eitaa logo
آواے عاشقے
759 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
488 ویدیو
1 فایل
-بِ‍سم‌ِرَبِ‌الحُسین..!✨☁️ هَر ڪه‌ پُرسید‌ چہ‌ دارَد‌ مَگَر‌ اَز‌ دارِ جهآن هَمہ‌یِ‌ دار و‌ نَدارَم‌ بِنِویسید‌ حُسِین . .🥺❤️🫰🏻 #الـٰلّهُمَ_عجــِّلِ‌_لوَلــیِّڪَ‌_اَلْفــَرَجْ‌ :)🌕 شروع نوکری :۱۴۰۳٫۰۴٫۲۸.
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین، أبا عبدالله است... یعنی اگر تو برای خدا بندگی کنی... حسین برایت پدری میکند. :)
••⸾⸾🎬📡' ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اینڪھ‌بگیم‌انقلابۍ، یعنۍیہ‌فردمظلوم‌وگوشہ‌گیرڪاملاغلطہ‌مشتۍ انقلابۍیعنۍفعال‌پرانرژے وبھترین‌فرددرهرزمینہ‌اےکھ‌در چھـٰارچوب‌دین‌واخلاق‌باشہ..(:🕶✌️🏿'! ‌‌‹
enc_16896818748507245537811.mp3
3.67M
عجل‌الله‌یابن‌ابی‌عبدالله..!💔 °•❤️‍🩹🎧!
رفقای مذهبی و شیعه حواسا جمع این برنامهٔ یه عده بی شرفه
_به‌قول‌حاج‌مهدی‌رسولی‌: گذرم‌تابه‌درِخانه‌ات‌افتاد‌حسین... خانه‌آباد‌شدم‌خانه‌ات‌آباد‌حسین(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️مرده‌شور جذب‌تون رو ببرند 🌱 خاطره‌ای جالب از سید قطب به روایت ؛ ❌ سواستفاده کنندگان از مفهوم حتما ببینند مخصوصاً این مذهبی‌هایی که صورتی‌بازیشون تو دهه خیلی گل کرده
«ان الحسین مصباح الهدي و سفینة النجاه 💫
عاقبت بخیر منم که دلدارم تویی حسین...!🥺🖤
Mohammad Hossein Pooyanfar - Remix Man Iranamo To Araghi (320).mp3
13.16M
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی بگیر از دلم یه سراغی 🥀🖤
شور5.mp3
6.15M
فراموش میشم، مثل شمعی که ذره‌ذره خاموش میشم...(:🖤
یکی از نوکرا و ذاکرای ارباب میگفت: دو ماه پیش خواهرم کـــربـــــلا بود تو صحن حضرت عباس ع بودیم مداح داشت روضه میخووند یه وقت دیدیم یه پیرمردی اومد از یــقـــه اون مـــــداح گرفت کشید پایین گفت عباس دروغ میگه ...عـــــبــــاس دروغ میگه مداح ارومش کرد گفت چی شده گفت من بعد 25 ســــال بـــچه دار شدم الان که ۱۹سـالـشــه رفته تو کـــمــا با خــــودم گفتم درمــــــون دردش عـــــبــــاســــه از اصفهان اومدم کربلا امروز زنگ زدن بهم گفتن بــچـــت مرده...دروغ میگن که عــبــاس حـــاجـــــت میده خواهرش میگفت مجلس بهم ریخت...فرداش تو صحن حضرت عباس بودیم دیدیم پیرمرده پا بـرهــنه اومد ..با خودموون گفتیم الان مـــداح و مــیـزنه دوبــــاره... دیدیم اومد جـلو چـهار پایه که مــــداح روش واساده بود دستشو گرفت گفت بیا بغل ضریح بخوون همه کسایی که دیروز بودنم باشن...میخوام بگم غلط کردم... (گـــریـــه مـیــکـردو مــیــگــفــت) میگه همه رفتیم مــداح گفت حــاجی چی شده... گفت خـــانـوومم زنــگ زد گفــت چوون نمیذارن زنـــا تو غــســال خونه برن الـتــمـــاس کردم گفتم 1بار بچمو تو ســــرد خــوونـه ببینم... میگه همین که کــشـو رو کشیدن بـیـــروون دیدیم رو نایلوون بخار نشسته سریع اوردنش بهش شـــوک دادن بعد چند دقیقه به هــــوش اومد...پــســـرموون که اصلا تو قـیــد و بـند مــذهــب نبود تا نشست گفت بابای من کـجــاست؟ گفتم بابات کــربــلاسـت...گفت بهش زنگ بزن بگو زمانی که تو کـــمــــا بودم 1 اقــــــای قــد بــلــنـدی اومد تو خوابم گفت... پـســرم بــلــنـد شو... به بابات سلام برسوون بگو... ابــــروی من یک بار تو سرزمین کــــربلا رفته بود.. چرا دوبــاره ابـــــروی منو بردی...برو بهش بگو عــبــــاس دروغ نمیگه... 🥺💔
‏همین نذری های کوچک ، سال‌های سال گره های زندگیمان را باز می‌کند.!🌱 "شهید آرمان علی وردی" #