💠 رهبر معظم انقلاب: یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال #روز_عرفه را بجا آوردم. مادرم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود. میرفتیم یک گوشه حیاط منزل و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت شهر مارسی فرانسه بعد از اعتراضات :)))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همانطور که میبینید همه مسلمانان چین به مدت یک روز از زندان ها و اردوگاه های کار آزاد شده اند و دارند نماز عید قربان را برگزار میکنند
باور کنید یک عده توی این ممکلت صبح تا شب میگن چینی ها با اسلام و مسلمانان دشمن هستند پس اینا کی هستند؟
بر تجزیه طلب لعنت....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 نظر یک کارشناس عرب درباره تحولات قفقاز:
"همه چیز برای راه اندازی گذرگاه ترکیه آماده بود تا اینکه ایران جلوی آنرا گرفت"
🔹 این کارشنای در عین حال ترس شدیدی نسبت به ایران و ایرانیان دارد!
وقتی میگیم شیرزن دقیقا از چی حرف میزنیم؟
در سال ۱۳۵۹ پس از حمله عراق به روستای اوازین گیلانغرب، مردم به دره های اطراف فرار میکنند. دختری که در آن زمان فقط ۱۸ سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز میگردند.
اما در طول راه پدر و برادرش ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته میشوند. او هم با عراقیها درگیر میشود و در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با آنها درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر میکند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل میدهد. نام او فرنگیس است.
#فرنگیس_حیدرپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 ویدیویی از فرار کارمندان سفارت سوئد بعد از هجوم شهروندان خشمگین عراقی به محوطه سفارت این کشور در منطقه سبز بغداد
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
⚔مقاومت تاظهور⚔
🟩《جور استاد به ز مهر پدر》:
🔹️در زمانهای دور که شکل زندگی مردم با حالا خیلی فرق داشت ، درس خواندن و باسواد شدن کار بسیار سخت و دشواری بود که از عهدهی هرکسی برنمیآمد. در آن دوره بچهها باید به مکتبخانه میرفتند تا سواد خواندن و نوشتن و سواد دینی به آنها آموخته شود. دانش آموزان هر روز باید درسشان را میخواندن تا فردا به سوالات استاد پاسخ دهند. در غیر این صورت تنبیه در انتظارشان بود.
در یکی از شهرها مکتب خانهای بود با استادی بسیار باسواد و فرزانه و آشنا به علوم زمانهی خود. تنها اشکال استاد این بود که چون خیلی پیر و کم حوصله بود ، حوصله بازیگوشی و کم کاری بچهها را نداشت و با کوچکترین نافرمانی بچهها را به شدت تنبیه میکرد و حتی گاهی به فلک میبست. (وسیلهای چوبی که به کمک آن پای دانش آموز را ثابت نگه میداشتند و استاد میتوانست با ترکه به کف پای دانش آموز بزند).
به همین دلیل هر روز وقتی بچهها به خانه بازمیگشتند از دست استاد نزد پدر و مادرانشان شکایت میکردند و از آنها میخواستند آنها را به استادی خوش اخلاقتر و مهربانتر بسپارند. تا اینکه خانوادهی چند تا از بچهها استاد دیگری یافتند که قبول کرد آنها را به شاگردی بپذیرد. ولی خانواده گروهی از شاگردان دوست داشتند فرزندانشان نزد استاد پیر بمانند. استاد جدید که میدانست این دانش آموزان نزد استادی بزرگ شاگرد بودند ، دلیل خانوادهها را برای تغییر استاد پرسید و فهمید که آنها فقط به خاطر اخلاق تند استاد و تنبیه دائم به سراغ او آمدهاند. استاد جدید تصمیم گرفت کمترین تکلیف را به آنها بدهد و کمترین سوال و جواب را از این دانش آموزان داشته باشد. شاگردان استاد جدید که خیلی خوشحال بودند اغلب در مکتبخانه با بازی ، خوشگذرانی و تفریح اوقات خود را سپری میکردند و در کل خیلی به این گروه از دانش آموزان خوش میگذشت.
تا اینکه پایان سال تحصیلی فرارسید بچههایی که در مکتب خانهی استاد پیر درس خوانده بودند و تلاش بیشتری کرده بودند قادر به خواندن و نوشتن بودند. ولی بچههای مکتب خانه استاد مهربان و جوان که تمام سال را به بازیگوشی سپری کرده بودند از حداقل سواد و حساب هم بهره نبرده بودند و یک سال خود را به هدر داده بودند. اینجا بود که خانوادهها فهمیدند جور استاد ، به ز مهر پدر.
#استاد #مهر #پدر
@zarboolmasall
🟩«چاه نکنده منار را می دزدد»:
🔹️کاربرد ضرب المثل چاه نکنده منار را می دزدد
ضرب المثل چاه نکنده منار را می دزدد به افرادی گفته میشود که قبل از مقدمات کار شروع به کار میکنند.
زمینه پیدایش
🔸️در روزگاران قدیم مردمی از اهالی روستاهای کویری ایران سخت تلاش کردند تا توانسته بودند در روستای خود چاهی بکنند. مردم از این چاه برای آبیاری زمینهای کشاورزی خود استفاده میکردند. این آبیاری صحیح باعث شد آنها محصولات خوبی برداشت کنند و سود خوبی نیز نصیبشان شود. سال به سال وضع مردم این روستا بهتر شد تا اینکه شروع کردند به ساختن خانههای جدید برای خودشان و چون برای خانه سازی نیاز به آجر داشتند ، تصمیم گرفتند یک کورهی آجرپزی بسازند تا با خاکهای همانجا آجر تولید کنند و خانه بسازند.
با ساختن این کوره با آن منارهی بلندش کار ساخت و ساز روستای آنها سرعت گرفت و کم کم در طی چند سال تبدیل به شهر کوچکی شد و سطح زندگی مردم نیز بالاتر رفت ، به طوری که رشد و ترقی این روستا زبان زد روستاهای اطراف شد. بعضی از روستاها رشد آنها را ناشی از همکاری و پشتکاری که داشتند میدانستند. ولی مردم یکی از این روستاهای اطراف عامل پیشرفت آنها را فقط ساخت مناره آجرپزی میدانستند و میگفتند اگر ما هم چنین مناری داشته باشیم رشد میکنیم.
یک روز عدهای از مردم این روستای فقیر و کم درآمد جمع شدند و تصمیم گرفتند ، راه پیشرفت آنها را به هر روشی شده طی کنند و به این نتیجه رسیدند بهترین راه داشتن مناره است.
برای به دست آوردن مناره همه با هم تصمیم گرفتند به آن شهر کوچک بروند و شبانه بدون اینکه کسی بفهمد مناره را بدزدند و به شهر خود بیاورند. همان شب چندین مرد قوی هیکل و صد تا الاغ برای حمل کردن مناره و آوردن آن تا آن روستا به طرف روستای دیگر به راه افتادند ، وقتی آنها وارد آن روستای آباد شدند مردم همه خوابیده بودند و شهر در سکوت بود. روستاییان از فرصت استفاده کردند. طنابهایی به دور منار بستند و شروع به کشیدن کردند تا منار را از جا بکنند ، الاغها را هم طوری قرار دادند تا منار یکراست روی آنها بیفتد و بتوانند به راحتی به روستای خود برگردند و منار را با خود ببرند. ولی هرچه تلاش کردند و زور زدند فایدهای نداشت. مردها خیس عرق شدند ولی مناره ذرهای تکان نخورد. از صدا و همهمهی مردم پیرمردی که در کورهی آجرپزی کار میکرد و شبها همانجا استراحت میکرد بیدار شد. سرکی به بیرون کشید و فهمید مردم روستای کناری به قصد دزدی مناره دارند تلاش میکنند ، در دل شروع به خندیدن کرد.
مناره چندین متر در داخل زمین پایه داشت و به این راحتیها حتی تکان هم نمیخورد. اول فکر کرد اصلا" خودش را نشان ندهد ، تا آنها تلاش خود را بکنند و هر وقت خسته شدند بروند.
مدتی گذشت و مردان قوی هیکل هرچه توان داشتند برای تکان دادن مناره به کار بردند خسته هرکدام به کناری افتادند تا استراحت کنند. پیرمرد که این رفتار آنها را دید دلش سوخت و خواست به آنها کمک کند. چند سرفه کرد و آرام از مناره خارج شد. چند نفر از آنها آمدند پیرمرد را گرفتند تا مبادا داد و فریاد به راه بیندازد و همهی مردم را از حضور آنها مطلع کند. پیرمرد گفت : نیازی به این کارها نیست. من از کار سخت داخل این کوره داغ آجرپزی خسته شدهام ، من خوشحال هم میشوم شما این کوره را با خود ببرید. فقط یک سوال ، اگر شما این مناره را دزدیدید میخواهید چه کارش بکنید؟ یکی از مردان روستا گفت : خوب در روستای خود نصب میکنیم تا باعث ترقی ما هم شود. پیرمرد گفت : خوب این آنقدر بزرگ است که مردم اینجا سریع میفهمند که شما دزد آن بودهاید و به سراغتان میآیند ، شما بهتر نیست ابتدا چاهی بکنید به این اندازه که مدتی این مناره را داخل آن پنهان کنید.
اهالی روستا که دیدند پیرمرد راست میگوید به روستای خود برگشتند و شروع به حفر چاهی کردند که مناره داخل آن جا شود. آنها تصمیم گرفته بودند هرچه سریعتر روستای خود را رشد دهند. چند روزی که چاه را کندند به آب رسیدند. وقتی به آب رسیدند ، فکر دزدیدن مناره را کنار گذاشتند و از آب که مایع اصلی آبادانی است استفاده کردند کشاورزی خود را وسعت دادند و روستای خود را آباد کردند. و دیگر کار سخت دزدیدن مناره را فراموش کردند.
#مقدمات #کارکردن #شروع
@zarboolmasall
🟩با طناب کسی تو چاه رفتن
🔹️شبی هنگام خواب، صاحب خانه متوجه دزدی شد که وارد خانه شده است.
صاحب خانه با زیرکی و به دروغ، به همسرش گفت مقداری پول در چاه داخل
حیاط پنهان کرده ام تا از دست دزدان در امان باشد، دزد که صدای صاحب خانه
را شنید فریب حرف صاحب خانه را خورد و خوشحال به داخل چاه رفت،
سپس صاحب خانه به زنش گفت خانم چون هوا خیلی گرم است امشب
رختخواب را در حیاط روی در چاه پهن کن، دزد که در پی یافتن پول به داخل
چاه رفته بود هنگامی که از یافتن پول نا امید شد خواست که از چاه بیرون
بیاید، اما دید که صاحب خانه روی در چاه خوابیده و به همسرش وعده خرید
طلا می دهد و می گوید برای تو چنین و چنان می کنم، دزد از داخل چاه بلند
فریاد زد، آهای زن صاحب خانه، من با طناب شوهرت به چاه رفتم، اما تو
مواظب باش با طناب او در چاه نروی. بدین ترتیب دزد به دام افتاد.
#طناب #چاه
@zarboolmasall
🟩زاغ کسی را چوب زدن
🔹️در گذشته به زاج،زاغ هم میگفتند.البته امروزه در بعضی جاهای ایران مثل کرمان زاغ گفته میشه!
زاج ماده ای معدنی است که انواع سیاه و سفید و غیره داره که در صنعت نساجی و فرش بافی از اون برای خوشرنگ تر و براقتر شدن فرش و پارچه و چرم استفاده میشد!
زمانی که فرش یا نخ یا پارچه کسی خوب از اب در میومد ،رقبا منتظر فرصتی مینشستند که چوبی در ظرف زاج طرف بگردونن که از ترکیبات دیگه محلول یا نسبت اب با زاج اطلاعی کسب کنن!
از این به بعد این ضرب المثل جا افتاد که فلانی داره زاغ سیاه فلانی رو چوب میزنه!که سر از کارش در بیاره!
#فضولی #زاغ
@zarboolmasall
هر روز معارفی از نکات قرانی
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
🔸 فرشته ای به نام مادر❗️
🌺 وَ وَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا و َوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَ حَمْلُهُ وَ فِصٰالُهُ ثَلاٰثُونَ شَهْراً (احقاف/۱۵)
ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مخصوصاً مادرش، که او را با سختی و ناراحتی حمل میکند، و با سختی و ناراحتی بر زمین میگذارد. و دوران حمل و از شیر باز گرفتنش سی ماه است.
📢📢📢📢📢
🔹 #مادر در طول این سی ماه (دوران بارداری و شیردهی) بزرگترین ایثار و فداکاری را در مورد فرزندش انجام میدهد.
🔹 از نخستین روزهای انعقاد نطفه حالت مادر دگرگون میشود، و سختیها و ناراحتیها با "ویار" که یکی از سختترین حالات مادر است شروع میشود. پزشکان میگویند این حالت بر اثر کمبودهایی است که در جسم مادر به خاطر ایثار به فرزند رخ میدهد.
🔹 هر قدر جنین رشد و نمو بیشتری میکند، مواد بیشتری از شیره جانِ مادر میگیرد.
🔹 در رحم مادر، خداوند بچه را در آبی بسیار شور قرار داده تا جسمش تمیز بماند، و مادر سنگینی بچه را کمتر احساس کند.
🔹 در چنین شرایطی خداوند روزیِ جنین را از طریق بند ناف که به مادر وصل است به او میرساند...
🔹 پس اگر مادر در غذا خوردن کوتاهی کند، از غذای جنین چیزی کم نمیشود... بخاطر وجود غده هایی که با گرفتن مواد لازم از دندانها و استخوانِ مادر، غذای جنین را تأمین میکند.
☝️ و به همین دلیل است که مادران با پیشروی در سن، دندان درد، پا درد، و زانو درد میگیرند.
👈 و در آخر میگویند:
#زن، زودتر از #مرد پیر میشود...
اما این تمام ماجرا نیست:👇
🔸 تازه درد زایمان، مراقبت شبانه روزی از فرزند، نظافت و تامین نیازهای نوزاد، شیر دادن فرزند از شیره جان مادر و ... بماند.
حالا معنای این کلام خدا را بهتر میفهمیم:
◀️ (حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا و َوَضَعَتْهُ کُرْهًا)
👈 او را با سختی و ناراحتی حمل میکند، و با سختی و ناراحتی به دنیا می آورد.
🔸 اگر انسانها بدانند، که مادرشان بخاطر آنها استخوانهایش آب میشده است، در این میمانند که چگونه قدردانی بکنند...!
خدایا
از تو بهشتی میخواهم برای کسی که مرا به دنیا آورد🙏
تقدیم به #مادران_خوب_سرزمینم❤️
این پیام را به هر کس که فکر میکنید مادرش را دوست دارد بفرستید.🌷🌷
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
🔻حدیث روز🔻
🔶امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام:
به خدا قسم هيچ بنده اى را نديده ام كه تقوايش سودمند باشد، مگر اينكه زبانش را نگه دارد.
📚 نهج البلاغة ،خطبة 176
📆 امروز جمعه
9 تیر 1402
11 ذی الحجه 1444
30 ژوئن 2023
🌷ذکر امروز 100 مرتبه
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلٰی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌷
🔹هیات محبین حضرت رقیه(س)
التماس دعا...
🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
#من_مبلغ_غدیرم
✔️ پیشنهاداتی برای اینکه همه در تبلیغ غدیر شریک باشیم
🔸۱- یک خانواده می تواند با دیدار از اقوام و سادات مبلّغ غدیر باشد.
🔸۲- یک کاسب می تواند با تخفیف ویژه در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۳- یک راننده تاکسی می تواند با پذیرایی شکلات در ماشینش مبلّغ غدیر باشد.
🔸۴- یک مادر بزرگ می تواند با گفتن قصه های غدیری برای نوه هایش مبلّغ غدیر باشد.
🔸۵- یک امام جماعت مسجد می تواند با صحبت پیرامون غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۶- یک نمازگزار مسجد می تواند با پذیرایی از نمازگزاران مبلّغ غدیر باشد.
🔸۷- یک مادر می تواند با آماده کردن بهترین لباس های فرزندانش در غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۸- یک مادر می تواند با پختن غذای مورد علاقه فرزندانش در غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۹- یک مادر می تواند با پخش سرودهای شاد در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۱۰- یک مادر می تواند با گذشتن از خطاهای فرزندش به مناسبت غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۱۱- یک پدر می تواند با تهیه هدیه برای فرزندانش مبلّغ غدیر باشد.
🔸۱۲- یک پدر بزرگ می تواند با ارسال پیام برای نوه هایش مبلّغ غدیر باشد.
🔸۱۳- یک مادربزرگ می تواند با دادن نذری در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۱۴- یک دانشجو می تواند با هدیه کتاب و سی دی مرتبط با غدیر به اساتید و دوستان و نزدیکانش مبلّغ غدیر باشد.
🔸۱۵- یک استادِ دانشگاه می تواند با اختصاص دادن بخشی از کلاسش به غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۱۶- یک هیأت می تواند با برگزاری مراسم جشن با شکوه مبلّغ غدیر باشد.
🔸۱۷- یک هیأت می تواند با دیدار از سالمندان و اهداء هدیه مبلّغ غدیر باشد.
🔸۱۸- یک هیأت می تواند با ایجاد ایستگاه صلواتی مبلّغ غدیر باشد.
🔸۱۹- یک همسایه می تواند با توزیع یک پاکت شکلات مبلّغ غدیر باشد.
🔸۲۰- یک پدر می تواند با خرید لباسِ نو برای خانواده اش مبلّغ غدیر باشد.
🔸۲۱- یک دانش آموز می تواند با اجرای مصاحبه با موضوع غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۲۲- یک فرد می تواند با عیدی روز غدیر به رفتگر محله اش مبلّغ غدیر باشد.
🔸۲۳- یک فرد می تواند با دادن هدیه به همسایگان محله اش مبلّغ غدیر باشد.
🔸۲۴- یک فرد می تواند با پخش یک جعبه شیرینی میان همسایه ها مبلغ غدیر باشد.
🔸۲۵- یک فرد می تواند با تزئین ماشینِ خود در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۲۶- یک فرد می تواند با تزئین درب منزل یا آپارتمان خود مبلّغ غدیر باشد.
🔸۲۷- یک فرد می تواند با دیدار از بیماران در بیمارستان در روز غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۲۸- یک فرد می تواند با ترویج آداب غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۲۹- یک فرد می تواند تهیه و گردآوری جدول با موضوع غدیر مبلّغ غدیر باشد.
🔸۳۰- یک فرد می تواند با طراحی کارت پستال با موضوع غدیر و پیام آن مبلّغ غدیر باشد.
🔸۳۱- یک فرد می تواند با ترویج فرهنگ عیدی دادن میان اقوام مبلّغ غدیر باشد.
🔸۳۲- یک فرد می تواند با یک لبخند و شادباش غدیر مبلّغ غدیر باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_امام_زمانم♥
سلام آرزوی مشتاقان،
دیگر هیچ چیز دل هایمان را
خوش نمیکند
هیچ چیز رنگ لبخند
بر صورت هایمان نمی نشاند ...
تنها ظهور شماست که نجاتمان میدهد،
شادمانمان می کند، امیدمان میبخشد ...
🌤أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🌤
🔺#بهشتی کفش واکس زده و لباده رنگی می پوشید، آن روزی که اصلا کفش و لباده را خیلی از آخوندها نمی شناختند اصلا. ادکلن می زد، آن روزهایی که ادکلن زدن مد نبود. به نماز که می ایستاد راست قامت بود و تر و تمیز، برخلاف همدورهها و هملباسهایش.
🎓بهشتی دکترا داشت. آلمانی بلد بود، انگلیسی را مثل بلبل حرف می زد. همان روزها بعضی ها در ایران که سیکل داشتند فکر می کردند سقف مملکت برایشان کوتاه است!
☀️بهشتی #انقلابی بود آن روزی که خیلی از مدعیان انقلاب، هنوز مردد بودند در پیروز شدن انقلاب. بهشتی استخوانبندی جمهوری اسلامی را هم در ذهن داشت، آن روزهایی که #بازرگان ها در کلی ترین مفاهیم جمهوری اسلامی هم تشکیک داشتند.
🗓بهشتی #تشکیلاتی بود. آن روزهایی که توی ایران خیلی ها فکر می کردند اسلام و بینظمی همزاد هستند، بهشتی اما در قلب اروپا داشت تشکیلاتی می اندیشید و تشکیلاتی کار می کرد و ثمره ش شد #مرکز_اسلامی_هامبورگ و هزاران آدمی که نه فقط اسلام آورده بودند، که نظم را هم از اسلامی یاد گرفته بودند و هدفدار اندیشیدن و دقیق عمل کردن را.
📍انقلاب هم که شد تنها «آیتالله دکترِ» جدی آن روزها، پز اپوزیسیون نگرفت، هرجا لازم بود سینه ستبر می کرد برای انقلاب و در برابر کژاندیشان و سست عنصرها می ایستاد. درست نطق قاطع و ماندگارش در مجلس خبرگان درباره ولایت مطلقه فقیه.
🇮🇷همین کارهایش هم باعث شد تا خوارج افراط و تفریط، هر دو در برابرش بایستند. مردمانی شعار «مرگ بر بهشتی» سر دهند و عده ای هم فوت طالقانی را به او منسوب کنند. او اما سر در کار خود داشت. تشکیلات جمهوری اسلامی را تدبیر می کرد و دستگاه قضا را می ساخت و برای عدالتخانه جمهوری اسلامی داشت جان می کند.
◼️و در همان روزها،در اوج همان مظلومیت ها، در اوج درگیری های بهشتی با کژاندیشان به ظاهر انقلابی آن روز، او بهشتی شد. و آن روز، آنهایی که غصه خوردند که او را فهمیده بودند از قبل. درست مثل خمینی، مثل خامنهای.
🔸و سالها گذشت و گذر زمان، بهشتی را به تاریخ اثبات کرد. آدمی که درست و به موقع و به اندازه انقلابی بود، بی ادا و اطوار اما قرص و محکم و استوار. آدمی که قبل از خیلی ها انقلابی بود، اما نان انقلاب را نخورد. آدمی که از خیلی ها #روشنفکر تر بود ولی به نامِ روشنفکری، نان به نرخ روز خوری نکرد و هیچکس را به نفهمی متهم نکرد.
🔹و حالا چنان شده که هرکس می خواهد در دل مردم جا کند، از نام بهشتی مایه می گذارد. از نامش می گوید و عملش اما...
🌙بهشتی هنوز هم مظلوم است. بهشتی نسیم مرتضی علی بود در زمانه ما...
🌷فاتحه ای هدیه اش کنیم.
ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﮔﻮﻫﺮﯼ ﺍﺯ ﺳﻨﮓ ﻣﺤﮏ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺷﺖ
ﺳـﺨـﻦ ﭘـﯿـﺮ ﻣﺤﻞ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻓﻠﮏ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺷﺖ
ﺩﻭﺳﺘــﯽ ﻣـﻌﻨـﯽ ﺯﯾـﺒـﺎﯼ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﺩﺍﺷﺖ
ﻧﺎﻥ ﺧﺸﮑﯽ ﺑﻐﻞ ﺩﻭﻍ ﺧﻨﮏ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺷﺖ
ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣــﺮﺩﻡ ﺩﻧـﯿـﺎ ﺩﻟـﺸﺎﻥ ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻏﺼﻪ ﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﮐـﺎﺭﻫﺎ ﯾﮑﺴﺮﻩ ﺑـﺎ ﻋـﺸﻖ ﻭ ﺻـﻔـﺎ ﻣﯿﭽﺮﺧﯿﺪ
ﺗﺎﺭ ﻣﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﻔﺘﻪ ﻭ ﭼﮏ ﺍﺭﺯﺵ ﺩﺍﺷﺖ
ﭼﺸﻤﻪ ﯼ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺍﺯ ﻟﻄﻒ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯿﺠﻮﺷﯿﺪ۰
ﺧــﻮﺩﻣــﺎﻧﯿﻢ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻧـﺎﻣﺮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 داستان تشرف یک طلبه بیمار و کمک کردن #امام_زمان عج به ایشان
🎙آیت الله ناصری ره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کشته شدن شیطان توسط #امام_زمان عج
🎙استاد عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️رییسجمهور به مقام سپهبد شهید سلیمانی ادای احترام کرد
🔹رییسجمهور بعداز ظهر امروز (جمعه) با حضور در گلزار شهدای کرمان به مقام شامخ سپهبد شهید سلیمانی و دیگر شهدای آرمیده در این گلزار ادای احترام کرد.
🔹رئیسی بعد از قرائت فاتحه و نثار گل بر مزار شهدای کرمان با آرمانهای امام راحل(ره) و شهدا تجدید پیمان کرد.
⭕️ وحشت رسانه های غربی از خیز امپراطوری اسلامی ایران، برای ایجاد پایگاه و قدرت نمایی در قاره آفریقا
📍 یورو نیوز مینویسد:
به نظر میرسد در چند سال گذشته ایران در حال گسترش و تعمیق نفوذ خود در حوزه جدیدی بوده است؛ قاره آفریقا. ظاهرا تهران با تسلیح و آموزش گروههای شیعه شورشی در کشورهایی مانند سنگال، آفریقای مرکزی و نیجریه درصدد است تا حوزه نفوذش را به ورای خاورمیانه تسری دهد.
🔹 وب سایت «دِ دفنس پست» در نوشتاری به تحلیل نقش جمهوری اسلامی ایران در منطقه صحرای بزرگ آفریقا واقع در شمال غرب آفریقا پرداخته و نقش تهران را عنصری خوانده است که میتواند پیامدهای ژئوپلیتیکی بزرگتری در پی داشته باشد.
🔹 در چند سال گذشته، بحثهای ژئوپلیتیک حول محور آفریقا بیشتر درباره آنچه که آمریکا و متحدانش میتوانند یا باید برای مقابله با فعالیتهای چین و تا حدی روسیه در سراسر آفریقا انجام دهند، متمرکز شده بود. حالا اما باید نقش ایران در این منطقه را نیز در نظر گرفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرانسه: برش پایه های فلزی دوربینهای نظارتی و سقوط آن بر سر یک فرد
با دیدن برش پایه دوربین نظارتی با دستگاه فرز ، نشان از اعتراضات سازماندهی شده می باشد ، مثل ایران
❗تقصیر شماست
🪴 امروز به خاطرات بسیار جالب توجه و خواندنی برخورد کردم حيفم آمد آنرا فوروارد نکنم
پیشنهاد میکنم با قدری تأمل مطالعه فرمایید.
🛑 تقصیر شماست.......
در زمان دانش آموزی معلمی داشتیم به نام آقای سید مهدی موسوی كه در آمریكا تحصیل كرده و تازه به وطن بازگشته بود و از همین روی گاه و بیگاه خاطرات و تجربه هایی از سالهای زندگی در ایالت اوهایو نقل می كرد و این گفته ها به اقتضای دوره نوجوانی به دقت در ذهن ما ثبت و ضبط می شد.
ایشان می گفت: “یك روز در دانشگاه اعلام شد كه در ترم آینده مشاور اقتصادی رییس جمهوری سابق آمریكا -گمان می كنم *ریچارد نیكسون* - قرار است درسی را در این دانشگاه ارائه كند و حضور آن شخصیت نامدار و مشهور چنان اهمیتی داشت كه همه دانشجویان برای شركت در كلاس او صف بستند و ثبت نام كردند و اولین بار بود كه من دیدم برای چیزی صف تشكیل شده است.
به دلیل كثرت دانشجویان كلاس ها در آمفی تئاتر برگزار می شد و استاد كه هر هفته با هواپیما از واشنگتن می آمد دیگر فرصت آشنایی با یكایك دانشجویان را نداشت اما گاهی به طور اتفاقی و بر حسب مورد نام و مشخصات برخی را می پرسید.
در یكی از همان جلسات نخست به من خیره شد و چون از رنگ و روی من پیدا بود كه شرقی هستم از نام و زادگاهم پرسید و بعد برای این كه معلومات خود را به رخ دانشجویان بكشد قدری در باره شیعیان سخن گفت و البته در آن روزگار كه كمتر كسی با اسلام علوی آشنا بود همین اندازه هم اهمیت داشت، ولی در سخن خود قدری از علی علیه السلام با لحن نامهربانانه و نادرستی یاد كرد.
این موضوع بر من گران آمد و برای آگاه كردن او ترجمه انگلیسی نهج البلاغه را تهیه كردم و هفته های بعد به منشی دفتر اساتید سپردم تا هدیه مرا به او برساند.
در جلسات بعد دیگر فرصت گفت و گویی پیش نیامد و من هم تصور می كردم كه یا كتاب به دست او نرسیده و یا از كار من ناراحت شده و به همین دلیل تقریبا موضوع را فراموش كردم.
روزی از روزهای آخر ترم در كافه دانشگاه مشغول گفتگو با دوستانم بودم كه نام من برای مراجعه به دفتر اساتید و ملاقات با همان شخصیت مهم و مشهور از بلندگو اعلام شد، با دلهره و نگرانی به دفتر اساتید رفتم و هنگامی كه وارد اتاقش شدم با دیدن ناراحتی و چهره درهم رفته اش بیشتر ترسیدم.
با دیدن من روزنامه ای كه در دست داشت به طرف من گرفت و گفت می بینی؟ نگاه كن! وقتی به تیتر درشت روزنامه نگاه كردم خبر و تصویر دردناك خودسوزی یك جوان را در وسط خیابان دیدم.
او در حالی كه با عصبانیت قدم می زد گفت: می دانی علت درماندگی و بیچارگی این جوانان آمریكایی چیست؟ بعد به جریانات اجتماعی رایج و فعال آن روزها مانند هیپی گری و موسیقی های اعتراضی و آسیب های اخلاقی اشاره كرد و سپس ادامه داد: همه اینها به خاطر تقصیر و كوتاهی شماست!
من با اضطراب سخن او را می شنیدم و با خود می گفتم: خدایا، چه چیزی در این كتاب دیده و خوانده كه چنین برافروخته و آشفته است؟
او سپس از نهج البلاغه یاد كرد و گفت: از وقتی هدیه تو به دستم رسیده در حال مطالعه آن هستم و مخصوصا فرمان علی بن ابیطالب به مالك اشتر را كپی گرفته ام و هر روز می خوانم و عبارات آن را هنگام نوشیدن قهوه صبحانه مرور می كنم تا جایی كه همسرم كنجكاو شده و می پرسد این چه چیزی است كه این قدر تو را به خود مشغول كرده است؟
بعد هم شگفتی و اعجاب خود را بیان كرد و گفت: من معتقدم اگر امروز همه نخبگان سیاسی و حقوقدانان و مدیران جمع شوند تا نظام نامه ای برای اداره حكومت بنویسند، نمی توانند چنین منشوری را تدوین كنند كه قرنها پیش نگاشته شده است!
دوباره به روزنامه روی میز اشاره كرد و گفت: می دانی درد امثال این جوان كه زندگی شان به نابودی می رسد چیست؟ آنها نهج البلاغه را نمی شناسند!
آری، *تقصیر شماست كه علی را برای خود نگهداشته اید و پیام علی را به این جوانان نرسانده اید!*
دلیل آشوب و پریشانی در خیابانهای آمریكا، محرومیت این مردم از پیام جهان ساز و انسان پرور نهج البلاغه است.”
این داستان را در سن دوازده سالگی از معلم خود شنیدم، اما سالها بعد از آن وقتی كه برای جشنواره “باران غدیر” در تهران میزبان مرحوم پروفسور دهرمندرنات نویسنده و شاعر برجسته هندی بودیم چیزی گفت كه حاضران در جلسه را به گریه آورد و مرا به آن خاطره دوران نوجوانی برد.
پیرمرد هندو در حالی كه بغض كرده بود و قطرات اشك در چشمانش حلقه زده بود از مظلومیت علی بن ابی طالب یاد كرد و با اشاره به مشكلات گوناگون اجتماعی در كشورهای مختلف جهان گفت: “شما در معرفی امام علی و نهج البلاغه موفق نبوده اید! *باید پیام های امام علی را چون سیم كشی برق و لوله كشی آب به دسترس یكایك انسانها در كشورها و جوامع مختلف رساند !*
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــhttps://eitaa.com/joinchat/326500515Cbcf84e74cd