💢محمود کاوه در #عملیاتها
خیلی سبکبال حرکت میکرد
کوله پشتی و #نارنجک🧡 بر نمیداشت
و گاهی فقط اسلحه با دو خشاب همراهش بود
.
💢 میگفت ↶
با هر فشنگ ☄یک نفر از #دشمن رو باید هدف گرفت چرا بیخود تیر میزنید چرا بیخود #رگبار میبندیداصلا چرا چیزی رو که نمیبینید میزنید⁉️
.
💢 حتی گاهی قمقمه آب برنمیداشت.
در سرمای #استخوانسوز کردستان
زیر لباس👕 فرم خودش لباس نمیپوشیدمیگفت #جلوی تحرک سریع را میگیردو از سرعت آدم کم میکند
.
💢 خیلی #چالاک و قوی بود.
دائم ورزش میکرد و #روزهای متمادی
میتوانست باکمترین آب و غذا پیادهروی کندو بعد از آن هم، اصلا #خستگی حالیش نمیشد.#انرژی فوقالعادهای داشت.💥
.
🌾راوی: جواد نظامپور.
هدیه به #شهید پرافتخار محمود کاوه صلواتـ📿
#شهید_محمود_کاوه
#دفاع_مقدس
#شهادت_روزیتون
🌼اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌼
درپیامرسان ایتا به گام دوم بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/166330391C2def9bc049
•┈••✾▪️🏴▪️✾••┈• @scnd_s_rvltion •┈••✾▪️🏴▪️✾••┈•
🔻 #خاطرات_شهید 🌸🥀
🔅 دو سال #پیش شب🌙 پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات؟ دعوتم کردن باید برم بخونم... گفتم بریم با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه #شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا...
💢 وقتی رسیدیم #جلوی هیات🏴 به ما گفتن هنوز شروع نشده... حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه... نیم ساعتی⏰ تو #ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد...
🔅 وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم، دیدم کلا سه #چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه... بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت #عاشورا و روضه... چشم هاشو بسته بود و میخوند 🌱
💢به #جمعیت و... هم هیچ کاری نداشت... برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته⁉️ گفت بله من هرسال قول دادم یه شب 🌟بیام اینجا روضه بخونم... گاهی تو این مجالس خلوت که #معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا #همچین چیزی پیدا نمیشه...
#ذاکر_با_اخلاص
#شهید_حسین_معزغلامی🌷