eitaa logo
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
178 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
32 فایل
◈↜القناة ↜الشهيد المدافع عن مرقد السيدة زينب عليه السلام┇ ↜شهيد عيسى علي برجي┇ یابِنتَ مُرتَضي••شَبابُنا لَکِ الفِدا┇🕊 ⊙موالید برج البرجانة↜1997/2/21 ⊙إستشهد في↜2020/2/28
مشاهده در ایتا
دانلود
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱ نمازاول‌وقت🌱 محور همه فعاليتهايش نماز بود. ابراهيم در ســخت ترين شرايط نمازش را
۱ نماز اول وقت 🌱 صداي رساي ابراهيم و اذان زيباي او همه را مجذوب خود ميکرد. او مصداق اين کلام نوراني پيامبــر اعظم (ص) بود که ميفرمايند: خداوند وعده فرمــوده؛ مؤذن و فردي که وضو ميگيرد و در نماز جماعت مســجد شرکت ميکند، بدون حساب به بهشت ببرد. ابراهيم در همان دوران با بيشتر بچه هاي مساجد محل رفيق شده بود. او از دوران جواني يک عبا براي خودش تهيه کرده بود و بيشــتر اوقات با عبا نماز ميخواند. |• •| ░♡•ڪانال‌شَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░ ┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌‌بر‌ابراهیم۱📚 برخورد‌صحیح ابراهیم گفت : نه آقا اینطوری صحبت نکن . من فقط می‌خواهم بدانم آیا ح
۱📚 برخورد‌صحیح کار بی منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود . نحوه برخورد او مرا به یاد این آیه می‌انداخت :《بندگان(خاص خداوندِ)رحمان کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می‌روند و هنگامی که جاهلان آنان را مخاطب سازند(و سخنان ناشایست بگویند)به آن‌ها سلام می‌گویند . |• •| ░♡•ڪانال‌شَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░ ┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱📚 برخورد‌صحیح کار بی منطق انجام ندهد و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود . نحوه ب
۱📚 تاثیر‌کلام چند ماه از پیروزی انقلاب گذشت . یکی از دوستان به من گفت : فردا با ابراهیم بروید سازمان تربیت بدنی ، آقای داودی(رئیس سازمان)با شما کار دارند! فردا صبح آدرس گرفتیم و رفتیم سازمان . آقای داودی که معلم دوران دبیرستان ابراهیم بود خیلی ما را تحویل گرفت . بعد به همراه چند نفر دیگر وارد سالن شدیم . ایشان برای ما صحبت کرد و گفت : شما که افرادی ورزشکار و انقلابی هستید ، بیائید در سازمان و مسئولیت قبول کنید و... ایسان به من و ابراهیم گفت : مسئولیت بازرسی سازمان را برای شما گذاشته‌ایم . ما هم پس از کمی صحبت قبول کردیم . از فردای آن روز کار ما شروع شد . هر جا که به مشکل بر‌می‌خوردیم با آقای داودی هماهنگ می‌کردیم . فراموش نمی‌کنم ، صبح یک روز ابراهیم وارد دفتر بازرسی شد و سوال کرد: چیکار می‌کنی؟ |• •| ░♡•ڪانال‌شَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░ ┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱📚 تاثیر‌کلام چند ماه از پیروزی انقلاب گذشت . یکی از دوستان به من گفت : فردا با ابرا
