یک مرد خوش چهره و دختر زیبا یڪ #عروسی زیبا رو میسازن
ولـے...
یڪ مرد با ایمان و یڪ زن با تقوا یڪ ازدواج و زندگی زیبا رو میسازن...
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#خاطرات_ناب
#باولایت_تاشهادت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
@RMartyrs
یک مرد خوش چهره و دختر زیبا یڪ #عروسی زیبا رو میسازن
ولـے...
یڪ مرد با ایمان و یڪ زن با تقوا یڪ ازدواج و زندگی زیبا رو میسازن...
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#خاطرات_ناب
#باولایت_تاشهادت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
@RMartyrs
🔵✍#طنز_جبهه
🌿استاد سرکار گذاشتن بچه ها بود.
روزی از یکی از برادران پرسید ،
شما وقتی با دشمن رو به رو می شوید برای آنکه کشته نشوید و توپ و تانک آنها در شما اثر نکند چه میگویید؟!
آن برادر خیلی جدی جواب داد ،
البته بیشتر به اخلاص بر می گردد والا خود عبادت به تنهایی دردی را دوا نمیکند.
اولاً باید وضو داشته باشی ،
ثانیاً رو به قبله و آهسته به نحوی که کسی نفهمد بگویی👇
🍃《 اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً بدَستَنا یا پایَنا و لا جای حسّاسَنا برحمتک یا ارحم الراحمین !! 》🍃
طوری این کلمات را به عربی ادا کرد که او باورش شد و با خود گفت ،
این اگر آیه نباشد حتماً حدیث است !☺️
👌 اما در آخر که کلمات عربی را به فارسی ترجمه کرد ، شک کرد و گفت ،
اخوی غریب گیر آورده ای؟!....
🙄🙄
📚 منبع : کتاب رفاقت به سبک تانک
یک مرد خوش چهره و دختر زیبا یڪ #عروسی زیبا رو میسازن
ولـے...
یڪ مرد با ایمان و یڪ زن با تقوا یڪ ازدواج و زندگی زیبا رو میسازن...
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#خاطرات_ناب
#باولایت_تاشهادت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🇮🇷دوستانتون رو به کانال خاطرات شهدایی دعوت کنید
🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸🕊
@RMartyrs
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🥀💐🌹🕊🌹💐🥀
#دخترانه
#دختران_شهدا
#مجلس_عروسی
از کمیته تفحص مفقودین با منزل #شهید تماس گرفتند
خانمی گوشی را برداشت
مثل همه موارد قبلی با اشتیاق گفتند بعد از بیست و چند سال انتظار پیکر #شهید پیدا شده و تا آخر هفته تحویلشان می دهند
برخلاف تمام موارد قبلی ، آن طرف خط ، خانم فقط یک جمله گفت :
حالا نه. می شود پیکر #شهید را هفته آینده بیاورید ؟
آقا جا خورد ، اما به روی خودش نیاورد ، قبول کرد
گذشت ....
روز موعود رسید
به سر کوچه که رسیدند دیدند همه جا چراغانی شده
وارد کوچه شدند
دیدند انگار خانه #شهید مراسم جشنی برپاست
در زدند کسی منتظر آنها نبود چون گویی هیچ کس نمی دانست قرار است چه اتفاقی بیفتد
مقدمه چینی کردند صدای ناله همه جا را گرفت مجلس جشن که حالا معلوم شد مجلس #عروسی دختر #شهید است به مجلس عزا تبدیل شد
تنها کسی که منتظر آن تابوت بود همان #عروس مجلس بود
خودش خواسته بود که پدرش در #مجلس عروسی اش حاضر شود به عمد آمدنش را به تأخیر انداخت
#عروس گفت #تابوت را به داخل اتاق بیاورید
خواست که اتاق را خالی کنند
فقط #مادر و داماد بمانند و همرزم پدرش
همه رفتند
گفت در #تابوت را باز کنید
باز کردند
گفت :
استخوان #دست پدرم را به من نشان بده
نشانش دادند
استخوان را در دست گرفت و روی #سرش گذاشت و رو به #داماد با حالت #ضجه گفت :
ببین ! ببین این #مرد که می بینی #پدر من است
نگاه نکن که الان #دراز کش است ، روزی #یلی بوده برای خودش
ببین این دستِ #پدرمن است که روی #سرم است
نکند روزی با خودت بگویی که همسرم #پدر ندارد
من #پدر دارم
این مرد #پدر من است
نکند بخواهی به خاطر #یتیمی_ام با من ناسازگار باشی و تندی کنی ...
این مرد #پدر من است
من بی کس و کار نیستم ...
ببین ...
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
سلامتی یادگاران #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀 🌹🕊