🌱مـرشـد ؛
🌱فــداے دسـتـتــ
🌱بــنــواز ســاز خــود را
🌱ضــربـے بـزنــ ڪہ...
🌱زنـگــ از دلـہـاي مـا بـگـيـرد...
✨ #شهید_ابراهیم_هادی
•❥❥@Sangare_Eshghe ❥●•
💙🍃
🍃
| #روایتےازتو |
خواهر شهید هادے مےگفت، اخرین بارے ڪہ
ابراهیم بہ تهران آمده بود ڪمتر غذا میخورد
وقتے با اعتراض ما مواجہ مےشد مےگفت باید
این بدن را آماده ڪنم.
.
در شب هاے سرد زمستان بدون پتو و بالش
میخوابید و مےگفت این بدن باید عادت ڪند
روزهاے طولانے در خاڪ بماند مےگفت من از
این دنیا هیچ نمیخواهم حتےیڪ وجب خاڪ
دوست دارم انتقام سیلے حضرت زهرا (س) را
بگیرم دوستدارم بدنم در راه خدا قطعہقطعہ
شود و روحم در جوار خانم حضرت زهرا (س)
آرام بگیرد.
.
| #شهید_ابراهیم_هادے |
| #رسم_شیدایـے |
•❥❥@Sangare_Eshghe ❥●•
🍃
💙🍃
ـ||♥️||ـ
شاید #شہادت
آرزوۍِهمــہباشد
امایقیناً☝️🏻
جز #مخلِصین
ڪســـےبداننخواهـدرسید...
ڪاشبجاےزبان
با #عمـــــل
طلبشهادتمےڪردم...(:
#شهید_ابراهیم_هادے |🌱|
•❥❥@Sangare_Eshghe ❥●•
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
@shahed_sticker۵۸۰.attheme
71.2K
• #شهید_ابراهیم_هادی ۱۱
• #تم_رفیق_شهید 📲
• #تم
ایتاتون رو با حضور داش ابرام منور کنین😍😌
ایتایی متفاوت رو تجربه کننن🙃🎉🤩
.
/ @Sangare_Eshghe** /
*⭐️ یقینــ دارم
ـــ اگر گناه⛔️ وزن داشت!
ـــ اگر لباسمان را #سیاه مےڪرد!
ـــ اگر چینــ وچروڪ #صورتمان را؛
زیاد مےڪرد!!! بیشتر ازاینها #حواسمان به خودمانـــ بود...👉
❣حال آنڪہ #گناه
ـــ قد #روح😊 را خمیده!
ـــ چهره #بندگی را سیاه!
ـــ وچین وچروڪ بہ پیراهنـــ #سعادتمان مےاندازد😔
⭐️ چقدر قشنگ بندگی💖 ڪردے ابراهیمــ
#برادر_شهیدمــ؛ حواسم پرته🗯 پرت چیزاے بیخود وموقتی...
منو بہ خودم بیار😔✋
#شهید_ابراهیم_هادے🥀*
🍃
@Sangare_Eshghe
#شهید_ابراهیم_هادی👣📒
یه ظهر تابستانی ، از روی بیکاری آمدم سر کوچه نشستم . هوا خیلی گرم بود .😣 دیدم فایده نداره ، برم خونه و زیر باد پنکه بمونم بهتره .
همین که خواستم برم ، دیدم از سمت ابتدای خیابان زیبا ، که الان به اسم شهید مهدی مشهدی رحیم هست ، ابراهیم داره میاد .😍
ماندم تا ابراهیم را ببینم و بعد بروم .
همینطور که نزدیک می شد . دیدم پابرهنه است ! توی این هوای داغ ، همینطور پاش می سوخت😳 . پایش را سریع از روی زمین بر می داشت و ...
سعی می کرد از توی سایه راه برود ، با تعجب نگاهش کردم . حدس زدم مسجد بوده . کفش هاش رو بردند . وقتی رسید سلام کرد و دست دادیم .😁
سریع اومد توی سایه . اشاره به پاهاش کردم و گفتم :
پس کفشات کو ، تو این هوای داغ چرا پا برهنه شدی !؟ وایسا الان برات دمپایی میارم ، نکنه کفشات رو تو مسجد بردن ؟😕
گفت : « نه ، خودم اونها رو دادم . » 😇
با تعجب گفتم : به کی ؟!😳
آخه آدم تو این هوا کفش هدیه میده و خودش پابرهنه راه میره ؟😳
از بس سوال پیچش کردم مجبور شد بگه ، اما معمولا این طور کارها رو برای کسی نمی گفت .
ابراهیم نگاهی به صورتم کرد و گفت : « یه پیر مرد جلوی مسجد گدایی می کرد . خیلی وضع مالیش بد بود😔 . پیر مرد به کف کفش هاش اشاره کرد که از بین رفته بود و چیزی برای پوشیدن نداشت . می گفت : پام توی این گرما می سوزه . من هم پول همراهم نبود 😶. کفش هام رو دادم بهش . »😔
تا من خواستم برایش دمپایی بیاورم خداحافظی کرد و رفت👑 ...
#رفیق_شهیدم_ابراهیم💚
#شھیدابراهیمھـــادے😍😉
#خادمِ_حقیر
@Sangare_Eshghe❤️
کبوتر میگفت :
عاشق آسمان است !
اما همیشه روی گنبد تو مینشست
آسمانی تر از شما مگر پیدا میشود
سلام آسمان هشتم ....
#السلام_علیک_یاعلیبنموسیالرضا
#شهید_ابراهیم_هادی
#مشهد_مقدس
j๑ïท ➺ @Sangare_eshghe🕊🕊
♥🍃
🍃
•
•
●|💛روایتۍازتو💛|●
•
•
•|شهیدابراهیمهادےونگاهبہنامحرم|•
همرزمشهیدتعریفمیڪرد:
میگفت رفتم پیش ابراهیم هنوز متوجہ حضور من نشده بود!باتعجبدیدمهرچندلحظہسوزنےرابه پشت پلڪ چشمش مےزند!!
گفتم:چیڪارمیڪنے داشابرام؟
تامتوجه من شد ازجا پرید و گفت:هیچے؛چیزےنیست!گفتم باید بگے براےچے سوزن زدے به صورتت!
مڪثے ڪرد و خیلے آهسته گفت:
سزاےچشمےڪہبهنامحرمبیوفتههمینہ..
#رفیق_شهیدم
#داش_ابرام
#شهید_ابراهیم_هادی
👁 @Sangare_eshghe
🔻شهید هادی کجا و من کجا؟
مذهبی بودم،
کارم شده بود چیک و چیک📸
سلفی و یهویی ...✌️
عکسهای مختلف با #چادر و #روسری لبنانی!
من و دوستم یهویی توی کافیشاپ
من و زهرا یهویی #گلزارشهدا ... !!
من و خواهرم یهویی ... !!!
عکس لبخند با #عشوه های ریز دخترانه ...
دقت میکردم که حتما چال لپم نمایان شود در تمامی عکسها ...😔
#کامنتهایم یکی در میان احسنت و فتبارک الله👌 ...
#دایرکتهایم پر شده بود از تعریف و تجمیدها ...
از نظر خودم کارم اشتباه نبود📛
چرا که حجاب داشتم
#حجاب_برتر
کم کم در عکسهایم رنگ و لعابها بالا گرفت☺️
تعداد #مزاحمها هم خدا بدهد برکت!
کلافه از این صف طویل مزاحمت ...🙄😓
♨️یکبار از خودم جویا شدم چیست علت؟!؟!؟!؟!
چشمم خورد به کتابی📚
رویش نشسته بود
#خروارها_خاک_غفلت ...
هاا کردم و خاکها پرید از هر طرف ...
📖« #سلام_بر_ابراهیم» بود عنوان زیر خاکی من .
" #ابراهیم هادی" خودمان ...
همان گل پسر
#خوشتیپ
#چارشانه
و #هیکل روی فرم
و #اخلاق ورزشی
شکست #نفس خود را ...
شیک پوشی را بوسید و گذاشت کنج خانه ...🏚
ساک ورزشیاش هم تبدیل شد به کیسه پلاستیکی!
رفتم سراغ #ایسنتا و پستها
نگاهی انداختم به کامنتها؛
۸۰ درصدش جنس #مذکر بود!!!📛🔞
با احسنت ها و درودهای فراوان!
لابه لای کامنتها چشمم خورد به حرفهای #نسبتا بودار برادرها!
دایرکتهایم که بماند!
⚡️عجب لبخند ملیحی ...
⚡️عجب حجب و حیایی ...
انگار پنهان شده بود پشت این حرفهای نسبتا ساده ؛
💥عجب هلویی ...🍑
💥عجب قند و نباتی، ای جان!🍭
از خودم بدم آمد😣
شرمسار شدم از این همه عشوه و دلبری ...
#شهیدهادی کجا و من کجا😥
باید نفس را قربانی میکردم ...
پا گذاشتم روی نفس و خواستم کمی بشوم شبیه ابراهیم و ابراهیمها ...
✍ دعا میکنم اگر تا حالا این #کتاب رو نخوندین، توفیق خوندنش نصیبتون بشه .👌👌👌واقعا فوق العاده است ...
#شهید_ابراهیم_هادی
#سلام_بر_ابراهیم
@Sangare_eshghe
از آن راهے
که رفتے برگرد
اینجا دلے
به اندازه ے
نبودنت تنگ است
#شهید_ابراهیم_هادی
@Sangare_Eshghe🕊🕊
مــی گـفـت:
اگر میگویـید الگویتان
حــضرت زهرا (سلام الله علیها) است باید
کاری کنید ایشان از شما
راضی باشند و حجاب
شما فاطمی باشد.
#شهید_ابراهیم_هادے🌹
@Sangare_eshghe
من از طرح نگاه تو
امـید مبهمـی دارم ؛
نگاهـت را نگیر از من
ڪہ با آن عالمـی دارم
#شهـید_ابراهیم_هادی
#منامامزمانرادوستدارم
@sangar_eshghe
علمای نجف در مراسم چهلم او میگفتند شهید ذوالفقاری شجاعت زیادی داشت و بعد از اذان صبح وقتی نمازش را میخواند به وادی السلام رفته و سر قبری که برای خودش آن را خریده بود، قرآن و زیارت عاشورا میخواند تا آن را برای آخرتش ذخیره کند.😃🤍
وی افزود: هادی یک کتاب معراج السعاده خریده بود و در نجف میگفت هر شبی یک صفحه از آن را میخوانم
و به آن عمل میکنم👌🏿✅
و شب بعد سراغ صفحه بعد میروم. وقتی به تهران آمد این کتاب را برای خواهرانش خرید و همین توصیه را به آنها کرد و گفت اگر به آن عمل کنید تأثیر بسیاری روی اعمال و کردارتان خواهد داشت و هم اکنون خواهرانش این یادگار را از برادر خود نگاه داشته و آن را میخوانند.
(پس شما هممیتونید از اینکتاب استفاده کنید به توصیه شهید و #عمل کنید ) 🤞🏿🤍
این شهید به دلیل علاقه فراوانی که به #شهید_ابراهیم_هادی ❤️❤️داشت
همیشه جلوی موتورش عکس بزرگی از این شهید گرانقدر نصب داشت و در خصلتها خود را خیلی به ابراهیم نزدیک کرده بود.😇🙌🏻
بخشی از وصیت نامه ؛
این جانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت میکنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد ببرند امام رضا علیهالسلام طواف بدهند و برگردانند و همینطور که در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادیالسلام دفن کنند و دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند. داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم میخورد به سنگ لحد یک اسم حضرت زهرا(س) بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا(س).
#شهیدانه
بلا فاصله نگاهم 👀به سرابراهیم افتاد🤯
قسمتی از موهای بالای سر او سوخته بود😲
مسیریک گلوله را می شدبرروی موهای اودید🔥
باتعجب گفتم😳:
داش ابرام سرت چی شده🤔؟
دستی به سرش کشید🙆♂️
بادهانی که به سختی باز میشدگفت😧:
میدانی چراگلوله جُرات نکرد وارد سرم بشود💪؟
گفتم چرا🤨؟...
ابراهیم لبخندی زدوگفت🙂:
گلوله خجالت کشید😓وارد سرم بشود،چون پیشانی بند *یامهدی*
به سرم بسته بودم♥️...
#شهید_ابراهیم_هادی
@Sangare_eshghe
#طنز_جبهه😂😂
یہ جا هسٺ:•°✨°•
شہید ابراهــیم هادے•°🧡°•
پُست نگہبانےرو •°💥°•
زودتر ترڪ میڪنه•°👀°•
بعد فرمانده میگهـ •°🤨°•
۳۰۰صلوات جریمتہ•°📿°•
یڪم فڪر میڪنه و میگه؛•°😌°•
برادرا بلند صلوات•°🔊°•
همه صلوات میفرستن•°😁°•
برمیگرده و میگه بفرما از ۳۰۰تا هم بیشتر شد...•°😂°•
#شهید_ابراهیم_هادی💚☘
@Sangare_eshghe
محال است به #لبخندش نگاه کنے
و حال دلت عوض نشود💚🌹
لبخندش فرق دارد چون
از جنس لبخند خداست...
#شهید_ابراهیم_هادی
@Sangare_eshghe
🇮🇷 سنگَـࢪِعۺــڨ
⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون 🗓 روز سی و چهارم سلام همسفر 🔺قرار بود بزرگ بشیم ، 🔺قرار بود قد بکشیم ، چقدر
⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون
🗓 روز سی و پنجم
امروز بی توقع بودن رو تمرین کنیم!
بی توقع خوب باشیم
بی توقع محبت کنیم
بی توقع بد نگیم
بی توقع بد نباشیم
یه جمله رو بسپریم به ذهنمون:
فقط برای خدا ☝️
+ "مشکل کارهای ما اینه که
برای رضای همه کار میکنیم به جز خدا !"
#شهید_ابراهیم_هادی +
موفق باشی رفیق🌱
@Sangare_eshghe