eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🌷مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلاَ يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ «كسى كه خود را در مواضع تهمت قرار دهد نبايد كسى را ملامت كند كه به او سوء ظن پيدا مى كند 📖 حکمت ۱۵۰ @Sedaye_Enghelab
🌷سید احمد از رزمندگان دفاع مقدس و از دوستان شهید حسنعلی خلیل تبار درباره جبهه رفتن او اینگونه تعریف کرده است: تک‌پسر خانواده بود و بی‌تاب رفتن به جبهه، حتی مخالفت‌ های خانواده هم بی‌ ثمر بود، تا این که پدر فکری به خاطرش رسید! 🌷حسنعلی چشمانش را باز کرد و خود را روبه‌روی شرکت ناسیونال دید، آمده بود با ۷۰ هزار تومانی که پدر به او داده بود، ماشین بخرد، با خودش گفت: «حسنعلی! چه می‌ کنی؟ امروز ماشین، فردا سرمایه، بعد مغازه و ...! همگی نتیجه‌ ای جز فراموشی جبهه نخواهد داشت». 🌷قید ماشین را زد و به خانه بازگشت، نقشه‌ های پدر نقش بر آب شده بود، زیرا او پول را به پدر بازگرداند و صبح روز بعد بدون آن که به کسی چیزی بگوید، بند پوتین‌ هایش را محکم بست و راهی جبهه شد. "شهید سیداحمد احمدپور" 📚منبع: جماران @Sedaye_Enghelab
🌷روز اول اسارت در شکنجه با قنداق اسلحه به کمر همرزم پدر زدند و او را مجروح کردند و بعد از آن هم به فک پدر می زنند او را هم زخمی می کنند ابتدای اسارت، آنها را در مکانی که یک و نیم متر فضا داشته قرار دادند به طوری که یکی ایستاده و یکی دیگر خوابیده استراحت می کنند. ابتدای اسارت یک عکس از حاجی گرفتند که دستشان پشت سر قرار گرفته بود اما اصلا احساس ترسی در او نبود و لبخند بر لب داشت. این شجاعت پدر در کل رسانه های دنیا زبانزد شد. 🌷یک ماهی گذشته بود که همرزم پدر به همراه چند تن از بچه های سوریه که اسیر بودند موفق به فرار شدند اما پدر را به شهادت رسانده بودند . ظاهرا" پدر را در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۹۵ همزمان با سالروز ولادت حضرت زینب (س) روز پرستار به شهادت رسانده بودند. "شهیدفریدون احمدی" @Sedaye_Enghelab
🌷شما تنها راه نجاتتان اين است که دنباله روي خط مستقيم ولايت که مرکزيت در شيعه مي‌باشد، باشيد. خط ولايتی که ائمه اطهار بنيانگذار آن بوده و در اين زمان که زمان غيبت حضرت حجت(عج) مي‌باشد، نمايندگی اين پاکان بدست فقهای عادل، که جامع شرايط هستند مي‌باشد. شما وقتی مي‌توانيد از مرگ روحی، بی تفاوتی، بيهوده فکر کردن و از ماديات دست بکشيد که فقط دنباله‌روی اين فقها باشيد و سخنان آنانرا با کمال ميل و با قلبی عاشقانه که منتظر معشوق خويش است بپذيريد و هميشه در فکر پيشبرد معنويات اين انقلاب باشيد. زيرا وقتی انسان دنبال تقوا و معنويات رفت نعمتها برای او مي‌آيد "شهید علی محمدی" @Sedaye_Enghelab
🌷روزی جلوی آیینه ایستاده بود و به دندان‌هایش می‌نگریست. مرا صدا زد و گفت: “بیا دندان‌های مرا ببین!” 🌷 گفتم: «”حالا چه وقت مزاح است.” گفت: “بیا رفتم و دندان‌هایش را دیدم. گفت: “شکل آنها را خوب به خاطر بسپار.” 🌷 از حرفش تعجب کردم و گفتم: “چرا؟” گفت: “جنگ است دیگر، اگر یک وقت اتفاقی افتاد، شاید مجبور شوید از روی دندان‌هایم مرا شناسایی کنید چون دندان عضو سختی است و آسیب کمتری می‌بیند.» باز هم با تعجب نگاهش کردم. 🌷 آن روز گذشت. وقتی پیکر متلاشی شده و سوخته آنان را از لای آهن پاره‌های هواپیما بیرون کشیدند، دندان‌ها تنها عضو آشنای آن قامت رشید بود. "شهید یوسف کلاهدوز" @Sedaye_Enghelab