۱📚 تاثیر‌کلام گفتم : هیچی ، دارم حگم انفصال از خدمت می‌زنم . پرسید : برای کی!؟ ادامه دادم : گزارش رسیده رئیس یکی از فدراسیون‌ها با قیافه خیلی زننده به محل کار می‌یاد . برخورد‌های خیلی نامناسب با کارمندها مخصوصاً خانم‌ها داره . حتی گفته‌اند مواضعی مخالف حرکت انقلاب داره . تازه همسرش هم حجاب نداره! داشتم گزارش را می‌نوشتم . گفتم : حتماً یک رونوشت برای شورای انقلاب می‌فرستیم . ابراهیم پرسید: می‌تونم گزارش رو ببینم؟ گفتم : بیا این گزارش ، این هم حکم انفصال از خدمت! گزارش را با دقت نگاه کرد . بعد پرسید : خودت با این آقا صحبت کردی؟ گفتم : نه، لازم نیست، همه می‌دونند چه جور آدمیه! جواب داد : نشد دیگه ، مگه نشنیدی فقط انسان دروغگو ، هر چه که می‌شنود را تأیید می‌کند! |• •| ░♡•ڪانال‌شَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░ ┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱📚 تاثیر‌کلام گفتم : هیچی ، دارم حگم انفصال از خدمت می‌زنم . پرسید : برای کی!؟ ادامه
۱📚 تأثیر‌کلام‌ گفتم : آخه بچه‌های همان فدراسیون خبر دادند... پرید تو حرفم و گفت : آدرس منزل این آقا رو داری ؟ گفتم : بله هست . ابراهیم ادامه داد : بیا امروز عصر بریم در خونه‌اش ، ببینیم این آقا کیه ، حرفش چیه! من هم بعد چند لحظه سکوت گفتم : باشه عصر بعد از اتمام کار آدرس را برداشتم و با موتور رفتیم . آدرس او بالاتر از پل سید خندان بود . داخل کوچه‌ها دنبال منزلش می‌گشتیم . همان موقع آن آقا از راه رسید . از روی عکسی که به گزارش چسبیده‌بود او را شناختم . اتومبیل بنز جلوی خانه‌ای ایستاد . خانمی که تقریباً بی‌حجاب بود پیاده شد و در را باز کرد . بعد همان شخص با ماشین وارد شد . 〖قناةالشهيدعيسى‌علي‌برجي〗 · · • • • 🍂🍂 • • • · · @Shaheed_issaali_bourji · · • • • 🍂🍂 • • • · ·
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱📚 تأثیر‌کلام‌ گفتم : آخه بچه‌های همان فدراسیون خبر دادند... پرید تو حرفم و گفت : آد
۱📚 تأثیر‌کلام گفتم : دیدی آقا ابرام! دیدی این بابا مشکل داره . گفت : باید صحبت کنیم . بعد قضاوت کن . موتور را بردم جلوی خانه و گذاشتم روی جک . ابراهیم زنگ خانه را زد . آقا که هنوز توی حیاط بود آمد جلوی در . مردی درشت هیکل بود . با ریش و سبیل تراشیده . با دیدن چهره ما دو نفر در آن محله خیلی تعجب کرد!نگاهی به ما کرد و گفت : بفرمائید؟! با خودم گفتم : اگر من جای ابراهیم بودم حسابی حالش را می‌گرفتم . اما ابراهیم با آرامش همیشگی ، در حالی که لبخند می‌زد یلام کرد و گفت : ابراهیم هادی هستم و چند تا سوال داشتم ، برای همین مزاحم شما شدم . آن آقا گفت : اسم شما خیلی آشناست! همیم چند روزه شنیدم ، فکر کنم تو سازمان بور . بازرسی سازمان ، درسته ؟ ابراهیم خندید و گفت : بله . بنده خدا خیلی دست‌پاچه شد . 〖قناةالشهيدعيسى‌علي‌برجي〗 · · • • • 🍂🍂 • • • · · @Shaheed_issaali_bourji · · • • • 🍂🍂 • • • · ·
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱📚 تأثیر‌کلام گفتم : دیدی آقا ابرام! دیدی این بابا مشکل داره . گفت : باید صحبت کنیم
