eitaa logo
🇮🇷 سنگَـࢪِعۺــڨ
259 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.9هزار ویدیو
121 فایل
💫بِسـم ربِّ عِشـق گام برداشتن درمسیرِعشـق🌟 هزینه میخواهد🌱 هزینه هایی که انسان راعاشق وبعد.. #شهیدمیکند🌷 کپی #حلالتون.. التماس دعا💕 مدیر: @fatehe_ghods118 ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/296443623 تبادل: @b_plak @ablase
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6014858005898594491.mp3
7.83M
○•🌱 آرزو دارم یک شب جمعه کربلا باشم محول الاحوالم، ای جانم 🎙کربلایی محمدحسین پویانفر @Sangare_eshghe
😂لبخند های خاکی 😂 آن قدر از بدنم خون رفته بود كه به سختى مى توانستم به خودم حركتى بدهم😖 تیر و تركش هم مثل زنبور ویز ویز كنان از بغل و بالاى سرم مى گذشت😟 هر چند لحظه آسمان شبزده با نور منورها روشن مى شد دور و بری هام همه شده بودند جز من خلاصه كلام جز من جاندارى در اطراف نبود😌 تا اینكه منورى روشن شد و من شبح دو نفر را دیدم كه برانكارد به دست میان به دنبال مجروح مى گردند با آخرین رمق شروع كردم به و گفتن آن دو متوجه من شدند رسیدند بالاى سرم اولى خم شد و گفت : حالت چطوره برادر 🙂 سعى كردم دردم را بروز ندهم و گفتم : « خوبم ، الحمدلله »😇 رو كرد به دومى و گفت : « خب مثل اینكه این بنده خدا زیاد چیزیش نشده برویم سراغ كس دیگر » جا خوردم😱😳 اول فكر كردم كه مى خواهند بهم روحیه بدهند و بعد با برانكارد ببرندم عقب اما حالا مى دیدم كه بى خیال من شده اند و مى خواهند بروند☹️😖 زدم به كولى بازى😎😝 «اى واى ننه مُردم كمكم كنید دارم مى سوزم ، یا به فریادم برس😩😫 » و حسابى مایه گذاشتم . آن دو سریع برگشتند و مرا انداختند رو برانكارد🙁 براى اینكه خداى نكرده از تصمیم شان صرف نظر نكنند به داد و هوارم ادامه دادم🤪🧐 امدادگر اولى گفت : «مى گم خوب شد بَرَش داشتیم ، این وضعش از همه بدتر بود . ببین چه داد و فریادى مى كنه » 😞😅 دومى تأیید مى كرد و من ، هم درد مى كشیدم ، هم خنده ام گرفته بود😂 كه كم مانده بود با یك تعارف از دست بروم.😂 @Sangare_eshghe 🌱
《السلام علیک یا قاسم ابن حسن》 🏴 پریشانم برای تو عموجان 🏴شود جانم فدای تو عموجان 🏴چرا‌ آنقدردر این‌صحرا غریبی 🏴مگر قاسم نداری ای عمو جان 🏴دیگر راهم بده در این جهادت 🏴ندارم حاجتی غیر از شهادت @Sangare_Eshghe
🇮🇷 سنگَـࢪِعۺــڨ
《السلام علیک یا قاسم ابن حسن》 🏴 پریشانم برای تو عموجان 🏴شود جانم فدای تو عموجان 🏴چرا‌ آنقدردر این
حضرت قاسم نوجوانی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. برای اجازه‌ی میدان رفتن، خدمت امام حسین علیه السلام رسید . امام علیه السلام نظر به او افکند و دست بر گردن او انداخت و هر دو گریه کردند تا از حال رفتند، آنگاه برای مبارزه از امام اذن خواست ولی امام علیه السلام اجازه نداد. قاسم به دست و پای امام بوسه زد تا حضرت به او اجازه داد به میدان رفت ، در حالی که اشکش بر گونه هایش جاری بود. 📔اصول مداحی @Sangare_Eshghe
🇮🇷 سنگَـࢪِعۺــڨ
حضرت قاسم نوجوانی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده بود. برای اجازه‌ی میدان رفتن، خدمت امام حسین علیه ال
🏴گفته بودی تو مدینه به همه 🏴 قاسمم مثل علی اکبرمه 🏴اگه میگی میرم پرپر می شم 🏴تازه مثل پسرت اکبر می شم 🏴اگه می گی مادرم تنها میشه 🏴تازه همدرد دل لیلا میشه @Sangare_Eshghe
🇮🇷 سنگَـࢪِعۺــڨ
🏴گفته بودی تو مدینه به همه 🏴 قاسمم مثل علی اکبرمه 🏴اگه میگی میرم پرپر می شم 🏴تازه مثل پسرت اکبر می
🏴حضرت قاسم حمله کرد و تعدادی را کشت . 🏴حمید بن مسلم می گوید: من در میان سپاه کوفه ایستاده بودم و به این نوجوان نگاه کردم، دیدم نوجوانی است که چهره اش مثل ماه می درخشد. 🏴ولی طولی نکشید که عمرو بن سعد اَزُدی به حضرت قاسم حمله کرد . درحالی که گروهی دور قاسم را گرفته بودند ، ضربتی بر فرق نازنینش زد که با صورت زمین افتادو فریاد برآورد: 🏴 یا عماه . که زبان حالی دارد : 🏴در زیر تیغ دشمن جانم رسیده بر لب 🏴عمو برس به دادم که از نفس فتادم 🏴در حال احتضارم ، اما در انتظارم 🏴 من قاسم جوانم میان دشمنانم 🏴امام حسین علیه السلام با شتاب آمد و از میان صفوف گذشت تا بر بالین قاسم رسید و ضربتی بر قاتل قاسم زد. 🏴سپاه کوفه برای نجات او آمدند و جنگ شدیدی بین امام علیه السلام و آنان درگرفت. 🏴غبار فضای جنگ را پر کرده بود . وقتی غبار نشست ، امام حسین علیه السلام را دیدم که بر سر قاسم ایستاده و قاسم پاهای خود را بر زمین می کشد @Sangare_Eshghe
🕊درس آزادی به دنیا داد رفتار حسین 🕊بذر همت در جهان افشاند افکار حسین 🕊جان خود را در ره صدق و صفا از دست داد 🕊 زین سبب باشد حشر گرم بازار حسین 🕊 با قیام خویش بر اهل جهان معلوم کرد 🕊تابع اهل ستم گشتن بود عار حسین 🕊 گر نداری دین به عالم لااقل آزاده باش 🕊 این کلام نغز می باشد ز گفتار حسین @Sangare_Eshghe