📚 کتاب « پسرک فلافل فروش »
زندگینامه شهید هادی ذوالفقاری و خاطرات شهید مدافع حرم را به تصویر می کشد. این جوان به شهید ابراهیم هادی علاقه بسیاری داشت.
برای خودش قبر تهیه کرده بود. مزار شهید در وادی السلام در شهر نجف ، در مقبره خانوادگی یک خانواده عراقی است.
#کتاب_خوب
#مطالعه_کنیم
@ShahadatNameOshagh
شهیدی که پیکرش را در یک گونی تحویل داده شد
🌹 یک گونی کوچکِ زرد رنگ و رو رفته... که روی آن کاغذی چسباندهاند وسط تصویر میدرخشد...روی کاغذ نوشته شده است. «شهید بسیج سپاه محمد ابراهیم ماهی- مشهد 60/3/5» همین!
یک گونی خاکستر😔 و یک وصیتنامه و سه صفحه مصاحبه، همهی چیزیست که از او باقی ماند ولی همین سه قلم راوی دنیایی از عشق هستند که میتوانند دنیایمان را تا پایان آن تحتالشعاع قرار دهند
همسرش ← پیش از شهادت ابراهیم، خواب دیدم که یک کبوتر سفید لب بام خانهمان نشست ... ناگهان آن کبوتر با دستهای از کبوترهای دیگر پرید و به آسمان رفت از خواب پریدم و دلم لرزید
🌿قسمتی از #وصیت_نامه ← «اگر من شهید شدم من را در خادر دفن کنیدو به همه بگویید که برای من گریه نکنند کبوترهایم را بفروشید یکی از سفیدها را سرخ کنید و در راه خدا رهایش کنید و دیگری را [نیز] به حرم امام هشتم (ع) ببرید.»
💛 محمد خدمه تانک بود پس از اصابت خمپاره به تانک او نیز همراه با تانک سوخت و به شهادت رسید
#شهید_محمد_ابراهیم_ماهی_خادر🕊
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
شهادتی همچون مولا امام حسین (ع) 🕊️
🌹همرزم← یک شب خلیل مطهرنیا از عملیات شناسایی برگشته بود خیلی خسته و دوروز چیزی نخورده بود...برای شناسایی تا نزدیک عراقی ها رفته بود و همه غذا و آبش روز اول تمام شده بود به بچه ها گفتم برای خلیل شام بیاورند کنسرو لوبیا با نون آوردند تا گذاشتم جلوش خلیل نگاه کرد و گفت : بچه های گردان امشب شام چی خوردند ؟ گفتم: تو بخور خیالت راحت امشب به بچه ها شام رسیده.. باز پرسید بچه ها چی خوردند؟
گفتم: بچه ها سیب زمینی آب پز با نون... گفت برای من هم از همان بیاورید همه برابر هستیم.. هر چی اصرار کردم قبول نکرد.
سردار دلها خیلی شهید مطهرنیا را قبول داشت... هر دو اینها از عشایر بودند با هم حرف میزدند و صحبت میکردند
حاج قاسم میگفت: شهید مطهرنیا در استان فارس ناشناخته مانده هم در جهرم و هم در کل استان فارس
همرزم← آتش دشمن سنگین بود یک مرتبه نگاه کردم کنار دستم دیدم که شهید مطهرنیا سرش از بدن جدا شده ، و خون سر و مغز ایشان روی لباس بنده ریخته بود... در نهایت او همانند مولایش حسین(ع) سر از بدنش جدا شد و به شهادت رسید
💚سردار #شهید_خلیل_مُطهرنیا
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
شهادت برای شیعه جماعت مثل خوردن یک لیوان شربت
🍃به روایت مادر شهید
میگفت: هرکسی که شهید نمیشود و همین جوری انتخاب نمیشود و باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی.
در حقیقت باید چیزی که خدا میخواهد، بـاشی و مـردمی و اهـل بیـت بـاشی تـا
پذیرفته بشوی،
اواخر عمرش شوق زیادی برای شهادت داشت، بهترین برنامهریزیها را برای زندگی از آقاعارف میدیدم و با وجود این شوق شهادت طوری زندگی میکرد که انگار ۱۵۰ سال عمر خواهد کرد.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
شهید #وصیت_نامه کوتاه از خود بهجا گذاشته و در آن نوشته است: «پیرو ولایت فقیه باشید؛ قیامت یقهتان را میگیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید
🌷#شهید_عارف_کایدخورده
🌹 شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh
🍃از شهدای امنیت کشور که با جاننثاری با زبان روزه به دست شقیترین مخالفان اسلام به آرزوی همیشگی خود رسید.
🌼 کلام شهید
به هیچ وجه تا زمان پیدا شدن قبر مطهر حضرت زهرا(س) برای من سنگ قبری تهیه نکنید
در لحظه تدفین ، تربت کربلا ، کفن کربلا و پیشانی بند یا زهرا(س) فراموش نشود
مبلغ ۵۰۰هزار تومان بابت سهل انگاری من در استفاده از بیت المال به محل کارم پرداخت نمائید.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
💚مادر شهید:
" از کودکی دوست داشت عکسی، وصیتنامهای یا خاطرهای از شهدا را بشنود در مورد همه شهدا جستجو میکرد و علاقه داشت شهدا را بشناسد تا اینکه اواخر جوری شده بود که با خواندن وصایای شهدا گریه میکرد و
میگفت چشیدن شهادت فرق دارد و تأکید میکرد که «مامان تو باید مثل مادر وهب باشی»!!!
#شهید_حسن_عشوری
#سرباز_گمنام_امام_زمان (عج الله )
🌹شادی روحش صلوات🌹
@ShahadatNameOshagh