🌷از قافله ی عشق چرا جا ماندیم؟ با رفتنشان دوباره تنها ماندیم 🌷رفتند و نشان کوچه ی ما گشتند افسوس که بی دلیل اینجا ماندیم ✨🌙 شادی روح شهدا والا مقام "علی محمدی " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت‌همتون‌ختم‌بخیروشهادت‌ان‌شاء‌الله @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🌷کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَلِلْمَظْلُومِ عَوْناً همواره دشمن (سرسختِ) ظالم و يار و مددکار مظلوم باشيد» 📖 نامه ۴۷ @Sedaye_Enghelab
🌷مرحله دوم عملیات والفجر چهار به عهده نیرو‌های تهران بود. ستون بچه‌ها برای عملیات حرکت کرد که شهید خندان سر ستون بود. 🌷وقتی به کمین دشمن رسیدیم، همه عزا گرفته بودند که چطور باید از این کمین رد شوند. فاصله ما تا نیرو‌های دشمن شش کیلومتر بود. «خدا یا چه کنیم؟» تنها جمله‌ای بود که از دهان همه شنیده می‌شد. 🌷شهید خندان با یک اطمینان خاصی که فقط از دل او می‌توانست بلند شود، گفت: «مگر آیه وجعلنا یادتان رفته، همه بخوانید. قول می‌دهم کسی شمارا نبیند.» 🌷بعد از این درخواست سه کیلومتر ستون ما از زیر لوله دوشکا رد شد و کسانی که پشت دوشکا نشسته بودند ما را ندیدند. افراد این ستون از ۱ شب تا چهار صبح این راه را طی کردند، بدون اینکه کوچکترین اتفاقی رخ دهد. همه این‌ها حاکی از اعتقاداتی است که در جنگ ما نیروهایمان به همراه داشتند.» "شهید مهدی خندان" ✍راوی: حاج آقا پروازی @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷شهدا زنده اند به خدا... روایت سردار حاجتی از شهید سید مرتضی اذان گوی گردان بلال لشکر ۷ @Sedaye_Enghelab
🌷بعد از اقراربه وحدانیت خداوند یکتا ونبوت رسول الله ووصایت ائمه اطهار(علیهم السلام) با بصیرت در راه خدا قدم نهادن وبرای خدا ازسرزمینم هجرت نمودم تا جهاددرراه خدای تبارم وتعالی را بجای بیاورم و به فریاد خواهی مظلومان بشتابم وبه ندای حسین زمانم امام خامنه ای لبیک گفته باشم . 🌷واز خدا خواسته ام همچون سیدالشهداء ویارانش آنچه توان دارم قطعه قطعه شهید شوم واگر شهادتم همراه با اسارت باشه چه بهتر که نشانی از عمه سادات زینب کبری س به یادگار داشته باشم ،از خداوند می خواهم جنازه ای ازحقیر باز نگردد وهمچون حضرت زهرا (س) بی قبر ونشان باشم وامیدوارم کسی برای جنازه ام که به وطن باز گردد تلاش نکند . "شهیدمدافع حرم عباس کردانی" @Sedaye_Enghelab
🌷در عمليات والفجر مقدماتي، بر اثر اصابت تركش خمپاره به دست چپ و پشتش مجروح مي‌شود. دست متلاشي شده‌‌اش را به گردن مي‌گيرد و پياده به راه مي‌افتد تا به پشت خط می رسد.. راه زيادي را مي‌رود و خون زيادي از بازو و پشتش مي‌ریزد به طوري كه بي حال مي‌شود و روي زمين می افتد. در تاريكي شب يك نفر رزمنده كه گويا سيد هم بوده در حال عبور پايش به حميد مي‌خورد و او را مي‌بيند و تصميم مي‌گيرد او را به عقب برگرداند. در مسیر راه آمبولانسی نزدیک می شود و راننده اش آنها را مي‌بيند و به بيمارستان مي‌برد. دست چپ حميد را به علت زياد متلاشي شدن قطع مي‌كنند. از بيمارستان شيراز