eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
38 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹مجید استعداد خاصی در فراگیری زبان داشت. وقتی سقز مدرسه می رفت همانجا زبان کردی را از دانش آموزان یاد گرفته بود و یک نوار کردی آورده بود و برای ما ترجمه می کرد. همین زبان کردی هم در شناسایی ها چقدر به درد مان خورد: در یکی از شناسایی ها با این که لباس کردی تنمان بود، کردها به ما مشکوک شدند. طرف ما که آمدند؛ مجید ماند با آنها صحبت کند. ما هم به راه خود ادامه دادیم. از دور می دیدیم که هر چه سؤال می پرسیدند با تسلط به زبان کردی و با اعتماد به نفس پاسخ شان را می داد. گویی یکی از خودشان است. بالاخره دست از سر ما برداشتند. با وجود خستگی روزانه، ضبط صوت می گذاشت کنار و مکالمه انگلیسی را یاد می گرفت. توصیه اش یادگیری زبان عربی بود: 🌹امیدوارم دوستان و رفقا؛ هم در درجه اول به عنوان یک فریضه مذهبی و در درجه دوم به عنوان یک وظیفه ملی و برای ابقای فرهنگ اسلامی فارسی، کوشش کنند که زبان عربی را به خوبی یاد بگیرند که بتوانند از متون عربی استفاده کنند. قرآن بخوانند؛ نهج البلاغه بخوانند؛ دعای ابوحمزه بخوانند و لذت ببرند. نماز بخوانند در نماز لذت ببرند و حضور قلب پیدا کنند. قنوت های خودشان را بفهمند چه می گویند. "شهید مجید زین الدین"🌷 @Sedaye_Enghelab
✴️ مراسم تشیع علیرغم اینکه رسانه ای نبود،خیلی شلوغ و باشکوه برگزار شد. همه شرکت کرده بودند از مردم عادی تا بسیجی ها و بچه های نیروی انتظامی. مراسم تشیع و تدفین که تمام شد وهمه رفتند، من مانده بودم سرخاک تا  کمی با برادرزاده ام خلوت کنم، اطراف خلوت شده بود و دیگر از آن ازدحام خبری نبود. پس از آنکه کمی اطراف مزار را تمیز کردم سرخاک نشستم که خانمی مسن با دمپایی ولباسهایی مندرس نظرم را جلب کرد  که سرخاک محمد داشت گریه میکرد. من هر چه به چهره اش نگاه کردم او را نشناختم ، کنار او نشستم  وپس از انکه آرام شد از او پرسیدم :خانم شما محمد(شهیددولت آبادی) را از کجا میشناسی؟ 🔰 گفت : من همیشه در پارک جنب کلانتری ۱۲۰ سید خندان می نشینم. محمد هر وقت از آنجا با موتورش رد میشد می ایستاد و از من می پرسید :خاله کسی اذیتت نمیکند؟ چیزی لازم نداری؟ بعد کمکی به من میکرد و کمی با من حرف میزد ومیرفت. خاله گفتنش خیلی بدلم می نشست. جایی که امثال ما را کسی تحویل نمیگیرد او همیشه با مهربانی با من حرف میزد. 💠 از دیروز که عکسش را دیدم وفهمیدم که شهید شده اصلا حال خودم را نمی فهمیدم و انگار دنیا روی سرم خراب شده و امروز از جلو کلانتری با مردم خودم را به بهشت زهرا رساندم تا در مراسم تدفین او شرکت کنم و کمی در کنار مزارش آرام بگیرم. "شهید محمدعلی دولت آبادی"🌷 @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊🌹🕊🌹 از عملیات برگشته بودیم، عده ای از دوستانمان شهید شده بودند وعده ای مجروح؛ عقده ای در دلمان شده بود که باید با اشک برطرف میشد. منتظر بهانه بودیم وآن دعای توسل بود. زمان بسرعت گذشت و وقتی به خودمان آمدیم سه ساعت گذشته بود. برگشتیم به چادرمان طولی نکشید که از فرماندهی احضارم کردند. رفتم ودیدم(شهید) میرحسینی ناراحت است. پرسیدم چه شده؟ چرا ناراحتید؟ گفت چرا ناراحت نباشم کجای مملکت دعای توسل سه ساعت طول میکشد؟ چرا کاری میکنید که نیروها زده شوند و دیگر در مراسم شرکت نکنند؟ به نقل از کتاب نگین هامون شهید قاسم میرحسینی @Sedaye_Enghelab
🌹تنها ستاره ای که خودش را بدون مکث تا آستان آینه بالا کشانده بود تا سمت نور پر بکشد با فراغ بال از گرد و خاک ماندن دامن تکانده بود ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید محمدرضا بهزاد پور " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه السلام : الْإِيمَانُ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ، عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ؛ وَ أَلَّا يَكُونَ فِي حَدِيثِكَ فَضْلٌ عَنْ عَمَلِكَ؛ وَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ نشانه ايمان آن است كه راست بگويى، آنگاه كه تو را زيان رساند، و دروغ نگويى كه تو را سود رساند؛ و آن كه بيش از مقدار عمل سخن نگويى، و چون از ديگران سخن گويى از خدا بترسى. 📚حکمت ۴۵۸ نهج البلاغه @Sedaye_Enghelab
🌹پسرم کاظم ۵ ساله بود که مریض شد. پزشکان مشهد قطع امید کرده بودند. به شوهرم گفتم: من و کاظم را به حرم امام رضا علیه السلام ببر. مدت زیادی در حرم ماندیم‌ نیمه شب به مسافرخانه برگشتیم خوابیدیم. نزدیک های صبح، کاظم از خواب پرید. ما را صدا کرد گفت: شما هم شیر گرفتید؟ گفتم: شیر کجا بود؟ 🌹کاظم با لبخند گفت: آقایی آمد و یک لیوان شیر به من داد و گفت: بخور! شیر را خوردم و حالا حالم خوب شده. پسرم از جا بلند شد. من و پدرش با تعحب به او نگاه می کردیم. کاظم شفا پیدا کرده بود. آقا امام رضا علیه السلام به خواسته های من پاسخ داده بود. خدا می خواست کاظم زنده بماند و بعدها در میدان جنگ به شهادت نائل گردد. "شهید کاظم افچنگ" @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 من زندگی را چون کوه یخ بسته ای می دانم که اگر نور توحید بر آن بتابد چشمه های محبت و ایثار از آن جاری می شود و بشریت را سیراب می سازد. "شهید علیرضا نوبخت"🌷 @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خاطره‌ی مادر شهید رسول خلیلی از بوی پیراهن خونین شهید که از معراج شهدا تحویل گرفتند... @Sedaye_Enghelab
توجه ویژه ایشان به خانواده شهدا و همرزمانش حاج قاسم توجه ویژه‌ای به خانواده‌ی شهدا داشت و همواره به گونه‌ای رفتار می‌کرد که گویی خود یکی از اعضای خانواده شهدا است. در رفتار و گفتار حاج قاسم هیچ نشانه‌ای از تشریفات و رفتار یک مسؤول را نمی‌شد یافت و به گونه‌ای رفتار می کرد که هیچ کس نمی‌توانست باور کند که ایشان یک فرمانده نظامی ارشد در سطح کشور و بین الملل است. حاج قاسم در سال‌های گذشته چندین بار به استان سیستان و بلوچستان سفر کرده بود به ویژه در زمانی که مسؤولیت فرماندهی سپاه قدس را در اختیار داشت و زمان بیشتری برای اینگونه کارها حل بسیاری از مشکلات استان داشت. روز تشییع جنازه مرحوم ابوی شهید میرحسینی که شهید سلیمانی ایشان را مثل پدر خودشان میدانستند مصادف شد با جنایت انتحاری ضد انقلاب تکفیری و ترور ناجوانمردانه شهید شوشتری در منطقه‌ی سرباز. وقتی شورای تامین استان از قرار سفر سردار سلیمانی به استان مطلع شدند ابراز نگرانی کردند و این سفر را در شرایط موجود مناسب نمی دانستند این شد که از من خواستند سفر حاج قاسم را کنسل کنم. از آنجایی که می دانستم ایشان حاضر به لغو سفر به دلیل نگرانی از امنیت فردی نمیشوند وهمواره می‌گفت پدر شهید میرحسینی پدر من هم هست، لذا پیشنهادی به ایشان دادم وگفتم اگر شما خود را فرزند پدر طبق رسوم ما مراسمی در تهران بگیرید. حاج قاسم تمام کارهایی را که پسر بزرگ مرحوم باید انجام می داد را یک به یک انجام داد و از ابتدا تا انتهای مراسم نزدیک درب ورودی مسجد به تکریم میهمانان پرداخت. "شهیدقاسم سلیمانی"🌷 @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹وقتی بازدیدمون تموم شد، حسن رو کرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت: اگه میشه فناوری این موشک رو در اختیار ما قرار بدید! ژنرال های روسی خندیدند و گفتند: امکان نداره این فناوری فقط در اختیار کشور ماست. حسن خیلی جدی گفت: ولی ما خودمون این موشک رو می‌سازیم. و دوباره صدای خنده ی اونا بلند شد. وقتی برگشتیم خیلی تلاش کردیم نمونه شو بسازیم ولی نشد. 