🖌انچه بخاطرش به کانال دعوت شده اید
👈ماجرای عجیب ران گندیده ابن زیاد 👇
http://eitaa.com/joinchat/763297806C867cddfc8a
👈فیلم لحظه عذاب میت👇
http://eitaa.com/joinchat/763297806C867cddfc8a
👈پسر جوانم با دختر ۱۸ ساله چه میکند👇
http://eitaa.com/joinchat/763297806C867cddfc8a
🖌سنجاق شده در کانال
⚫️ بعد از کربلا چه گذشت..(قسمت 8)
✳️اهل بیت امام حسین علیه السلام از کودکانی که پدرشان در کربلا شهید شده بود،خبر شهادت پدر را مخفی میداشتند.
🌺دختر سه ساله ی حسین علیه السلام شبی از خواب پرید و بهانه پدر گرفت و گفت:
بابایم حسین الان کنارم بود و مرا در آغوش گرفت...به کجا رفت؟
🌹 اهل بیت که از خواب رقیه آگاه شده بودند صدای ضجه و ناله شان بلند شد.
🔴صدای شیون به خانه ی یزید رسید و از خواب بیدار شد!
پرسید در خرابه چه خبر است؟
✳️گفتند دختر حسین،بهانه ی پدر گرفته است.
🔥 یزید لعنت الله گفت: سر پدرش را برایش ببرید..
🌸 سر حسین علیه السلام را درون طشتی نهاده و با پارچه ای میپوشانند و برای رقیه خاتون می آورند.
او به خیال اینکه برایش غذا آورده اند فرمود: عمه جان من گرسنه نیستم،من بابایم حسین را می خواهم!
🌾گفتند: هرچه میخواهی در میان طشت است. دختر ابی عبدالله با دستهای کوچکش روی ظرف را برداشت...
✨چشمش به سر بریده پدر افتاد،سر را در آغوش گرفت و با سر پدر شروع به دردودل کرد ... بعد از ساعتی اهل بیت حسین دیدند که سر یک طرف و رقیه به طرفی افتاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد...
🌹حضرت سکینه نقل میکند:
هنگامی که در خرابه شام بودیم ،شبی در خواب دیدم پنج نفر بر مرکبهایی از نور سوارند و فرشتگان انها را احاطه نموده و خادمی نیز با آنها است براهی میروند،
💠مرکبها گذشتند ولی خادم بر طرف من آمد و گفت: سکینه جدت رسول خدا بهت سلام میرساند.
🌹گفتم: سلام خدا بر رسولش، تو کیستی؟
✨گفت : من خادمی هستم از خدمه بهشت.
🌹گفتم : این مردانی که بر مرکبهای نور سوارند،کیستند و به کجا میروند؟
✨ گفت اولی آدم صفی الله،دومی ابراهیم خلیل الله،سومی موسی کلیم الله، چهارمی عیسی روح الله و پنجمی که محاسنش را در دست گرفته،گاهی می افتد و برمیخیزد...
او جدت رسول خداست ،که برای زیارت پدرت حسین به کربلا میروند.
🌷 همینکه نام جدم را شنیدم به سویش دویدم تا از مصائبی که بر ما گذشته او را خبر بدهم و بگویم ستمکاران با ما چه کرده اند،
🌟که ناگهان دیدم پنج هودج از نور به زمین فرود آمدند و در میان هر هودج خانمی نشسته.
💐پرسیدم اینان کیستند؟
✨گفت: اولی حوا ام البشر، دومی آسیه بنت مزاحم، سومی مریم دختر عمران، چهارمی خدیجه خویلد، و اون خانومی که دست بر سر نهاده گاهی می افتدو گاهی برمیخیزد جده ی تو فاطمه دختر رسول خداست.
🍀گفتم میروم و به جده ام فاطمه شکایت این ستمکاران را مینمایم.دویدم جلوی حضرت زهرا را گرفتم و گریه کنان گفتم:
💫مادر،مادر بخدا قسم حق مارا منکر شدند...
مادر،مادر بخدا سوگند جمع مارا پراکنده ساختند،
مادر..مادر بخدا پدرم حسین را شهید کردند..
🌹 فرمود: سکینه جان دیگر بس است.ناله ات جگرم را آتش زد و بندهای قلبم را برید،
💥 این پیراهن آغشته به خون پدرت حسین است که از خود جدا نمیکنم تا خدا را ملاقات نمایم...
که ناگهان از خواب بیدار شدم...
🔥پس از آنکه یزید دریافت که برنامه قتل حسین بر خلاف تصوراتش نتوانست محبت اهل بیت را از دلها بیرون کند
و نه تنها حکومتش تثبیت نشد بلکه متزلزل گشت و با واکنش قتل حسین علیه السلام از همه طرف رو به رو شد.
⚫️در مقام گرامیداشت ظاهری اهل بیت برآمد و آنان را در مجلسی خصوصی احضار کرد و گفت:شما دوست دارید در شام بمانید و با عزت و احترام زندگی کنید و همواره مورد لطف حکومت باقی بمانید
🔷 یا به مدینه برگردید و سه حاجت شما بر آورده گردد؟
✍ادامه دارد...
📕 اعیان الشیعه ج 1 ص626.
📗مقرم 456
📘نفس المهموم ص 466
📔بحار ج 45 ص 144
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
#سیره_عبادی حضرت آیت الله بهجت
🔻 (برگرفته از کتاب #بهجت_الدعاء؛ مجموعه عبادات، ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد سفارش حضرت آيتالله بهجت رحمهالله)
از امام سجاد علیهالسلام نقل شده است: « وقتى فرشتهها بشنوند که مؤمن در پشت سر براى برادر مؤمنش دعا مىکند و یا او را بهخوبى یاد مىکند، میگویند: چه خوب برادرى هستى تو براى برادرت دعاى خیر مىکنى با اینکه از تو غایب است و او را بهخوبى یاد مىکنى، هر آینه خدای عزوجل به تو مىدهد دو برابر آنچه را درخواست کردى براى او، و از تو خوبى گوید دو برابر آنچه از او بهخوبى گفتى و تو بر او فضیلت دارى».
📚 بهجتالدعاء، ص٢٧
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کُلُّ یَوْمٍ عَاشُورَا و کُلُّ أَرْضٍ کَرْبَلاء ...
#تا_اربعین
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
⚫تاکنون به شیوه لعن در زیارت عاشورا دقت کرده اید؟
🔥ما معمولا پلیدترین دشمن امام حسین(علیه السلام) را شمر میدانیم. در حالی که شمر ملعون فقط کسی بود که سر را از بدن جدا کرد.
🛡 مهم جریان های پشت صحنه اند!!
ترتیب لعن اینگونه است:
آل زیاد
آل مروان
بنی امیه
و نهایتا عمر سعد و شمر!
✔ترتیب لعن در فرازهای زیارت عاشورا به ما یاد می دهد که باید جریان باطل (مثل آمریکا)را بشناسید و صرفا به افراد حاضر در میدان دشمن(مثل داعش) نگاه نکنید..
🔴 به همین خاطر رهبر حتی در بدترین جنایات داعش میفرمایند داعش دشمن اصلی نیست،دشمن اصلی آمریکاست!
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 9)
🌺اهل بیت علیه السلام در پاسخ یزید گفتند:
ما برای حسین علیه السلام عزاداری نکردیم،فعلا میخواهیم برایش عزاداری کنیم.
🔴یزید قبول کرد و خانه مجلللی در اختیارشان قرار داد و هفت روز در دمشق به عزاداری پرداختند.
▪️ تمام زنان قریشی و هاشمی که در شام زندگی میکردند حتی زنان بنی امیه و خانواده یزید لباس سیاه پوشیدند و در عزای حسینی شرکت کردند...▪️
پس از آنکه مردم شام خاندان اهل بیت را شناختند،مخصوصا بعد از سخنرانی کوبنده حضرت زینب و امام سجاد علیه السلام ،حکومت بنی امیه به افتضاح کشیده شد و انقلاب فکری در مردم ایجاد نمود.
🔥یزید امام سجاد را خواست و اظهار داشت:
خدا لعنت کند پسر مرجانه را! اگر من با پدرت روبرو میشدم تمام پیشنهادات اورا میپذیرفتم،لکن مقدرات الهی است که باید اجرا شود،اکنون حاجتی داری،بخواه.
🌷 امام سجاد علیه السلام فرمود:
حاجت اولم این است که سر بابایم حسین را به من نشان بدهی تا اورا دیدار و وداع کنم.
🔅دوم دستور بده هرچه از ما غارت کردند به ما برگردانند.
🔅سوم اگر قصد کشتنم را داری کسی را همراه زنان بفرست تا ایشان را به حرم جدشان برگرداند.
♨️ یزید گفت: سر پدرت را هرگز نخواهی دید،
اما از قتل تو گذشتم تو خود آنها را به وطن میرسانی
و به جای آنچه از شما گرفته اند چندین برابر به شما خواهم داد.
🌸امام فرمود: چشم داشتی به مال تو نداریم بلکه در میان این اموال لباسهایی است که جده ام حضرت زهرا آنرا رشته و بافته است
و مخصوصا روسری و پیراهن و گوشواره های فاطمه دختر رسول خدا در میان آنهاست..
♨️ یزید دستور داد آنها را برگردانند و دویست دینار هم بر آنها افزود که امام علیه السلام آنرا در میان فقرا تقسیم کرد.
⚫️ورود اهل بیت به میعادگاه عاشقان(کربلا)
🍀هنگامی که اهل بیت اباعبدالله در مسیر به سوی مدینه به سرزمین عراق رسیدند به راهنما گفتند: ما را از راه کربلا ببرید که نتوانستیم روز عاشورا عزاداری کنیم.
⚫️چون به قتلگاه اباعبدالله رسیدند جابر ابن عبدالله انصاری و جماعتی از بنی هاشم را دیدند که برای زیارت حسین ابن علی آمده بودند و همزمان با اهل بیت وارد کربلا شده بودند.
🌾این گروه تا چشمشان به خاندان اباعبدالله افتاد صدارا به شیون و زاری بلند کردند و عزای حسین را برپا کردند. آنچنان عزاخانه ای تشکیل شد که زنان قبایل نزدیک هم اجتماع کردند و سه روز عزاداری ادامه داشت...▪️
✍ادامه دارد...
📕نفس المهموم ص455
📒بحار ج 45 ص144
📗ارشاد ص 247
📘حیات الامام حسین ج3 ص392
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آماده هستی؟
تو نمی دانی ملک الموت کی جانت را میگیرد!
درحال عبادت
در حال خواب
در حال رانندگی
در حال گناه
در حال بیماری
در حال گناه...
مراقب خودت و شب اول قبر خودت باش
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
✨﷽✨
♻️تاخیر در نماز = تاخیر در امور زندگی
💠آیت الله بهجت:
📘هرکس عادت به تاخیر در نمازها کرده است،خود را برای تاخیر در همه ی زندگے آماده کند...
📗تاخیر در ازدواج، تاخیر در اشتغال، تاخیر در تولد اولاد، تاخیر در سلامتی و عافیت و...
📕هر قدر که امور نمازت منظم باشد
امور زندگیت منظم خواهد شد.
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
🔴اولین چیزی که خدا در عالم خلق کرد چه بود؟!
🥀این مطلبی که امشب رو میذارم خیلی ها بار اولیه که میشنون
از اونجایی که خیلی مطلب قشنگیه و سالها سوال خودمم بود تا بهش رسیدم. اونو باهاتون در میون میذارم.
❤️درسوره بقره اومده که: فرشته ها به خدا گفتن: خدایا آیا میخوای آدمو بیافرینی در حالیکه ما تسبیح و حمدتو میگیم و آدم خونریزی و جنایت میکنه؟
🌸و خداوند در جواب فرمود: من چیزی میدونم که شما نمیدونید!
✨همیشه دلم میخواست بدونم چی بود تا فرشته ها فهمیدن بی درنگ به سجده افتادند..
🔆بعد از تحقیقات و مراجعه به اساتید بالاخره در یکی کلاس های مهدویت گره این قضیه برام باز شد:
❤️خداوند وقتی عالم رو آفرید اولین چیزی که در عالم خلق کرد حضرت محمد صلی الله علیه و آله بود..
🍃خداوند بود و محمد (صلی الله علیه و اله) و دیگر هیچ...
✨ البته حضرت شکل مادی نداشتن بلکه به صورت نور بودن.
و از نور حضرت هم سایر معصومین علیه السلام خلق شدن.
