
ماشاالله‌به‌این‌همه‌نور ماشاالله‌به‌این‌همه‌شور جان‌عالم‌فداےتواےغیورصبور...! @Sangare_eshghe
خدایا مارو از سرگردونی نجات بده... الهی آمین
•🌸👀• 🦋 ✨👐🏻 شاید هوای سرد بهانه ایست تا تو با حجــ♡ــاب شوی!🌿💕 دردانــــ♡ـــہ پروردگارت…شاید گاهی خدا دلش برایت تنگ مے شود….🤌🏻💜 آری خدا گاهی دلش برای حجــــ♡ــــاب تو تنگ میشود🌻🧷 هوای سرد مجبورت کرده با حجــــ♡ـــاب شوی!:⭐♥️: ای کاش از نگاه نامحرم هم سردت میشد …🌹🍓 @Sangare_eshghe
•|📿📔|• داداشم منو دید تو خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام..😯 خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه..😟 نزدیک غروب رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند😇 بعد از نماز گفت بیا اینجا خیلی ترسیده بودم😧 گفت آبجی بشین😍 نشستم بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت😭 بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند😕 از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه آخه غیرت الله💜 میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته!💚 میدونی چرا امام حسن زود پیر شد بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه💛 آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی💔 تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش😊 یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون😥 من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم😪 󾍀 سرو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن.. 😭 اومد سرم رو بوسید و گفت آبجی قسمت میدم بعد از من مواظب چادرت باشی😍 از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم میکردم😔 گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرمه.. پیشونیشو بوسیدم...😍 سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده😔 بعدا" لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش... سربند یا فاطمه الزهرا....❤ حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی چادر و بی حجاب رو میبینم... اشکم جاری میشه.. پیش خودم میگم حتما" اینا داداش ندارن که.... 🌻🌻 🌷اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یااَباعَبْدِاللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ🌷 🌹󾭕 اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. @Sangare_eshghe
‌ این پُست از زبون اون فرشته هايی هست که رو میگن به ها و... میگن...❤️❤️❤️😉✋ - با سینی چایی ☕️☕️اومدم تو اتاقش...😊 داشت درس میخوند...🤓 👱پرسید:"خانوووم😍😍 امروز چندم ماهههه...؟"🤔 👩_بیست و نهم☺️ 👱"یادم باشه فردا برم شهریه مو بگیرم..."😅 چند تا از کتاباشو برداشت...😊 تا کنارش بشینم...😍😃 . یاد شب خواستگاری افتادم...🤔😁 ازش پرسیده بودم😑 👩\"میشه بفرمایید پس اندازتون چقده؟🤔 👱مکثی کرد و به آرومی گفت:"هیچی😁!" 👩پس چیکار میکردین تا حالا...؟😕 مگه شغل ثابت ندارین...؟"😕 👱"نه والله!" بانوتوکه چشمان خماری داری/ ازیک طلبه چه انتظاری داری؟😑 . 👱_راستش درس میخونم و شهریه میگیرم...😁 👩"از رو کلافگی زیر چشمی نگاش کردم...😑 با خودم گفتم:"ملت عجب اعتماد به نفسی دارن که میان خواستگاری...😏😒 با بی حوصلگی پرسیدم: "میشه بگید شهریه تون چقده...؟😒 👱"_الان چون مجردم۷۰ تومنه...😊 متأهل که بشم،میشه ۲۵۰ تومن..."😊 👩فک کردم داره دستم میندازه...😐 تا میخواستم بگم... خیلی زشته کسی که اسمشو گذاشته طلبه...👳 تو جلسه خواستگاری... با نامحرم شوخی کنه...😒 با جدیت گفت 👱تا ۲۸۰ تومنم میرسه هااا...😊 فهمیدم شوخی ای در کار نیست... با چشای گرد و گشاد شده... زل زدم به زمین...😳😐 👱"البته این واسه اول اولاشه،بیشتر هم میشه..."😉 کنجکاو پرسیدم"چقد مثلا...؟" 👱_حدود ۳۵۰ تومن...😅 . اعتماد به نفس بالایی داشت..😒. بعدها فهمیدم... چیزی که اون داشت... اعتماد به نفس نبود، توکل بود...☺️ . با صداش به خودم اومدم..😅. 👱_خانوم خانوماااا......کجایی...؟😅😅 _چایی مونو نمیدی؟😍 _چایی ای که از دست شما باشه... خوردن داره هاااا...😅🙈😜 . 👩به سینی نگاه کردم و گفتم: "آخخ...نبات یادم رفت..."😅😅 تا خواستم پاشم... گفت: نبات نمیخواد...😐 شماخودت نباتی بانو😍 _شما که کنارمون باشی...😑 چای تلخ که جای خود داره... زهر هم شیرینه واسمون...😁😍😘😊😅 حل شدن دردل که ایرادی نیست... چای هم دردل خود آب کند‌ قندش را... @Sangare_eshghe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هفت فرمان انقلابی ♥️ -نترسید،خسته نشوید فداکاری کنید،نا امید نشوید وارد میدان شوید:)✌️🏻 تنبلی نکنيـد🌱 ناخواسته وارد نقشه دشمن نشوید... @Sangare_eshghe
♥️ 🔰 ◀️ توی مریوان، ارتفاع کانی میران، یک سنگر داشتیم، توش ده ـ دوازده نفر خوابیده ‌بودیم. جا نبود. شب که شد، پتو برداشت، رفت بیرون خوابید. @Sangare_eshghe