🌹حسن راهی مشهدالرضا شد. به امام رضا علیه السلام متوسل شد و سه روز توی حرم موند. حسن می گفت: روز سوم بود که عنایت امام رضا علیه السلام را حس کردم و حلقه مفقوده کار به ذهنم خطور کرد. سریع دست به کار شدیم و موشک رو ساختیم که به مراتب از مدل روسی بهتر و پیشرفته تر بود. "شهید حسن طهرانی مقدم" @Sedaye_Enghelab
🌹رفتی تو و توان پریدن مرا نبود باید در این مسابقه فکری دگر کنیم شرمنده ایم که از تو جدا ، زنده ایم هنوز تقدیر ما نبود که با هم سفر کنیم ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "شهید مسلم خیزاب " فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم: ‌ هر کس بـه شـما نیکی کرد، جبران کنید و اگر نتوانستید، ان قدر براى او دعا کنید که مطمئن شوید تلافى کرده اید. ‌ 📚تحف العقول، ص ۲۱۸ @Sedaye_Enghelab
🌹اگر به طور مستمر در جهت پیشبرد اهداف انقلاب، شبانه روز فعالیت می‌کنید، به عدالت در کارهایتان و تصمیم گیری‌هایتان به عنوان یک مرز ایمان داشته باشید. اگر این مرز شکسته شـود و پای انسان به آن طرف مرز برسد، دیگر حد و قانونی را برای خود نمی‌شناسد. عدالت را فدای مصلحت نکنید. 🌹پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات و نیازهای زیردستان بکوشید. در قلب خود، مهربانی و لطف به مردم را بیدار کنید. طوری رفتار نکنید که از شما کراهت داشته باشند. "شهید علی تجلایی" @Sedaye_Enghelab
💠جلسه امتحان یا نماز اول وقت؟! احمد به شدت مراقب نماز اول وقت ش بود و وقتی اذان می شد همه کارهایش را تعطیل می کرد. آن هم چه نمازی. مثل ما نبود که برای رفع تکلیف نماز بخواند. طوری نماز می خواند که گویا اصلا توی این دنیا نبود. توی مدرسه قرار بود معلم از یکی از درس ها امتحان بگیرد. سر صف که آمدیم آقای ناظم گفت: بر خلاف معمول این امتحان در خارج از ساعت درس و بعد از کلاس سوم برگزار می گردد. چند دقیقه مانده بود به امتحان که صدای اذان از مسجد محل بلند شد. احمد آهسته حرکت کرد و رفت سمت نمازخانه. من هم پشت سرش رفتم که منصرفش کنم. گفتم: این معلم خیلی حساسه اگه دیر بیای راهت نمیده و ازت امتحان نمی گیره. اما گوش احمد بدهکار نبود. او رفت نماز خانه و من سر جلسه امتحان. 🌹بیست دقیقه می شد که سر جلسه بودیم اما نه از آقای معلم نه از احمد علی خبری نبود. آقای ناظم هم مدام دانش آموزان را به سکوت دعوت می کرد تا معلم برگه سؤالات را بیاورد. مدام از داخل کلاس سرک می کشیدم و منتظر احمدعلی بودم. بالاخره معلم برگه به دست وارد کلاس شد و با عصبانیت گفت: از دست این دستگاه تکثیر. کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده شود. تا معلم برگه را داد به دست یکی از دانش آموزان که پخش کند، احمدعلی در چارچوب در ظاهر شد. با اینکه معلم ما بعد از ورود خودش، هیچ کسی را داخل کلاس راه نمی داد، ، گفت: نیری برو بشین سر جات. 🌹من و احمد علی هر دو امتحان دادیم، اما او نمازش را اول وقت خوانده بود و خدا امور دنیا را با او هماهنگ کرده بود ولی من نه. "شهید احمدعلی نیری"🌷 ✍کتاب عارفانه @Sedaye_Eng
🌹🕊🌹🕊🌹 برخی سكوت‌ها و حرف‌های نابه‌جا، گناهان كوچكی هستند كه تكرار می كنيم و برايمان عادت می شود، گناهان بزرگ را اگر انسان خيلی آلوده نشده باشد متوجه می شود، اين گناهان كوچک هستند كه متوجه نمی شويد. "شهیده مریم فرهانیان" @Sedaye_Enghelab
شهید سلیمانی: من در دو سه عملیات واقعا از خدا می خواستم که پایان عمر من همین مقطع باشد. یکی همین عملیات کربلای 5 بود. خصوصا وقتی خبر شهادت شهید میرحسینی را شنیدم. احساس کردم که واقعا لشکر ثارالله منهدم و منحل شد و از همه مهمتر فکر می کردم شهادت ایشان تاثیر بسیار عمیقی بر عدم موفقیت ما در عملیات کربلای 5 بگذارد. هیچ خبری مانند این خبر در لشکر ثارالله نمی توانست غم ایجاد کند. تا آن مقطع هیچ حادثه ای به اندازه خبر شهادت حاج قاسم برای بچه های لشکر ثارالله سخت نبود. حتی آن کسی که در عملیات حضور داشت و برادرش را یا پسرش را از دست داده بود عزادار شهید میرحسینی بود. معنای تهاجم فرهنگی است که بچه های ما چنین شخصیت هایی را نشناسند. جوانان باید چنین شخصیتهایی را برای خودشان الگو کنند. این یک الگوی ارزشمند و مجسم در عمر ماست این را باید همه بشناسند و به همه شناسانده شود که ایشان از یک خانواده محترمی بود و بعد هم برادرش شهید شد. آن شهید بزرگوار دانشجو که توی سنگر کمین ایستاد و مقاومت کرد تا به شهادت رسید. خدا را قسم می دهیم به محمد و آل محمد به همه ما معرفت کافی برای شناخت این شخصیتهای ارزشمند و ادامه دادن راهشان را عطا نماید. "شهید قاسم میرحسینی"🌷 @Sedaye_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🕊🌹🕊🌹 حاج قاسم سلیمانی: نگین انگشتری من از شیشه‌های حرم امام رضاست که از انفجار (۳۰خرداد۷۳) به‌جای مانده... فردا حرف درنیاورید که زمرد دستش است... @Sedaye_Enghelab
🌹مکه برای شما، فکه برای من بال نمی‌خواهم این پوتین‌های کهنه هم می‌توانند مرا به آسمان ببرند. ⭐️🌙 شادی روح شهید والا مقام "ذبیح الله عاصی زاده" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم. عاقبت همتون ختم بخیر وشهادت ان شاءالله. @Sedaye_Enghelab
بسم الله الرحمن الرحیم امام حسن عسکری علیه السلام: اِنَّ الوُصُولَ اِلَي اللهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا يُدرَكُ اِلّا بِامتطاءِ اللَّيلِ . همانا رسیدن به خدا سفری است که حز با مرکب قرار دادن شب (شب زنده داری) نمی توان به آن دست یافت. 📚اعلام الدین، ص ۳۱۱ @Sedaye_Enghelab
🌹🕊🌹🕊🌹 تفکر کردن بهتر از زیاد سخن گفتن است. زیرا تفکر، انسان را آگاهتر و زیاد سخن گفتن، انسان را دچار آفت زبان میکند که اعم است از دروغ و غیبت و ... "شهید محمدحسین عطری" @Sedaye_Enghelab
🌹در همان عمر کوتاه بیست‌ساله‌اش، یک‌بار هم حرفی نزده بود که قلب من را برنجاند. عصای دستم بود در خانه. نگفته و بی خبر ، کارهای خانه را انجام می‌داد. به خودم می‌آمدم، می‌دیدیم خانه را تمیز کرده. ظرف‌ها را شسته. خریدها را انجام داده و همه چیز مرتب و آماده است. 🌹شادی دلم را پر می‌کرد. می‌گفتم: آخه تو چرا کار کردی مامان جان؟ خودم انجام می‌دادم. با عشق نگاهم می‌کرد و می‌گفت: این چه حرفیه مامان، وظیفه است! "شهید آرمین فخری"🌷 @Sedaye_Enghelab
🌹مهمان‌ها غذایشان را خورده بودند اما سفره هنوز پهن بود. او که صاحب خانه بود دیرتر از همه رسید. نشست سرسفره و بشقاب غذای مرا ڪه نصفه بود و روی سفره جامانده، کشید جلو و شروع کرد به خوردن. گفٺم:« حاجی! این نیم خورد غذای منه. زن‌داداش داره برات غذا میرکشه.». گفٺ:« چه فرقی میکنه؟ این هم برکت خداست و ما رو سیر می ڪنه. من بخورم بهٺره یا بره توی ظرف آشغال؟». "شهید جعفر ادب" ✍فرهنگنامه شهدایسمنان،ج۱،ص۳۵۸ @Sedaye_Enghelab