بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
#حدیث_روز
امام صادق عليه السلام:
🌹إنَّ خَيرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لأِبنائِهِم الأدَبُ لاَ المالُ
🌸بهترين ارثى كه پدران براى فرزندان باقى مى گذارند ، ادب است نه ثروت
📚الكافى ج ۸/ص۱۵۰
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹وقتی از منطقه برمی گشت، تقریبا هر شب به زیارت آقا علی بن موسی الرضا (ع) می رفت. در یکی از نیمه شب های سرد زمستان وقتی از حرم برگشت، فقط پیراهن نازکی به تن داشت.
- کو لباسات؟! چرا اینجوری برگشتی خونه؟
🌹در حالی که با لبخندی دل نشین مرا دعوت به آرامش می کرد، گفت: «پیرمرد فقیر و بی خانمانی رو تو خیابون دیدم که از سرما می لرزید. من داشتم می اومدم به طرف خونه ای که گرم بود ولی اون تو سرمای خیابون به لباس احتیاج داشت».
"شهید اصغر میرسیدی عنبران"
✍راوی: همسر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹پدرش برایش موتورسیکلت خریده بود. رفت گواهینامه بگیرد. خیلی دیر آمد. به محض آمدن موتورش را قفل کرد و پارچه ای روی آن کشید.
متعجب پرسیدم: «مگه نمیخوای ازش استفاده کنی؟!»
- نمی خوام مفت بمیرم.
خنده ام گرفت. -
خدا نکنه بمیری. ولی چرا مفت؟ مگه بقیه برای مردن پول می گیرن؟؟
🌹کنارم نشست و در حالی که سعی می کرد، نگرانم نکند، گفت: «وقتی داشتم می یومدم خونه، یه ماشین بهم زد و منو پرت کرد به هوا. بعدشم به سر خوردم زمین. همه ی اونایی که صحنه رو دیدن، فکر کردن مردهم. ولی قدرت خدا! نه خودم طوری شدم و نه موتور».
🌹آن موقع منظورش را از مفت مردن نفهمیدم. ولی بعد از شهادتش دریافتم که او قدر و منزلت انسانی خود را شناخته بود و میخواست طوری بمیرد که زندگی و افتخار ابدی به دنبال داشته باشد.
"شهید سید اسماعیل میرفندرسکی"
✍راوی مادر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹اگر شما میخواهید از خون شهدا پیروی کنید و خون شهدا را پایمال نکنید ، پیام شهدا این است که باهم متّحد و باهم برادر باشید و از تفرقه بپرهیزید و در خط انقلاب باشید و قدر امام امّت را بدانید و او را برای انقلابتان با دعا حفظ کنید
من به همسر و بچه هایم وتمام فامیل هایم و پدر عزیزم که این وصیت نامه را میخوانند به تقوا و تزکیه وصیّت میکنم چرا که اگر تزکیه نباشد ایمان انسان مورد قبول خدای متعال واقع نمیشود.
"شهیدعلیاصغر باغبانی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری شهادت رئیس مذهب شیعه حضرت امام صادق علیه السلام
#امام_صادق عليه السلام: يا مَعشَرَ الشِّيعَةِ ، إنّكُم قد نُسِبتُم إلَينا ، كُونُوا لَنا زَينا ، و لا تَكُونُوا عَلَينا شَينا .
اى گروه شيعيان! شما منسوب به ما هستيد . پس مايه زينت ما باشيد ، و مايه زشتى (بد نامى) ما نباشيد.
📚مشكاة الأنوار : 134/305
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹انسان ها اگر علاقه هایشان را درست رده بندی کنند همه در یک جهت قرار دارد. عشق های زمینی نیز به خدا می رسند. شما زمانی که بنده خدا را دوست داشته باشید می توانید خدا را هم دوست داشته باشید. چون بنده را خدا آفریده است.
"شهید علی اصغر شیر دل
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹در آن بحرید كاین عالم كف او است
زمانی بیش دارید آشنایی
كف دریاست صورتهای عالم
ز كف بگذر اگر اهل صفایی
⭐️🌙
شادی روح شهید والا مقام
"شهید کورش حاجیمرادی "
فاتحه و صلواتی هدیه کنیم.
#شبتون_شهدایی
عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت
ان شاءالله.
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
#حدیث_روز
پیامبر اکرم صلى الله عليه و اله و سلم :
🌹أي شخص يقطع أظافره يوم الجمعة سيزيد الحياة ويفرك
🌸 هر کس در روز جمعه ناخن هایش را کوتاه کند، عمر و مالش زیاد می شود.
📚جامع الأخبار(شعیری) ص ۱۲۱
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹صدای اذان که از مأذنه بلند شد، یوسف به دنیا آمد.
همرزمانش گفتند: «صدای الله اکبر اذان ظهر که از بلندگوهای واحد تبلیغات گوش رسید، ترکش خمپاره قلب او را از هم درید».
و سومین اذان روز دفنش بود.
🌹آنهایی که تابوتش را روی شانه حمل می کردند، عجله داشتند که قبل از شروع نماز جمعه بتوانند وارد صحن آزادی حرم امام رضا (ع) شده و شهید را ثامن الائمه برسانند. ولی آنجا که رسیدند، هر چه تلاش کردند، نتوانستند تابوت را از در بهشت ثامن الائمه عبور دهند. انگار یوسف کاری باقی مانده داشت.
🌹ناگهان یکی از همراهان شیون برآورد.
- ایوای! بر او نماز نخواندیم.
تابوت به طرف صحن برگردانده شد و پیش روی نمازگزاران قراری گرفت در همین هنگام صدای اذان از گلدسته های حرم به گوش رسید.
خيل نمازگزاران قبل از آنکه نماز جمعه بخوانند، بر پیکر یوسف نماز خواندند.
"شهید یوسف نصوحی پور"
✍راوی: خواهر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹از مسجد که برگشت، دلخور به نظر میرسید پرسیدم "چیه؟"
گفت: "امشب از پایگاه مییان ازتون بپرسن رضایتنامه رو خودتون امضا کردن یا نه؟" و بعد از مکثی کوتاه ادامه داد "خیال می کنن من امضا تونو پای رضایتنامه جعل کردم."
شب فرمانده پایگاه آمد پوشهای زیر بغلش بود تا چشمم بهش افتاده خنديدم و گفتم "نه بابا! خیالتون راحت باشه خودم امضا کردم. دوست داره بره من مانعش نمیشم».
🌹محمدرضا آن قدر ذوق زده شد که بله ها را چند تا یکی کرد و خانه زد بیرون. میخواست به دوستانش بگوید که فردا همسفر آنهاست.
وقت رفتن به منطقه می خواست خیالم را راحت کند
- اونجا کارم تعویض روغنه، قراره جای کسی رو بگیرم که میخواد بره خط مقدم.
بعد از شهادتش همرزمش آمد به دیدنم
- وقتی رسیدیم اونجا، گفتند برای گروه تخریب صد تا نیروی داوطلب شستن خوان. پانصد نفر از جا برخاستند محمدرضا هم توی ایستادهها بود
🌹صبح که می خواستند بیرندشون برای آموزش، او زودتر از همه بیدار شد چایی رو آماده کرد و داد زد: «بلند نشین دیگه. چقدر میخوایین؟» مرا که بدارد آهسته گفت: «دیشب خواب عجیبی دیدم». پرسیدم: 'چه خوایی؟" خنديد و گفت: "خواب که تعریف کردن نداره." روحانی گروه از کنارمان می گذشت. شنید وگفت: "رزمندهی کوچولو! چه خوابی دیدی؟" محمدرضا فکری شد و گفت: «شرط داره. اول یه عکس دسته جمعی کنار سیم خاردارا بگیریم. بعدش میگم».
🌹گوشامونو تیز کردیم. پس از کمی درنگ گفت: «خواب دیدم روی سیمای خاردار دراز کشیدم و بچه ها دارن از روی بدنم رد میشن. من هیچ دردی احساس نمی کردم! هیچ دردی! میدونین چرا؟» آن وقت رو کرد به روحانی گروه و گفت: «آخه شما بهم میگفتین آیهی حسبنا الله و نعم الوكيل رو بخون. منم میخوندم و می خوندم... ».
محمدرضا در عملیات پلی شد برای عبور رزمندگان.
"شهید محمدرضا دوست حصاری"
✍روای :پدر شهید
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab