#رفیق_شهید1⃣
من مادرم معلمه . چند سال پیش که درس میدادن در مسیر روستا جاده پر پیچ و خم بودن یه لحظه ماشین از جاده منحرف میشه یعنی سقوط به دره . مامانم گفت یه لحظه شهید محمد رضا دهقان رو صدا زدم . خدا رو شکر همون لحظه ماشین به دره سقوط نکرد یعنی از مرگ حتمی نجات پیدا کردیم . فکر نکردم واقعا کار شهید بوده . شبش خواب میبینه همون جایی که خواستن تصادف کنن شهید دهقان و یه کاروان سبز پوش که به کمکشون میان . مادرم میگه انگار از کربلا اومده بودن کمک ما
اولین ارسالی
کاربررقیه
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab