eitaa logo
❣️ شهادت نامه ی عشاق❣️
341 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
16 فایل
❣️بدون توسل خارج نشو ❣️بدون صلوات خارج نشو ❣️بدون توجه به زندگی یکشون خارج نشو ❣️بدون قول به خود؛که کمی شبیه شون شی خارج نشو ❣️ وقتی حسشون کردی دیگه خارج شو............. از تمام خانواده های شهدا عذرخواهم که این کانال گویای زندگی زیبای عزیزانشون نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 کتاب « پسرک فلافل فروش » زندگینامه شهید هادی ذوالفقاری و خاطرات شهید مدافع حرم را به تصویر می کشد. این جوان به شهید ابراهیم هادی علاقه بسیاری داشت. برای خودش قبر تهیه کرده بود. مزار شهید در وادی السلام در شهر نجف ، در مقبره خانوادگی یک خانواده عراقی است. @ShahadatNameOshagh
شهیدی که پیکرش را در یک گونی تحویل داده شد 🌹 یک گونی کوچکِ زرد رنگ‌ و رو رفته... که روی آن کاغذی چسبانده‌اند وسط تصویر می‌درخشد...روی کاغذ نوشته شده است. «شهید بسیج سپاه محمد ابراهیم ماهی- مشهد 60/3/5» همین! یک گونی خاکستر😔 و یک وصیت‌نامه و سه صفحه مصاحبه، همه‌ی چیزیست که از او باقی ماند ولی همین سه قلم راوی دنیایی از عشق هستند که می‌توانند دنیای‌مان را تا پایان آن تحت‌الشعاع قرار دهند همسرش ← پیش از شهادت ابراهیم، خواب دیدم که یک کبوتر سفید لب بام خانه‌مان نشست ... ناگهان آن کبوتر با دسته‌ای از کبوترهای دیگر پرید و به آسمان رفت از خواب پریدم و دلم لرزید 🌿قسمتی از ← «اگر من شهید شدم من را در خادر دفن کنیدو به همه بگویید که برای من گریه نکنند کبوترهایم را بفروشید یکی از سفیدها را سرخ کنید و در راه خدا رهایش کنید و دیگری را [نیز] به حرم امام هشتم (ع) ببرید.» 💛 محمد خدمه تانک بود پس از اصابت خمپاره به تانک او نیز همراه با تانک سوخت و به شهادت رسید 🕊 🌹شادی روحش صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادتی همچون مولا امام حسین (ع) 🕊️ 🌹همرزم← یک شب خلیل مطهرنیا از عملیات شناسایی برگشته بود خیلی خسته و دوروز چیزی نخورده بود...برای شناسایی تا نزدیک عراقی ها رفته بود و همه غذا و آبش روز اول تمام شده بود به بچه ها گفتم برای خلیل شام بیاورند کنسرو لوبیا با نون آوردند تا گذاشتم جلوش خلیل نگاه کرد و گفت : بچه های گردان امشب شام چی خوردند ؟ گفتم: تو بخور خیالت راحت امشب به بچه ها شام رسیده.. باز پرسید بچه ها چی خوردند؟ گفتم: بچه ها سیب زمینی آب پز با نون... گفت برای من هم از همان بیاورید همه برابر هستیم.. هر چی اصرار کردم قبول نکرد. سردار دلها خیلی شهید مطهرنیا را قبول داشت... هر دو این‌ها از عشایر بودند با هم حرف می‌زدند و صحبت می‌کردند حاج قاسم می‌گفت: شهید مطهرنیا در استان فارس ناشناخته مانده هم در جهرم و هم در کل استان فارس همرزم← آتش دشمن سنگین بود یک مرتبه نگاه کردم کنار دستم دیدم که شهید مطهرنیا سرش از بدن جدا شده ، و خون سر و مغز ایشان روی لباس بنده ریخته بود... در نهایت او همانند مولایش حسین(ع) سر از بدنش جدا شد و به شهادت رسید 💚سردار 🌹شادی روحش صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
