eitaa logo
«اکیپِ عَلَوی»
537 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 در اطراف بصره مردي فوت شد ، چون بسيار آلوده بود كسي براي تشييع جنازه او حاضر نگشت . زنش چند نفر را پول داد تا آمدند جنازه را بردند به قبرستان تا بدون نماز دفن كنند . در آن جا زاهدي مشهور كه به صدق و صفا مشهور بود ، آمد بر جنازه او نماز خواند و بعد جنازه را دفن كردند . اين خبر به مردم شهر رسيد ، مردم دسته دسته نزد زاهد آمدند و از نماز بر جنازه گناهكار سؤ ال كردند ! زاهد گفت : من در خواب ديدم كه به من گفتند : برو فلان محل جنازه اي مي آيد كه فقط يك زن همراه اوست بر او نماز بخوان . از زن او پرسيدم شوهرت چه عملي داشت كه خداوند به تو ترحم كرد ؟ گفت : شرب خمر مي نمود اين بدي او بود . فرمود : كار خويش چه بود ؟ زن گفت : هر وقت از مستي بهوش مي آمد گريه مي كرد و مي گفت : خدايا كدام گوشه جهنم مرا جاي خواهي داد؛ و صبح كه مي شد لباس خود را عوض مي كرد و غسل مي كرد و وضو مي گرفت و نماز مي خواند . ديگر عمل خوبش ، هيچگاه خانه او خالي از دو يا سه يتيم نبود ، آنقدر كه به يتيمان مهرباني و شفقت مي كرد ، به اطفال خود نمي كرد . @nokateakhlage
📚 خواجه‌‏اى "غلامش" را ميوه‌‏اى داد. غلام ميوه را گرفت و با "رغبت" تمام میخورد. خواجه، خوردن غلام را میديد و پيش خود گفت: كاشكى "نيمه‌‏اى" از آن ميوه را خود می‌‏خوردم. بدين رغبت و خوشى كه غلام، ميوه را میخورد، بايد كه "شيرين و مرغوب" باشد. پس به غلام گفت: "یک نيمه" از آن به من ده كه بس خوش میخورى. غلام نيمه‌‏اى از آن ميوه را به خواجه داد؛ اما چون خواجه قدرى از آن ميوه خورد، آن را بسيار "تلخ يافت." روى در هم كشيد و غلام را "عتاب" كرد كه چنين ميوه‏اى را بدين تلخى، چون خوش می‌خورى. غلام گفت: اى خواجه! بس "ميوه شيرين" كه از دست تو گرفته‌‏ام و خورده‌‏ام. اكنون كه ميوه‌‏اى تلخ از دست تو به من رسيده است، چگونه "روى در هم كشم" و باز پس دهم كه شرط "جوانمردى و بندگى" اين نيست. "صبر" بر اين تلخى اندک، سپاس شيرينی‌هاى بسيارى است كه از تو ديده‌‏ام و خواهم ديد. "همیشه از خوبی آدمها برای خودت دیوار بساز" هر وقت در حق تو بدی کردند فقط یک اجر از دیوار بردار بی انصافیست اگر دیوار را خراب کنی ❤️کانالِ نکات ناب اخلاقی ❤️ لینک عضویت https://eitaa.com/joinchat/1741946909Cbfd4c48e58 🌺🌺🌺🌸🌸🌸🌼🌼🌼🌹🌹🌹