تلفن مي‌زند و مي‌گويد مجروح شدم. به او گفتم من ديشب خواب ديدم كه دستت قطع شده است. آن موقع گفت دست چپم قطع شده. به شيراز رفتم و در بيمارستان به دنبالش گشتم. پس از تحقيق زياد او را پيدا كردم و او را در حالي ديدم كه نشسته و با قاشق سوپ به دهان مجروح ديگري كه دو دست، چشمانش و يكي از پاهايش را از دست داده بود مي‌رساند. با ديدن آن منظره از قطع شدن دست فرزندم يادم رفته بود و از گذشت و فداكاري حميد خيلي به خودم مي‌باليدم. " شهید حمید حکمت پور " راوی: پدر شهید @Sedaye_Enghelab
🌷عشق یک سینه ی پر از آه و یک دل بی قرار میخواهد خواب راحت برای عاشق نیست عاشقی حال زار میخواهد ✨🌙 شادی روح شهدا والا مقام "علی محمد قربانی " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت‌همتون‌ختم‌بخیروشهادت‌ان‌شاء‌الله @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علی علیه السلام وَاعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْيَا لِمَا بَقِيَ مِنْهَا، فَإِنَّ بَعْضَهَا يُشْبِهُ بَعْضاً، وَآخِرَهَا لاَحِقٌ بِأَوَّلِهَا، وَکُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ «از حوادث گذشته براى باقيمانده وآينده عبرت گير، چراکه بعضى ازآن شبيه بعضى ديگراست وپايانش به آغازش باز مى گردد و تمام آن متغير و ناپايدار است» 📖 نامه ۶۹ @Sedaye_Enghelab
🌷به زیارت عاشورا علاقه عجیبی داشت. همیشه در جیبش بود و می خواند. دو رکعت نماز به استغاثه به حضرت فاطمه را هم به خودش واجب کرده بود. که هر روز بعداز نماز مغرب می خواند. 🌷هم رزم سوریه اش، آقای احدی، گفت: احسان صبح همان روز شهادتش که می خواست برود منطقه برای شناسایی، چفیه اش را روی زمین پهن کرد و برعکس همیشه همان صبح نماز استغاثه اش را به جا آورد. انگار خودش از شهادتش آگاه بود و می خواسته نمازش را ادا کرده باشد.  یک تسبیح تربت هم داشت که همیشه در دستش بود و ذکر می گفت. 🌷 همیشه به من می گفت: «با تسبیح تربت ذکر بگو، چون یه وقتی اگر فرصت نکنی یا مثلا نرسی ذکر بگی، این تو دستت هم که باشه، ملائکه به جای شما ذکر می‌گن. شهید مدافع حرم "سیداحسان حاجی‌حاتم‌لو" ✍ راوی: همسر شهید @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷تصمیم گرفته بود توی جبهه دبیرستان راه بیندازد! میگفــت: « امــروز بچـه ها دارن اینجا می جنگن و خون مــیدن، عــده ای بی تفاوت و اشراف زاده هم، توی شهرها عین خیالشون نیست! با خیال راحــت درس میخونن، فردا هم که جنگ تموم بشه، همه مسئولیــت های کلــیدی مملکت رو بدست میگیرن، این رزمنده ها هم میشن محافظ یا زیر دست اون ها! » وسعت دید عجیبی داشــت، برای رزمنده ها می سوخت. 🌷یکی از روزها یک گوشه خلــوت نشسته بود، حال غریبـی داشت، تا آمدم حرف بزنم گفت: « چیزی به شروع عملیات نمونده، بعد از عملیات هم دیگه منـو نمی بینی! کار من با دنیا تموم شده، کار دنیا هم با من تموم شده! نه من دیـگه با دنیا کار دارم، نه دنیا با مــن » درست چند روز بعد از عملیات کربلای 5 خبر شهادتش در تمام شهر پیچید🌷. 'شهید خلیل مطهرنیا" @Sedaye_Enghelab
🌷به امیدظهورنزدیک آقا صاحب الزمان. ای کاش به کربلا می رسیدیم. ای کاش به کربلا نرسیده به اسرای کربلامی رسیدیم.  ای کاش به خیمه آتش گرفته می رسیدیم 🌷ای کاش به گوش پاره شده می رسیدیم ای کاش به زنجیر در بدن فرو رفته می رسیدیم... ای کـاش بـه خـرابـه نـشـیـن شـام می رسیدیم. ای کاش به سه ساله دلتنگ پدر می رسیدیم. ای کاش به تشت حامل سر مبارک می رسیدیم . ای کاش به خیزران به لب نشسته می رسیدیم . ای کاش به سه ساله به غم پدر نشسته می رسیدیم . ای کاش به زینب در جوانی پیر شده می رسیدیم... 🌷ولـی چـه حـیف که نرسیدیم ولی می دانیم که مادری هست که هنوز هم مدافع نـدارد می رویـم کـه ثابت کنیم که بانوان این آل الله مـدافع دارنـد و مـی رویم کـه ثابت کنیم این چنین است...  "شهید مدافع حرم سجاد دهقان" @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 شب جمعه است هوایت نکنم می میرم 🔹یادی از صحن و سرایت نکنم می میرم 🔶ناله و شکوه حرام است بر عشاق ولی 🔹از فراق تو شکایت نکنم می میرم @Sedaye_Enghelab
🌷بعد از عمليات كربلاي 5 كه به خانه برگشته بود، ديدم خيلي شاد و خندان است. گفتم جريان چيست؟ گفت: در اين عمليات تلافي 5 سال تجاوز صداميان كافر را در آورديم. در ادامه گفت: پس از پيروزي در عمليات، شبي در كنار درياچه ماهي در وسط نخلستان‌ها خوابيده بودم. در عالم خواب آقاي بزرگواري را ديدم كه فرمودند: حميد مواظب باش، شما درخطر نابودي هستيد. از خواب پريدم و با دوربين مادون قرمز از روي دكلي كه 60 متر ارتفاع داشت و آن را از عراقي‌ها گرفته بوديم بالا رفتم. با دوربين اطراف را بررسي مي‌كردم و ناگهان متوجه شدم از يك طرف عراقي ها براي پاتك زدن به صورت سينه خيز به طرف ما مي‌آيند. فوراً پايين آمدم و فرمانده را بيداركردم و با هم مشورت كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه بصورت مثلثي نيروها را آرايش دهيم، كليه برادران در وضع مثلثي كه ضلع تحتاني آن باز بود به حالت آماده قرار گرفتند و من روي دكل با دوربين و بلند گو قرار گرفتم. پس از ورود عراقي‌ها به داخل مثلث، ضلع تحتاني آن را بستيم. با گفتن تكبير من در بلندگو، شروع به تير اندازي كرديم و همه عراقي ها را كشتيم و بدين طريق با راهنمايي حضرت مهدي (عج) و ياري پروردگار، از يك تله خطرناك كه براي ما چيده بودند نجات يافتيم. . "شهید حمید حکمت پور " راوی: پدر شهید @Sedaye_Enghelab
🌷شهدا توانستند، آمده‌ایم تا ما هم بتوانیم! ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده! ✨🌙 شادی روح شهدا والا مقام "سید ابوالقاسم قافله باشی " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت‌همتون‌ختم‌بخیروشهادت‌ان‌شاء‌الله @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز دوباره شب جمعه شد و باز بی قرار یار، باز لحظه ی شهادت و باز این دست های تنهای بی قرار. غم ظهور و نیامدنت بس نبود عزیزِ جان؟ این درد جانسوز هم بر آن اضافه شد و لبریز شد کاسه ی صبر جان. پس از این دیگر شب های جمعه هیچ وقت مثل گذشته نخواهد بود... ساعت ۱:۲۰ دقیقه بامداد جمعه... 😞💔 جانان بگو پس نوبت ما کی میرسد؟ دنیا بدون تو دیگر جای قشنگی نیست... شادی روحش صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علی علیه السلام 🌷وَکَمْ مِنْ عَقْل أَسِیر تَحْتَ هَوَى أَمِیر چه بسا عقل ها که در چنگالِ هوا و هوس هاى حاکم بر آنها اسیرند» 📖 حکمت ۲۱۱ @Sedaye_Enghelab