هدایت شده از زیارت
❇️بزرگواري پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نسبت به زن
🔅او زني صاحب كمال و عاقل بود. پيامبر خدا، سپاهي به فرماندهي علي(علیه السلام) بسوي قبيله طي فرستاد عدي بن حاتم كه دشمنان سرسخت پيامبر اکرم و رئيس قبليه بود به شام رفت. سپاه اسلام بر سر قبيله فرود آمد و اسبها و گوسفندان و زنان و مردان قبيله را به مدينه آورد. هنگامي كه اسيران را به پيامبر خدا عرضه ميداشتند، سفانه از جا برخاست و چنين گفت:
🔅اي محمد، پدرم از دستم رفته و برادرم فرار كرده است. اگر مرا آزاد كني و مرا از شماتت قبايل عرب رهاسازي، بجاست؛ زيرا پدرم رئيس قبيله و مردي بزگوار بود. همواره به مردم كمك و احسان ميكرد و داراي اخلاقي بسيار عالي و پسنديده بود.
🔅 اين صفاتي كه تو براي حاتم مي شماري، صفات هر مؤمن است. اگر پدرت مسلمان بود، براي او طلب رحمت مي كرديم.
🔅سپس دستور داد كه سفانه را به احترام پدرش كه مردي نوعدوست و مهربان بوده است، آزاد كنند. فرمود:
ـ به عزيزي كه خوار شده و ثروتمندي كه تهيدست گشته و عالمي كه ميان جاهلان گرفتار شده، ترحم كنيد.
🔅پيشواي بزرگ اسلام؛ به احترام حاتم طايي، ساير افراد قبيله را مورد نوازش قرار داد و آزاد كرد و سفانه اجازه خواست كه درباره پيامبر خدا، دعا كند سفانه گفت:
ـ خداوند تو را به پاس اين نيكي، پاداش دهد و احتياج تو را به آدم پست، نيندازد و اگر از بزرگ قوم نعمتي سلب كند، تو را وسيله جبران آن قرار دهد.
پس از آنكه آزاد شد. نزد برادر خود رفت و به او گفت:
ـ برادر، هر چه زودتر خود را به او برسان. او كسي است كه اسير را آزاد مي كند و بزرگ و كوچك را مورد نوازش قرار مي دهد. من آدمي از او بزرگوارتر نديده ام. اگر پيامبر است كه هر چه زودتر بايد به او پيوست و اگر صاحب تخت و تاج است، تو را نيز سهمي خواهد داد.
در نتيجه، عدي و سفانه هر دو خدمت پيامبر خدا آمدند و اسلام آوردند.
📚داستانهایی از زنان نمونه،محمدي اشتهاردي،۱۳۸۷
#پیامبر_صلوات_الله_علیه_وآله
🌺🌺🌺🌺
🕌@ziarat_et