🌹باردار بودم که پیکر مهدی را از منطقه آوردند. وقتی می خواستند دفنش کنند، جلو رفتم و صورتش را بوسیدم. بعد از مراسم خواهر شوهرم سرزنشم کرد.
- این چه کاری بود کردی؟ زن حامله نباید بره بالای سر میت. بچهت یا کور میشه یا چشاش شور میشه.
🌹دلم شکست. با خودم گفتم: «شهید با مردهی معمولی فرق داره... اینو مطمئنم». با این همه نگران بودم. دغدغه ای آزارم میداد.
- اگه بچه م کور به دنیا بیاد یا چشاش شور باشه چی؟!
بالاخره شبی مهدی به خوابم آمد. با همان تبسم همیشگی
🌹- نگران نباش. بچهت پسره. نه کوره و نه چشاش شوره. وقتی ام میخوابه، اونقدر شبیه من میشه که با خوابیدنش تو رو به یاد من میندازه. اسم شو هر چی دلت خواست بذار.
وقتی به دنیا آمد، اسمش را گذاشتم «مهدی».
" شهید مهدی پهلوان جا غرق"
✍راوی :خواهر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
🕊|𝑬𝒏𝒈𝒉𝒆𝒕𝒂-³¹³