❤️سپس خداوند دست به خلقت فرشتگان و سپس دنیا و آسمان ها و زمین زد.
معصومین علیه السلام به شکل نور در عرش الهی بودن و به فرشته ها نحوه تسبیح و حمد الهی را آموزش میدادن.
🌷فرشته ها برای این نورهای مقدس که معلمشان بودن، احترام و تقدس خاصی قائل بودن.
💥روایت شده در شب عاشورا حبیب ابن مظاهر از امام حسین پرسید:
یابن رسول الله شما قبل از اینکه به شکل انسان آفریده بشید چی بودید؟
🌺حضرت فرمود: ما نورهایی بودیم که حول عرش الهی میگشتیم و به فرشتگان تسبیح و تهلیل خدا رو آموزش میدادیم...
💥وقتی خدا خواست آدم رو خلق کنه فرشته ها چون تجربه خوبی از قوم نسناس(قومی که قبل از آدم ها خلق شدن و دست به جنایت و کشتار زدن و در اخر همشون از بین رفتن) نداشتن به خداوند معترض شدن.
🌹اما خداوند در جواب اونها بهشون نشون داد که در قالب این کالبد بدن آدم همون نورهای الهی که 14 معصوم علیه السلام بودن قراره قرار بگیره...(انی جاعل فی الارض خلیفه)
✔️ فرشته ها تا فهمیدن که قضیه از چه قراره...بی درنگ به سجده افتادن و از خداوند معذرت خواهی کردن.
🌻اهل بیت هیچ وقت منحصر به جسم نبوده و نیستن. حتی قبل از آفرینش به شکل انسان، در عالم وجود داشتن و حتی بعد از کشته شدن توسط خبیثهای دوران خودشون،همون میزان اثرگذاری و دستگیری از آدم ها رو همیشه داشته و دارند.
🔰منتهی هدف از خلقت آدم اینه که انسان با چنگ زدن به این انوار مقدس الهی،به جسم و جان بی ارزش خودش قداست بده و تا حد امکان خودش رو بالا بکشه تا به درجات عالی برسه.
🍃در حدیث کسا هم هست که خداوند میفرماید من آسمان ها و زمین و هرچی در اونه نیافریدم مگر به علت وجود ۵ تن آل عبا و محبت ایشان...
🌟یعنی اگر اینها نبودن و امید رسیدن سایر انسانها به درجات بالاتر بخاطر محبتشون به اهل بیت نبود...هیچ کدوم از آسمان ها و زمین و...آفریده نمیشد.
🔆به قول ایت الله بهجت ره: ما آفریده شدیم تا زندگی کنیم و قیمت پیدا کنیم نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم..
🌸الهم اجعل عواقب امورنا خیرا...
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
⚫️بعد از کربلا چه گذشت...(قسمت 10)
☑️ بعد از مراسم عزاداری،امام سجاد و اهل بیت ابا عبدالله نزدیک مدینه رسیدند.
امام فرمود خیمه ها را سرپا کنند و زنان و اهل بیت وارد شدند.
🌺سپس به بشیر فرمود: وارد مدینه شو و مردم را از شهادت اباعبدالله و آمدن ما باخبر کن.
✳️ بشیر اطاعت کرد و وارد مدینه شد و به مسجد رفت. سپس صدایش به گریه بلند شد و اشعاری سرود وگفت: من بشیر ابن جنلم فرستاده امام سجادم،
علی ابن حسین یا عمه ها و خواهرانش بیرون دروازه مدینه اند و مرا فرستاده تا مکانش را به شما معرفی کنم.
🌾مردم شتابان به خارج مدینه هجوم آوردند،
زنی نماند در مدینه که بیرون نیامده باشد. همگی صدایشان به گریه و شیون بلند شد و مدینه یکپارچه ضجه و ناله شد....▪️
◼️وقتی مردم خارج از مدینه تجمع کردند، امام از خیمه خارج شد در حالی که گریان بود و دستمالی در دست داشت که اشکهایش را پاک میکرد.
☑️مردم با دیدن حضرت صدایشان به شیون بلند شد و حضرت را تسلیت و تعزیت گفتند.
🌹امام روی صندلی نشست و سپس با دست اشاره کرد که مردم ساکت شوند
🌷سپس ضمن ایراد خطبه فرمود:
خدا را حمد و سپاس میگویم که ما را با ابتلا به مصیبتهای بزرگ در معرض امتحان و آزمایش قرار داد...
🌺 حسین و افراد و اهل بیتش را کشتند و زنان و کودکانش را اسیر کردند و سر بریده اش را شهر به شهر گرداندند.
🔴این مصیبتی است که مثل و مانندی ندارد. مردم!
ما از شهر خود رانده شدیم و در بیابانها سرگردان شدیم، بدون انکه جرمی مرتکب شده باشیم و یا شکافی در اسلام پدید آورده باشیم.
🌑چه مصیبت بزرگ و جانسوز و رنج دهنده ای بود که به مارسید و ما به حساب خدا میگذاریم که او عزیز است و انتقام گیرنده...
⚫️ ورود اهل بیت به مسجد رسول الله
✳️ اهل بیت به محض ورود به مدینه قبل از رفتن به خانه هایشان به کنار قبر مطهر رسول الله میروند تا گزارش سفرشان را به رسول خدا بدهند و شکایت کنند.
💠چه گفتگوهایی بود و چه دردودل هایی کردند که تاریخ از بیان آن عاجز است و مختصرا آورده میشود:
🌸زینب سلام الله علیها دستها را دو طرف درب مسجد گذاشت و سر را داخل مسجد برد و صدا زد: یا جداه! خبر قتل برادرم حسین را آورده ام....
🌹سکینه با صدای بلند فریاد کشید: ای جد گرامی از آنچه برماگذشته است پیش تو شکایت آورده ام،
بخدا قسم سنگدل تر از یزید 🔥ندیدم و کافر و مشرکی بدتر از او ندیدم .
🔴با چوب خیزران بر لب و دندان پدرم حسین میزد و میگفت: حسین چوبها را چگونه میبینی...؟
✍ادامه دارد...
📕 لهوف ص 197
📗بحار ج 45 ص 147
📘 نفس المهموم ص 469
📓حیات الحسین ج 3 ص 425
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
5c000629a03ee2377da19208_8691079162534585093.mp3
25.23M
🌹باز صبح جمعه ای دیگر و دعای ندبه...
🌹با صدای آسمانی و زیبای استاد فرهمند...
🌹التماس دعای فرج...
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
🔵عاقبت یک لحظه ادب و احترام به امام حسین (علیه السلام)🌺
💠آیت الله اراکی فرمودند:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت.
🔹پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر.
سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت: نه
با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟
جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است!
گفتم چطور؟
💠با اشک گفت:
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید.
☑️ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
🌷آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود:
✨به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در برزخ. باشد تا در قیامت جبران کنیم!
🔶 همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در کاشان به شهادت رسید چگونه با امکانات آن زمان مزارش در کربلاست.
جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود.
🌹السلام علی الحسین...🌹
🔰منبع: کتاب آخرین گفتار
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
🔞حڪایت آهنگــر و زن خوش سیما
در کتاب انوار المجالس صفحه سیصدو چهارده نقل مى کند از حسن بصرى که گفت:
یک روز در بازار آهنگران بغداد مى گذشتم که ناگهان چشمم افتاد به آهنگرى که دستش را داخل کوره حدادى مى کند و آهن گداخته شده قرمز را مى گرفت بدون آنکه ابدا احساس سوزشى کند روى سن دان مى گذاشت و با پُتک روى آن مى زد و به هر نوع که مى خواست در مى آورد ومى ساخت. چون مشاهده این کار شگفت انگیز بود مرا وادار به پرسش از او کرد رفتم جلو سلام کردم جواب داد بعد پرسیدم آقا مگر آتش کوره و آهن گداخته بشما آسیبى نمى رساند؟
آن مرد گفت: نه.
گفتم چطور؟
گفت: یک ایّامى در اینجا خشک سالى و قحطى شد ولى من همه چیز در انبار داشتم. یکروز یک زن وجیه و خوش سیمائى نزد من آمد و گفت اى مرد من کودکانى یتیم و خردسال دارم و احتیاج به آذوقه و مقدارى گندم دارم خواهشمندم براى رضاى خدا کمکى بکن و بچه هاى یتیم مرا از گرسنگى و هلاکت نجات بده منهم چون بهمان یک نظر فریفته جمالش شده بودم، در مقابل خواسته اش گفتم: اگر گندم مى خواهى باید ساعتى با من باشى تا خواسته ات را برآورده کنم.
آن زن از این پیشنهاد ناراحت و روترش کرده و رفت.
روز دوم باز آن زن نزدم آمد، در حالیکه اشک میریخت، سخن روز قبل را تکرار نمود، من هم حرفهاى روز گذشته را براى او تکرار کردم، دوباره بادست خالى برگشت، دوباره روز سوّم دیدم آمد و خیلى التماس مى کند که بچه هایم دارند مى میرند بیا و آنها را از گرسنگى و مرگ نجات بده من حرفم را تکرار کردم و دیدم آن زن بطرف من مى آید و پیداست که از گرسنگى بى طاقت شده.
خلاصه وقتى که نزدیک مى شد به من گفت: اى مرد من و بچه هایم گرسنه هستیم بیا و رحمى کن و گندمى در اختیار ما بگذار؟ من گفتم:اى زن بیخودى وقت من و خودت را نگیر همان که بهت گفتم بیا با من باش تا بتو گندم دهم.
در این موقع زن به گریه افتاد و زیاد اشک ریخت و گفت: من هرگز از این کارهاى حرام نکردم و چون دیگر طاقت نمانده و کار از دست رفته و سه روز است که خود و بچه هایم غذائى نخورده ام بآنچه که میگوئى ناچارا حاضرم ولى بیک شرط گفتم به چه شرطى ؟ گفت: بشرط اینکه مرا بجایى ببرى که هیچ کس ما را نبیند.
مرد آهنگر گفت: ناراحت نباش من اتاق های زیادی دارم،تو در تو و جایی می رویم که هیچکس نبیند…رفتم و او از دنبالم آمد تا به اتاق اندرونی رفتیم. همینکه خواستم از او بهره اى بردارم. دیدم آن زن دارد مى لرزد و خطاب بمن گفت: اى مرد! چرا دروغ گفتى و خلاف شرطت عمل کردى ؟ گفتم کدام شرط؟
گفت: مگر بنا نبود مرا بجاى خلوت ببرى تا کسى ما را نبیند؟
گفتم: آرى مگر اینجا خلوت نیست ؟
گفت: چطورى اینجا خلوت است با آنکه پنج نفر مواظب ما هستند و ما را دارند مى بینند؟!
«ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق 14)
آیا نمی دانی که خدا می بیند؟
اول خداوند عالم و غیر از او دو ملکى که بر تو موکلند و دو ملکى که بر من موکلند همه شان حاضراندو ما را مشاهده مى کنند با این حال تو خیال میکنى اینجا کسى نیست که ما را ببیند؟
بعدا گفت: اى مرد بیا و از خدا بترس و آتش شهوت خود را بر من سرد کن تا منهم از خداى خود بخواهم حرارت آتش را از تو بردارد و آتش را بر تو سرد کند.
من با شنیدن سخنان زن و آیه قرآن متنبه شدم و با خود گفتم این زن با چنین فشار زندگى و شدت گرسنگى اینطور از خدا مى ترسید ولى تو که این همه مورد نعمتهاى الهى قرار گرفته اى از او (خدا) نمى ترسى ؟ فورا توبه کردم و از آن زن دست کشیدم و گندمى را که میخواست باو دادم و مرخصش کردم. زن چون این گذشت را از من دید و جریان را بر وفق عفت خود دید سرش را به سمت آسمان بلند کرد و گفت اى خدا همینطور که این مرد حرارت شهوتش را بر خود سرد نمود، تو هم حرارت آتش دنیا و آخرت را بر او سرد کن از همان لحظه که آن زن این دعا را در حقم کرد حرارت آتش بر من بى اثر شد.
📚منبع:
قصص التوابین یا داستان توبه کنندگان
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7
4_5775990002412422718.mp3
10.21M
#غروب_جمعه😔
🌾غروب جمعه اس دوباره
🌾دل تنگم بونه داره💔
🏴امـام زمانےامــ³¹³
http://eitaa.com/joinchat/2664169472C4f3a257aa7