eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🌷بِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ با انصاف بودن، دوستان را فراوان كند 📖 حکمت ۲۲۴ @Sedaye_Enghelab
🌷سوریه زیاد می رفتم. آخرین بار که مجید را دیدم، یک کاغذ داد دستم. گذاشته بود توی پاکت و چسب زده بود. 🌷گفت” بیاندازش داخل ضریح حضرت زینب سلام الله علیها. خیلی سفارش کن. حاجت بزرگی دارم.” 🌷وقتی برگشتم خبر شهادتش را دادند. حاجت بزرگش چه زود برآورده شده بود "شهید مجید پازوکی" @Sedaye_Enghelab
🏴 ▪️بازهم روضه ی زینب همه جا ریخت بهم ▪️حال و روز همه ی اهل سما ریخت بهم... ▪️بازهم پیرهنی را به سر و روش کشید ▪️آسمان تیره شد و حال هوا ریخت بهم... 🏴وفات سلام الله علیها را به محضر مولایمان عجل الله و منتظران حضرتش تسلیت می گوییم. 🏴 @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷خلوص در عمل تنها چاره ساز است، ای عاشقان اباعبدالله الحسین (ع) بایستی محتوای فرامین امام خمینی (ره) و رهبر عزیزمان امام خامنه ای را درک و عمل نماییم، بصیرت داشته باشیم تا بلکه قدری از تکلیف خود بابت شکر گذاری به جای آورده باشیم. 🌷بی طرفی در دعوای حق و باطل معنا ندارد و باید در مقابل باطل ایستاد، گاهی شهید شدن آسان تر از زنده ماندن است اما گاهی زنده ماندن و زیستن و تلاش کردن، درک محیط و بصیرت داشتن مشکل تر از شهید شدن یا مرگ و لقای الهی است. "شهید مهدی حیدری" @Sedaye_Enghelab
🌷گرماى هوا همه رو از پا انداخته بود بيمارستان پر شده بود از آدمای گرما زده حاج حسین هم گرما زده شده بود و بستری اش کردیم دكتر بهش سرم وصل کرد و گفت: بهش برسيد. خيلى ضعيف شده براش کمپوت گیلاس آوردم اما هر کاری کردم نخورد گفتم: آخه چرا نمی خوری؟ گفت: همه ی اینایی که اینجا بستری شدند مث من گرما زده شدند من چه فرقی باهاشون دارم که باید کمپوت گیلاس بخورم؟! گفتم: حسين آقا! به خدا به همه گيلاس داديم. اين چند تا دونه مونده فقط گفت : بچه های لشکر چی؟! هر وقت همه بچه هاى لشكر گيلاس داشتند بخورند، من هم مى خورم... " شهید حاج حسین خرازی" @Sedaye_Enghelab
🌷ایمن شدند دین و وطن تا به رستخیز فارغ شدند ز آفت تهدید، ای شهید 🌷در فتنه‌خیز حادثه‌ها جان پناه ماست بانگی که در گلوی تو پیچید، ای شهید ✨🌙 شادی روح شهدا والا مقام "سید محمود حسینی " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت‌همتون‌ختم‌بخیروشهادت‌ان‌شاء‌الله @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🌷مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلاَ يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ «كسى كه خود را در مواضع تهمت قرار دهد نبايد كسى را ملامت كند كه به او سوء ظن پيدا مى كند 📖 حکمت ۱۵۰ @Sedaye_Enghelab
🌷سید احمد از رزمندگان دفاع مقدس و از دوستان شهید حسنعلی خلیل تبار درباره جبهه رفتن او اینگونه تعریف کرده است: تک‌پسر خانواده بود و بی‌تاب رفتن به جبهه، حتی مخالفت‌ های خانواده هم بی‌ ثمر بود، تا این که پدر فکری به خاطرش رسید! 🌷حسنعلی چشمانش را باز کرد و خود را روبه‌روی شرکت ناسیونال دید، آمده بود با ۷۰ هزار تومانی که پدر به او داده بود، ماشین بخرد، با خودش گفت: «حسنعلی! چه می‌ کنی؟ امروز ماشین، فردا سرمایه، بعد مغازه و ...! همگی نتیجه‌ ای جز فراموشی جبهه نخواهد داشت». 🌷قید ماشین را زد و به خانه بازگشت، نقشه‌ های پدر نقش بر آب شده بود، زیرا او پول را به پدر بازگرداند و صبح روز بعد بدون آن که به کسی چیزی بگوید، بند پوتین‌ هایش را محکم بست و راهی جبهه شد. "شهید سیداحمد احمدپور" 📚منبع: جماران @Sedaye_Enghelab
🌷روز اول اسارت در شکنجه با قنداق اسلحه به کمر همرزم پدر زدند و او را مجروح کردند و بعد از آن هم به فک پدر می زنند او را هم زخمی می کنند ابتدای اسارت، آنها را در مکانی که یک و نیم متر فضا داشته قرار دادند به طوری که یکی ایستاده و یکی دیگر خوابیده استراحت می کنند. ابتدای اسارت یک عکس از حاجی گرفتند که دستشان پشت سر قرار گرفته بود اما اصلا احساس ترسی در او نبود و لبخند بر لب داشت. این شجاعت پدر در کل رسانه های دنیا زبانزد شد. 🌷یک ماهی گذشته بود که همرزم پدر به همراه چند تن از بچه های سوریه که اسیر بودند موفق به فرار شدند اما پدر را به شهادت رسانده بودند . ظاهرا" پدر را در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۹۵ همزمان با سالروز ولادت حضرت زینب (س) روز پرستار به شهادت رسانده بودند. "شهیدفریدون احمدی" @Sedaye_Enghelab
🌷شما تنها راه نجاتتان اين است که دنباله روي خط مستقيم ولايت که مرکزيت در شيعه مي‌باشد، باشيد. خط ولايتی که ائمه اطهار بنيانگذار آن بوده و در اين زمان که زمان غيبت حضرت حجت(عج) مي‌باشد، نمايندگی اين پاکان بدست فقهای عادل، که جامع شرايط هستند مي‌باشد. شما وقتی مي‌توانيد از مرگ روحی، بی تفاوتی، بيهوده فکر کردن و از ماديات دست بکشيد که فقط دنباله‌روی اين فقها باشيد و سخنان آنانرا با کمال ميل و با قلبی عاشقانه که منتظر معشوق خويش است بپذيريد و هميشه در فکر پيشبرد معنويات اين انقلاب باشيد. زيرا وقتی انسان دنبال تقوا و معنويات رفت نعمتها برای او مي‌آيد "شهید علی محمدی" @Sedaye_Enghelab
🌷روزی جلوی آیینه ایستاده بود و به دندان‌هایش می‌نگریست. مرا صدا زد و گفت: “بیا دندان‌های مرا ببین!” 🌷 گفتم: «”حالا چه وقت مزاح است.” گفت: “بیا رفتم و دندان‌هایش را دیدم. گفت: “شکل آنها را خوب به خاطر بسپار.” 🌷 از حرفش تعجب کردم و گفتم: “چرا؟” گفت: “جنگ است دیگر، اگر یک وقت اتفاقی افتاد، شاید مجبور شوید از روی دندان‌هایم مرا شناسایی کنید چون دندان عضو سختی است و آسیب کمتری می‌بیند.» باز هم با تعجب نگاهش کردم. 🌷 آن روز گذشت. وقتی پیکر متلاشی شده و سوخته آنان را از لای آهن پاره‌های هواپیما بیرون کشیدند، دندان‌ها تنها عضو آشنای آن قامت رشید بود. "شهید یوسف کلاهدوز" @Sedaye_Enghelab
🌷از قافله ی عشق چرا جا ماندیم؟ با رفتنشان دوباره تنها ماندیم 🌷رفتند و نشان کوچه ی ما گشتند افسوس که بی دلیل اینجا ماندیم ✨🌙 شادی روح شهدا والا مقام "علی محمدی " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت‌همتون‌ختم‌بخیروشهادت‌ان‌شاء‌الله @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🌷کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَلِلْمَظْلُومِ عَوْناً همواره دشمن (سرسختِ) ظالم و يار و مددکار مظلوم باشيد» 📖 نامه ۴۷ @Sedaye_Enghelab
