امشب می‌خوام چند خط روضه بنویسم براتون. شما خودتون با حس و حال بخونید. اَلسَّلاَمُ عَلَیک یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیک یا بِنْتَ أَمِینِ اللَّهِ، السَّلاَمُ عَلَیک یا بِنْتَ أَفْضَلِ أَنْبِیاءِ اللَّهِ وقتی که باید عمر را بی روضه سر کرد بهتر که از این زندگی صرف نظر کرد جان را بگیر اما صفای روضه را نه آخر چه خاکی باید از این غم به سر کرد خانم جان یه گوشه چشمی به ما روسیاه‌ها بنداز. ما بدون روضه نمی‌تونیم زنده‌ بمونیم! نوکر بدون روضه‌ات جانی ندارد این اشک‌های بی‌ریایم افتخار است بعد از رحلت شهادت‌گون پیغمبر و آغاز غربت امیر‌المؤمنین، اونقدر گریه‌های فاطمه جان‌گذار بود که دشمنان رو ناآرام کرد. پس به امیرالمؤمنین اعتراض کردند که یا ابالحسن! گریه‌های فاطمه آرامشو از ما سلب کرده. از او بخواه که یا شب گریه کنه یاروز. امیرالمؤمنین وارد خانه شد. دختر پیغمبر بی تابه؛ اما وقتی علی رو دید، آرام شد. حضرت فرمودند: زهرا جان! مردم مدینه به گریه هات اعتراض کردند. عرض کرد: علی جان! ما أَقلَّ مَکثِی بَینَهُمْ... فَوَ اللَّهِ لَا أَسْکتُ لَیلًا وَ لَا نَهَاراً أَوْ أَلْحقَ بأَبِی رَسُولِ اللَّهِ؛ [این روزها، آخرین روزهای عمر منه] چقدر کمه ماندن من در میان آنها. یا اباالحسن! به خدا سوگند! نه شب آرام می گیرم، نه روز تا اینکه به پدرم ملحق بشم. امیرالمومنین فرمودند: افْعَلِی یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ؛ یعنی ای دختر پیامبر! انجام بده.  امیرالمؤمنین سایه بانی رو در بقیع خارج از شهر مدینه درست کردند. "بَنَی لَهَا بَیتاً فِی الْبَقِیعِ نَازِحاً عَنِ الْمَدِینَةِ یسَمَّی بیتَ الْأَحزَانِ؛ یعنی خانه ای تو بقیع برای حضرت مادر بنا کرد که خارج از شهر بود و به اون می گفتند بیت الاحزان." عشق یعنی انقلاب فاطمه؛ عشق یعنی عشق ناب فاطمه؛ بیت الاحزان خراب فاطمه هر روز حضرت فاطمه با حسنین به آنجا می رفت و گریه می کرد تا شب که امیرالمؤمنین خانوادشو به منزل برمی گرداند. چطور فاطمه ببینه که فاتح خیبر و قهرمان اُحد این روزها خانه نشین شده و غربت محصورش کرده!؟ عرض کنیم: آقا جان! یا امیرالمؤمنین! تو مدینه همسرتون از حریم شما تا حدّ جان دفاع کرد؛ اما من خانم دیگری سراغ دارم که او هم نتوانست غربت و مظلومیت همسرش را نظاره کند. وقتی در مجلس عبیدالله ملعون، رباب دید اون بی حیا با چوب خیزران بر لب و دندان حسین می کوبه، برخاست سر حضرت را در آغوش گرفت و بوسه زد و ناله کرد: وَا حُسَینَاهُ! فَلَستُ أَنسَی حُسَینَا اَقصَدتَهُ اَسِنَّةَ الاَدعِیا یعنی وای حسین جان! هرگز فراموش نمی کنم که نیزه های حرام زادگان بر تو فرود آمد.

وامُصیبَـتـا ای حسینی که به دل عشق تو درمان من است مهر تو نور دل و اول و پایان من است به شب اول قبرم نکنم وحشت و ترس چون در آن لحظه حسین است که مهمان من است «صَلَّی‌اللَّهُ‌عَلَیکَ،یا‌مظلُوم،یَااَبَاعَبدِاللَّه!»

#ارسالی درخواست رمان • دوستانی که درخواست ادامه‌ی رمان داشتید! سلام. امشب نشد بذارم. فردا جبرانی داریم. • ناگهان‌این‌دست‌بود‌وحس‌وحالِ‌روضه‌و چند‌قطره‌اشڪ... #هیثم

عبادات امشب تقدیم میشه به #حضرت‌زهراسلام‌الله‌علیها✨ به نیابت از #شهیدحاج‌قاسم‌سلیمانی🌹 ‌• قرارمون ۵بامداد :)

اگر گناه نکنیم ایمان بالا می‌رود، ایمان که بالا رفت عقربه‌ی دل خود به‌ خود به سمت‌ خدا می‌رود و ارزش‌خدا و عظمت‌ خدا در نظر انسان زیاد می‌شود انسان عاقل اگر چیز بدرد‌ بخور داشته باشد هیچ وقت به دنبال آشغال نمی‌رود. «ترک‌گناه راه‌ رسیدن بھ این نقطه است» #آیت‌الله‌خوشوقت🍃 • قرارمون ۵بامداد :)

#ثواب‌یهویی🙃 ۵باربگوالحَمدللھ♡

#پیشنهاد_دانلود👌 #حاج‌محمودکریمی 🍃 🥀‌• آخرحسݩ‌ازغمِ‌سیلۍدق‌مۍڪند!

💚سلام بر تو ای مولایی که در عالم "عهد" از همه پیمان گرفته شد تا چشم به راهت باشند و دعاگوی ظهورت. السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللَّهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ‏ ⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌⚘ @shabahengam

‌⇧ جبرانی دیشب :) نظراتتون رو برای ما ارسال کنید.