eitaa logo
با شهدا گم نمی شویم
3.1هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
41 فایل
#شهدا امامزادگان عشقند كه مزارشان زيارتگاه اهل يقين است. آنها همچون ستارگانی هستند که می توان با آنها راه را پیدا کرد. ارتباط با مدیر کانال: @bonyan_marsoos ادمین تبادل: @basir114 ادمین تبلیغات: @K48MM80O59
مشاهده در ایتا
دانلود
با شهدا گم نمی شویم
#بخش_شصت_چهار یوزارسیف من اینقدر تو بهت بودم که تا میخواستم به خودم بجنبم ویه جا دوراز نگاه مهمان
یوزارسیف همینطور که سرجام خشکم زده بود صدای پچ پچ وبه دنبالش خنده ی ریزی توجهم را جلب کرد,گوشهام را تیز کردم,اره درست میشنیدم ,صدای علیرضا بود که میگفت:داماد عزیز پاشو بگردیم یه کبریتی,فندکی پیدا کنیم واین روشناییهای گازی را با اعجازمان روشن کنیم وخانه ی پدر زن اینده تان را منور بفرمایید وزد زیر خنده... یوزارسیف:وای زشته علیرضا,خوبیت نداره... وصدای,علیرضا درحالیکه مشخص بود یوزارسیف را از جای خودش,بلند میکرد گفت:زشت پیرزنه ,تازه اونم اگه یه دور به تور دخترای این دوره بخوره واز وسایل داخل کیفشان استفاده کند ,زیبا میشه مثل شب چهارده وبااین حرف, دوتاشون ارام زدند زیرخنده و صدای حرکت ارامشان به طرف اشپزخانه ,لرزه بر اندامم میانداخت نمیدونستم واقعا وارد اشپزخانه میشن یا نه؟وبدتر از اون نمیدانستم از جام حرکت کنم ,نکنم؟یه جا دیگه پنهان بشم نشم؟ که ناگهان تو تاریک روشن هال سایه ی قامت هر دوتاشون را که روسرامیکها افتاده بود, دیدم که جلو در اشپزخانه رسیده بودند وعلیرضا میگفت:معلوم عروس خانم کجاست؟نکنه اعتصابی, چیزی کرده؟که یوزارسیف با حالتی که خالی از شوق نبود گفت:سپردم که تا اخرین لحظه نگن ,خواستگارش کی هست,میخواستم ایشون را غافلگیرشون کنم که علیرضا زد روی شانه اش وهمینطور که وارد اشپزخانه میشد گفت:وای حاج اقا تودیگه کی هستی؟من فکر میکردم فقط خودم خرده شیشه دارم,نگو که شما خرابتر از مایی... تا دیدم که وارد اشپزخانه شدن تا یه فندک وکبریتی پیدا کنند,ارام نیم خیز شدم که... ادامه دارد.. @Sedaye_Enghelab