🌷مرحله دوم عملیات والفجر چهار به عهده نیرو‌های تهران بود. ستون بچه‌ها برای عملیات حرکت کرد که شهید خندان سر ستون بود. 🌷وقتی به کمین دشمن رسیدیم، همه عزا گرفته بودند که چطور باید از این کمین رد شوند. فاصله ما تا نیرو‌های دشمن شش کیلومتر بود. «خدا یا چه کنیم؟» تنها جمله‌ای بود که از دهان همه شنیده می‌شد. 🌷شهید خندان با یک اطمینان خاصی که فقط از دل او می‌توانست بلند شود، گفت: «مگر آیه وجعلنا یادتان رفته، همه بخوانید. قول می‌دهم کسی شمارا نبیند.» 🌷بعد از این درخواست سه کیلومتر ستون ما از زیر لوله دوشکا رد شد و کسانی که پشت دوشکا نشسته بودند ما را ندیدند. افراد این ستون از ۱ شب تا چهار صبح این راه را طی کردند، بدون اینکه کوچکترین اتفاقی رخ دهد. همه این‌ها حاکی از اعتقاداتی است که در جنگ ما نیروهایمان به همراه داشتند.» "شهید مهدی خندان" ✍راوی: حاج آقا پروازی @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهدا زنده اند به خدا... روایت سردار حاجتی از شهید سید مرتضی اذان گوی گردان بلال لشکر ۷ @Sedaye_Enghelab
🌷بعد از اقراربه وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار(علیهم السلام) با بصیرت در راه خدا قدم نهادن وبرای خدا ازسرزمینم هجرت نمودم تا جهاددرراه خدای تبارم وتعالی را بجای بیاورم و به فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم امام خامنه ای لبیک گفته باشم . 🌷واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهداء ویارانش آنچه توان دارم قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشه چه بهتر که نشانی از عمه سادات زینب کبری س به یادگار داشته باشم ،از خداوند می خواهم جنازه ای ازحقیر باز نگردد وهمچون حضرت زهرا (س) بی قبر ونشان باشم وامیدوارم کسی برای جنازه ام که به وطن باز گردد تلاش نکند . "شهیدمدافع حرم عباس کردانی" @Sedaye_Enghelab
🌷در عمليات والفجر مقدماتي، بر اثر اصابت تركش خمپاره به دست چپ و پشتش مجروح مي‌شود. دست متلاشي شده‌‌اش را به گردن مي‌گيرد و پياده به راه مي‌افتد تا به پشت خط می رسد.. راه زيادي را مي‌رود و خون زيادي از بازو و پشتش مي‌ریزد به طوري كه بي حال مي‌شود و روي زمين می افتد. در تاريكي شب يك نفر رزمنده كه گويا سيد هم بوده در حال عبور پايش به حميد مي‌خورد و او را مي‌بيند و تصميم مي‌گيرد او را به عقب برگرداند. در مسیر راه آمبولانسی نزدیک می شود و راننده اش آنها را مي‌بيند و به بيمارستان مي‌برد. دست چپ حميد را به علت زياد متلاشي شدن قطع مي‌كنند. از بيمارستان شيراز تلفن مي‌زند و مي‌گويد مجروح شدم. به او گفتم من ديشب خواب ديدم كه دستت قطع شده است. آن موقع گفت دست چپم قطع شده. به شيراز رفتم و در بيمارستان به دنبالش گشتم. پس از تحقيق زياد او را پيدا كردم و او را در حالي ديدم كه نشسته و با قاشق سوپ به دهان مجروح ديگري كه دو دست، چشمانش و يكي از پاهايش را از دست داده بود مي‌رساند. با ديدن آن منظره از قطع شدن دست فرزندم يادم رفته بود و از گذشت و فداكاري حميد خيلي به خودم مي‌باليدم. " شهید حمید حکمت پور " راوی: پدر شهید @Sedaye_Enghelab
🌷عشق یک سینه ی پر از آه و یک دل بی قرار میخواهد خواب راحت برای عاشق نیست عاشقی حال زار میخواهد ✨🌙 شادی روح شهدا والا مقام "علی محمد قربانی " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت‌همتون‌ختم‌بخیروشهادت‌ان‌شاء‌الله @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا