🌹آدم در همان برخورد اوّل، مجذوب چهره ی معصومش میشد. موجی در چشمان نافذش بود که هر کس را اسیر میکرد با وجود اندوه دائمش خندان و بشاش بود
🌹 همیشه آماده به خدمت و پرتوان بود؛ هر چند چشمانش حکایت از بیخوابیهای طولانی داشت او یک فرماندهی عارف و عامل بود.
🌹 کهنه ترین لباس بسیجی را به تن میکرد و هر وقت که مورد اعتراض قرار میگرفت تا یک دست لباس نو از انبار بردارد، میگفت: تا وقتی که قابل استفاده است می پوشم
"شهید مهدی باکری "
✍افلاکیان زمین
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹راه شهیدان را ادامه دهید که آنها نظاره گر شمایند مواظب ستون پنجم باشید که در داخل شما هستند. بی تفاوتی را از خود دور کنید، در مقابل حرف های منحرف بی تفاوت نباشید. مردم کوفه نشوید و امام را تنها نگذارید. در راهپیمایی ها بیشتر از پیش شرکت کنید. در دعاهای کمیل شرکت کنید. فرزندانتان را آگاه کنید. و تشویق به فعالیت در راه الله کنید.
"خلبان شهید احمد کشوری"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@sedaye_Enghelab
هدایت شده از کانال اتحاد
🌐 سرمد، کانال خبری مهم ترین وقایع روز، 👈 رسانه ای برای تبیین حقیقت با دیدی جدید!
◀️ تحلیل فتنههای اخیر
◀️ اخبار مهم ایران
◀️ تحلیل وقایع اخیر
👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/486015219C65c7354530
با شهدا گم نمی شویم
🌹مشغول آشپزی بودم که کسی زنگ در خانه را به صدا در آورد. پشت سر هم زنگ میزد نگران شدم. آخر کیست که با
🌹وقتی موضوع را به مشهدی ابوالقاسم گفتم ، بدون معطلی کارش را به همکار دیگرش سپرد و حرکت کرد در راه از او سؤال کردم:
_مگر حسین چه کار کرده که پایش به کلانتری باز شده؟
-گمانم حسین توی سفال فروشی یک کارهایی میکند.
_چه کارهایی؟
-نمیدانم بعضی وقتها دیدم که توی کوزه های سفالی اعلامیه می گذارد و میدهد دست مردم.
_اعلامیه!؟ حالا با او چه میکنند؟
-نمی دانم تا خدا چه بخواهد.
🌹خیلی زود به کلانتری رسیدیم مشهدی ابوالقاسم به علت نزدیک بودن پمپ بنزین با کلانتری بیشتر افراد کلانتری را میشناخت وارد که شدیم، به من گفت:
-شما! همین جا بمان، من میروم با رییس کلانتری صحبت کنم.
🌹من ماندم؛ اما تمام فکرم حسین بود باورم نمیشد حسین اهل این کارها باشد. دلم مثل سیر و سرکه می.جوشید چطور من متوجه ی این مسأله نشده بودم؟ او که شبها فقط یک سری کاغذ به خانه می.آورد آیا آن كاغذها اعلاميه بودند؟ من که سواد نداشتم. هر وقت هم سؤال میکردم اینها چیست؟
می گفت چیز مهمی نیست کاغذ است باید بدهم به کسی.
🌹دعا کردم مشکلی برایش پیش نیاید چون اگر پدرش میفهمید حتما کتک مفصلی به او میزد مدام نگاهم به در اتاق رئیس بود. به افرادی که در محل آمد و رفت میکردند توجهی نمیکردم فقط دنبال جایی میگشتم که حسین را پیدا کنم.
🌹در اتاق رئیس باز شد مشهدی ابوالقاسم بیرون آمد با سرعت به طرفش رفتم.
_چی شد؟
خیلی آرام تبسمی کرد، بعد گفت:
-الحمد لله، حل شد. الآن آزادش میکنند.
🌹چند دقیقه بعد، حسین را از داخل بازداشتگاه بیرون آوردند. او را پیش رییس بردند چند ورقه کاغذ را جلویش گذاشتند، که امضا کند. از او تعهد گرفتند که دیگر دست به این کارها نزند.
🌹در راه که بر میگشتیم به مشهدی ابوالقاسم گفتم:
_چطور شد آزادش کردند؟
-هیچی خیلی اصرار کردم رییس کلانتری با من آشنا بود به او گفتم من حسین را خوب میشناسم خانواده اش را هم میشناسم اهل این حرفها نیست باورش نمیشد میگفت: من خودم از او اعلامیه گرفته ام توی کوزه گذاشته بود.
🌹من فکر کردم با این دستگیری حسین دیگر دست به این کار نخواهد زد، اما فقط کمی احتیاطش بیشتر شد. او کارش را با جدیت و اعتقاد قوی تر دنبال کرد.
"شهید حسین سورانی"
💟قسمت پایانی
📚 کتاب: #کوزههای_بدون_آب
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
تا قبل شهادت خیلیا نمیدونستند پدرش سردار هست، میتونست مثل خیلیا یه زندگی لاکچری داشته باشه ولی با اینکه سه تا بچه داشت راه دفاع از حرم اهل بیت و ایران رو برگزید و به سوریه رفت و در این راه به شهادت رسید.
"شهید مدافع حرم حسن عبداله زاده"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹شهيد در درگيري جانانه با اشرار، پس از نجات جان همرزمانش، با شجاعت كم نظير و مثالزدني براي كمك به مرزداران درگير به همراه نيروهاي كمكي مستقر در پاسگاه با خودروي يكي از يگانهاي سپاه پاسداران به محل درگيري حركت كرد.
🌹خودرو حامل اين شهيد والامقام در طول مسير مورد سوء قصد مزدوران از خدا بي خبر وابسته به استكبار جهاني قرار گرفت و بدين ترتيب در درگيري ميان دو طرف، استواريكم کرهبندی اين شير مرد عرصه پيكار و رزم در اثر اصابت گلوله اشرار با افتخار به فيض عظماي شهادت نائل گشت.
"شهید احمد کره بندی"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
#نهج_البلاغه
امیرالمؤمنین علی علیه السلام
🌷وَ لاَ تُدْخِلُوا بُطُونَکُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ، فَإِنَّکُمْ بِعَيْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْکُمُ الْمَعْصِيَةَ، وَ سَهَّلَ لَکُمْ سُبُلَ الطَّاعَةِ
«لقمه هاى حرام را هر چند اندک باشد وارد شکم خود نسازيد; چرا که شما در معرض نگاه کسى هستيد که گناه را بر شما حرام کرده و راه هاى اطاعت را براى شما آسان ساخته است»
📖 خطبه ۱۵۱
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab
🌹اولین باری بود که باهم میرفتیم بیرون اولین گردش بعد از عقد
گفتم کجا میریم؟ گفت خودت میفهمی
🌹دستم را گرفت و مستقیم برد .مسجد چند بار طول و عرض حیاط مسجد را قدم زدیم گشتیم و صحبت کردیم
🌹 بعد هم با خوشحالی گفت: همیشه از خدا میخواستم زندگی مشترکمون رو از مسجد شروع کنیم.
🌹 به آرزویش رسید. چقدر خدا را شکر میکرد
"شهید فریدون بختیاری"
📚 کتاب: ازدواج به سبک شهدا
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@Sedaye_Enghelab