۱📚 تأثیر‌کلام مرتب اصرا می‌کرد بفرمائید داخل‌.ابراهیم گفت : خیلی ممنون ، فقط چند دقیقه با شما کار داریم و مرخص می‌شویم . ابراهیم شروع به صحبت کرد . حدود یک ساعت مشغول بود ، اما گذشت زمان را اصلاً حس نمی‌کردیم . ابراهیم از همه چیز برایش گفت . از هر موردی برایش مثال زد . می‌گفت : ببین دوست عزیز ، همسر شما برای خود شماست ، نه برای نمایش دادن جلوی دیگران! می‌دانی چقدر از جوانان مردم با دیدن همسر بی‌حجاب شما به گناه می‌افتند! یا اینکه ، وقتی شما مسئول کارمند‌ها در اداره هستی نباید حرف‌های زشت یا شوخی‌های‌ نامربوط ، آن هم با کارمند زن داشته باشید! شما قبلاً توی رشته خودت قهرمان بودی ، اما قهرمان واقعی کسی است که جلوی کار غلط رو بگیره . بعد هم از انقلاب گفت . از خون شهدا ، از امام ، از دشمنان ممکلت‌. آن آقا هم این حرف‌ها را تأیید می‌کرد . 〖قناةالشهيدعيسى‌علي‌برجي〗 · · • • • 🍂🍂 • • • · · @Shaheed_issaali_bourji · · • • • 🍂🍂 • • • · ·
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱📚 تأثیر‌کلام مرتب اصرا می‌کرد بفرمائید داخل‌.ابراهیم گفت : خیلی ممنون ، فقط چند دقی
۱📚 تأثیر‌کلام ابراهیم در پایان صحبت‌ها‌ گفت : ببین عزیز من ، این حکم انفصال از خدمت شماست . آقای رئیس یکدفعه جا خورد . آب دهانش را فرو داد .بعد با تعجب به ما نگاه کرد . ابراهیم لبخندی زد و نامه را پاره کرد! بعد گفت : دوست عزیز به حرف‌های من فکر کن! بعد خداحافظی کردیم . سوار موتور شدیم و راه افتادیم . از سر خیابان که رد شدیم نگاهی به عقب انداختم . آن آقا هنوز داخل خانه نرفته و به ما نگاه می‌کرد . گفتم : آقا ابرام ، خیلی قشنگ حرف زدی ، روی من هم تأثير داشت . خدید و گفت : ای بابا ما چیکاره‌ایم . فیط خدا ، همه این‌ها را خدا به زبانم انداخت . انشاء‌الله که تأثیر داشته باشد . بعد ادامه داد : مطمئن باش چیزی مثل برخورد خوب روی آدم‌ها تأثیر ندارد . 〖قناةالشهيدعيسى‌علي‌برجي〗 · · • • • 🍂🍂 • • • · · @Shaheed_issaali_bourji · · • • • 🍂🍂 • • • · ·
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱📚 تأثیر‌کلام ابراهیم در پایان صحبت‌ها‌ گفت : ببین عزیز من ، این حکم انفصال از خدمت
۱ تأثیرڪلآم مگر نخوانده اي، خدا در قرآن به پيامبرش ميفرمايد: اگر اخلاقت تند وخشن بود، همه از اطرافت ميرفتند. پس الاقل بايد اين رفتار پيامبر را ياد بگيريم. ‌ يکي دو ماه بعد ، از همان فدراســيون گزارش جديد رسيد؛ جناب رئيس بسيار تغيير کرد! اخالق و رفتارش در اداره خيلي عوض شده. حتي خانم اين آقا با حجاب به محل کار مراجعه ميکند! ابراهيم را ديدم و گزارش را به دستش دادم. منتظرعکس العمل او بودم. بعد از خواندن گزارش گفت: خدا را شکر، بعد هم بحث را عوض کرد. اما من هيچ شــکي نداشتم که اخالص ابراهيم تأثير خودش را گذاشته بود. كالم خالصانه او آقاي رئيس فدراسيون را متحول کرد. 〖قناةالشهيدعيسى‌علي‌برجي〗 · · • • • 🍂🍂 • • • · · @Shaheed_issaali_bourji · · • • • 🍂🍂 • • • · ·