شهادت برای شیعه جماعت مثل خوردن یک لیوان شربت 🍃به روایت مادر شهید می‌گفت: هرکسی که شهید نمی‌شود و همین جوری انتخاب نمی‌شود و باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی. در حقیقت باید چیزی که خدا می‌خواهد، بـاشی و مـردمی و اهـل بیـت بـاشی تـا پذیرفته بشوی، اواخر عمرش شوق زیادی برای شهادت داشت، بهترین برنامه‌ریزی‌ها را برای زندگی از آقاعارف می‌دیدم و با وجود این شوق شهادت طوری زندگی می‌کرد که انگار ۱۵۰ سال عمر خواهد کرد. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 شهید #وصیت‌_نامه‌ کوتاه از خود به‌جا گذاشته و در آن نوشته است: «پیرو ولایت فقیه باشید؛ قیامت یقه‌تان را می‌گیرم اگر ولی فقیه را تنها بگذارید 🌷#شهید_عارف_کایدخورده 🌹 شادی روحش صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
🍃از شهدای امنیت کشور که با جان‌نثاری با زبان روزه به دست شقی‌ترین مخالفان اسلام به آرزوی همیشگی خود رسید. 🌼 کلام شهید به هیچ وجه تا زمان پیدا شدن قبر مطهر حضرت زهرا(س) برای من سنگ قبری تهیه نکنید در لحظه تدفین ، تربت کربلا ، کفن کربلا و پیشانی بند یا زهرا(س) فراموش نشود مبلغ ۵۰۰هزار تومان بابت سهل انگاری من در استفاده از بیت المال به محل کارم پرداخت نمائید. 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃 💚مادر شهید: " از کودکی دوست داشت عکسی، وصیت‌نامه‌ای یا خاطره‌ای از شهدا را بشنود در مورد همه شهدا جستجو می‌کرد و علاقه داشت شهدا را بشناسد تا اینکه اواخر جوری شده بود که با خواندن وصایای شهدا گریه می‌کرد و می‌گفت چشیدن شهادت فرق دارد و تأکید می‌کرد که «مامان تو باید مثل مادر وهب باشی»!!! (عج الله ) 🌹شادی روحش صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 شهادت لباس تک سایزی است که ما باید با اعمال،رفتار و اخلاص خود را اندازه آن کنیم.انشاءالله خدایا امید آن دارم که سرخی خونم سیاهی گناهانم را غسل دهد و پاک شدن از گناه موجب آن شود که در جمع شهدای اسلام سرافکنده نباشم. 🍃به شما سفارش میکنم به و تا آن جایی که امکان دارد به جماعت 🍃و سفارش میکنم به پیروی از ولایت فقیه و گوش دادن و عمل بی قید و شرط به فرمایشات ایشان 🍃و احترام به پدر و مادر که خیلی گردن ما حق دارند. 🍃«خواندن زیارت عاشورا» من خودم هر صبح و شام زیارت عاشورا را می خواندم،نتیجه آن را در زندگی دیدم.از خدا بخواهید که به همه ما اشک چشم و دل مناجات عنایت کند.مخصوصا در مجالس روضه امام حسین (ع). 🌹شادی روحش صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
🔹 نماز و پناهنده شدن پزشك عراقي در يكي از عمليات‌ها در مريوان مرتضي بر اثر اصابت تير به ران پايش مجروح مي‌شود. بعد از آن هم توسط دشمن محاصره و اسير مي‌شود. مرتضي در همان حال جراحت وخونريزي شروع به خواندن نمازش مي‌كند. دكتر عراقي چند باري مي‌آيد و برمي‌گردد تا اگر نماز مرتضي تمام شده پاي مرتضي را پانسمان كند. در اين آمدن‌ها و رفتن‌ها شيفته مرتضي وعبادتش مي‌شود، مي‌گويد:« مگر پاي تو درد نمي‌كند.» مرتضي هم مي‌گويد:« وقتي با خدا حرف مي‌زنم دردي حس نمي‌كنم.» پزشك عراقي شيفته مرتضي مي‌شود و آمبولانسي را تهيه و مرتضي را سوار مي‌كند و با هم به سمت ايران فرار مي‌كنند. پزشك عراقي در ايران پناهنده شد. مدتي بعد با كمي پرس وجو متوجه شد كه مرتضي شهيد شده است.  🕊 🌹شادی روحش صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
هدایت شده از 💞 نماز شب ⁦💞
صدقه اول ماه قمری فراموش نشود .
یکی از همرزمان 💐وارد سوریه که شدیم برای عرض ادب به بارگاه و سلام الله علیهما رفتیم. بعد از آن هم در محل خود مستقر شدیم. 🌷روز بعد برای شناسایی محیط پیرامون حرکت کردیم. چند قدم که رفتیم دیدم محمود پوتین هایش را از پا درآورد و با به راه افتاد. 🎋مدام می پرسیدیم چرا این کار را انجام میدهی آقا محمود؟ هنوز چند متری بیشتر نرفته بودیم که دیدیم نشست و شروع کرد به گریه . هر چقدر اصرار میکردیم بلند نمیشد چند نفری زیر بغلش را گرفتیم و بلندش کردیم. بلند بلند گریه میکرد و میگفت خدایا حضرت زینب کبری سلام الله علیها چطور این مسیر سنگلاخی را با پای پیاده با بچه های کوچک راه رفته آن وقت من چند متر بیشتر نمیتوانم بروم! ▪️بعد گفت رفقا بیایید تا آنجا که میشود سنگها را از جلو پای شیعیان برداریم، همانطور که اباعبدالله شب عاشورا خارهای اطراف خیمه ها را برداشت که در پای کودکان و اهل حرم نرود. 🕊 🌹شادی روحش صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹هفده شهریور، از ایام الله است... ♦️یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم. ۱۷شهریور از «ایّام الله» است. و باید یادمان نرود این را. آن قدر شهید دادیم و آن قدر خون دادیم ما آن روز و در مقابل اجانب و در مقابل وابستگان به اجانب. قیام کردند ملت ما و خونشان ریخته شد، لکن پیروز شدیم... ( امام خمینی(ره) | ۱۷ شهریور ۵۸ ) ◼️به مناسبت جنایت رژیم پهلوی در به خاک و خون کشیدن مردم در روز ۱۷ شهریور ۵۷ 🌹 شادی روح شهدای ۱۷ شهریور صلوات 🌹 @ShahadatNameOshagh
💚رفته بودیم سخنرانی حاج آقا خوش وقت. بعد از سخنرانی دور حاج آقا جمع شدیم. مصطفی پرسید «حاج آقا، ظهور نزدیکه؟» حاج آقا گفت «تا شما توی نظنز چه کار کنید.» مصطفی گفت «یعنی ظهور ربط به این داره که ما اونجا چه کار میکنیم؟» حاج آقا گفت «آره، بالاخره ارتباط داره. شما برید نطنز کار کنید، کوتاه نیاید. یه ثانیه رو هم از دست ندید. با چراغ خدا برید سرکار، با چراغ خدا هم برگردید.» بهانه زیاد بود برای اینکه کار را ول کنیم و برویم، ولی مصطفی خواب و خوراک نداشت. حاج آقا گفته بود رهبر چقدر پیگیر بحث هسته ای است.  ورد زبانش شده بود «باید کاری کنیم از دغدغه های آقا کم بشه.» شهید احمدی روشن صبح روز 21 دی ماه سال 90 براثر انفجار یك بمب در خودرو خود در میدان كتابی تهران به دست عوامل استكبار به شهادت رسید. 🕊 🌹شادی روحش صلوات🌹 @ShahadatNameOshagh
سه کتاب درباره شهید مصطفی احمدی روشن 📗کتاب «من مادر مصطفی» (دانشمند جوان شهید مصطفی احمدی روشن در خاطرات مادر و دیگران) 📕کتاب «به وقت نوترون» این مجموعه شامل ۵۲ خاطره کوتاه از لحظه تولد تا شهادت شهید احمدی روشن است. صدیقه سالاری مادر شهید، در آخرین خاطره این کتاب می گوید: « مصطفی همیشه می گفت ظهور اتفاق می افتد، مهم این است که ما کجای این ظهور باشیم. این خیلی مهم است. » 📙سومین کتاب با عنوان «یادگاران» روایاتی از زندگی و رشادت‌های این شهید بزرگ است. #معرفی_کتاب #کتاب_خوب #شهید_مصطفی_احمدی_روشن @ShahadatNameOshagh