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱ تأثیرڪلآم مگر نخوانده اي، خدا در قرآن به پيامبرش ميفرمايد: اگر اخلاقت تند وخشن
۱📚 رسیدگۍبه‌مردم به‌روایتِ‌جمعۍازدوستان‌شھید "بندگان خانواده من هستند پس محبوبترين افراد نزد من کساني هستند که نسبت به آنها مهربانتر و در رفع حوائج آنها بيشتر کوشش کنند." عجيب بود! جمعيت زيادي در ابتداي خيابان شهيد سعيدي جمع شده بودند. با ابراهيم رفتيم جلو، پرسيدم: چي شده!؟ گفت: اين پسر عقب مانده ذهني است، هر روز اينجاست. سطل آب کثيف را از جوي بر ميدارد و به آدمهاي خوش تيپ و قيافه ميپاشد! مردم کم کم متفرق ميشدند. مردي با کت و شلوار آراسته توسط پسرك خيس شــده بود. مرد گفت: نميدانم با اين آدم عقب مانده چه کنم. آن آقا هم رفت. ما مانديم و آن پسر! ابراهيم به پسرک گفت: چرا مردم رو خيس ميکني؟ پســرك خنديد و گفت: خوشــم ميياد. 〖قناةالشهيدعيسى‌علي‌برجي〗 · · • • • 🍂🍂 • • • · · @Shaheed_issaali_bourji · · • • • 🍂🍂 • • • · ·
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱📚 رسیدگۍبه‌مردم به‌روایتِ‌جمعۍازدوستان‌شھید "بندگان خانواده من هستند پس محبوبترين
۱📚 رسیدگی‌به‌مردم وقتی خواستیم سوار شویم با تعجب دیدم که سوئیچ را داخل ماشین جا گذاشتم! درها قفل بود . به خانمم گفتم : کلید یدکی رو داری؟ او هم گفت : نه ، کیفم داخل ماشینه! خیلی ناراحت شدم . هر کاری کردم در باز نشد . هوا خیلی سرد بود . با خودم گفتم شیشه بغل را بشکنم . اما خوا سرد بود و راه طولانی . یکدفعه چشمم به عکس آقا ابراهیم افتاد . انگار از روی جاسوئیچی به من نگاه می‌کرد . من هم کمی نگاهش کردم و گفتم : آقا ابرام ، من شنیدم تا زنده بودی مشکل مردم رو حل می‌کردی . شهید هم که همیشه زنده است . بعد گفتم : خدایا به آبروی شهید هادی مشکلم رو حل کن . تو همین حال یکدفعه دستم داخل جیب کُتم رفت . دسته کلید منزل را برداشتم! ناخواسته یکی از کلید‌ها را داخل قفل دَر ماشین کردم . با یک تکان ، قفل باز شد . 〖قناةالشهيدعيسى‌علي‌برجي〗 · · • • • 🍂🍂 • • • · · @Shaheed_issaali_bourji · · • • • 🍂🍂 • • • · ·
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلام‌بر‌ابراهیم۱📚 رسیدگی‌به‌مردم وقتی خواستیم سوار شویم با تعجب دیدم که سوئیچ را داخل ماشین جا گذاش
۱📚 با خوشحالی وارد ماشین شدیم و از خدا تشکر کردم . بعد به عکس آقا ابراهیم خیره شدم و گفتم : ممنونم ، ان‌شاء‌الله جبران کنم . هنوز حرکت نکرده بودم که خانمم پرسید : در ماشین با کدام کلید باز شد؟ با تعجب گفتم : راست‌ می‌گی‌ ، کدوم کلید بود؟! پیاده شدم و یکی یکی کلید‌ها را امتحان کردم . چند‌ بار هم امتحان کردم ، اما هیچکدام از کلید‌ها اصلاً وارد قفل نمی‌شد!!همین‌طور که ایستاده بودم نفس عمیقی کشیدم . گفتم : آقا ابرام ممنونم ، تو بعد از شهادت هم دنبال حل مشکلات مردمی . 〖قناةالشهيدعيسى‌علي‌برجي〗 · · • • • 🍂🍂 • • • · · @Shaheed_issaali_bourji · · • • • 🍂🍂 • • • · ·