【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
|• #رفیق_شهیدم 💜🌿•|
|• #رفیق_شهیدم 💜🌿•|
عاشقےباسوختنمعناشود..🍃
#الشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي 💜🌿
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
#پندانه
✍ مراقب اصالتت باش
مادامى که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است، همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.
باد باعث طراوتش میشود،
آب باعث رشدش میشود،
و آفتاب به آن پختگی و کمال میبخشد،
اما...
به محض منقطع شدن از درخت و جدايى از "اصل"؛
آب باعث گندیدگی
باد باعث پلاسیدگی
و آفتاب باعث پوسیدگی و از بين رفتن طراوتش میشود.
مراقب وصل بودن به "اصالتمان" باشیم که انسانیتمان از بین نرود.
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
آیت الله بهجت:
هیچ کودکی نگران وعده بعدی غذایش نیست،
زیرا به مهربانی مادرش ایمان دارد،
ای کاش من هم مثل او به خدایم ایمان داشتم...
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
غرب خودش را خواهد کشت!
🔹شهید مرتضیآوینی: من در فروپاشی تمدن غرب بیشتر به تحول غربیها امیدوارم تا جنگی رودرو که میان شرق و غرب یا اسلام و غرب روی دهد؛ اما غرب از درون خواهد پوسید و در خود فرو خواهد ریخت و چون عقربی در محاصرهی آتش، خود را نیش خواهد زد و کشت
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
🌼هفت بهشت زندگی!
1⃣بهشت اول: «آغوش مادریست که با تمام وجود بغلت کرد و شیرت داد!»
2⃣بهشت دوم: «دستان پدریست که برای راه رفتنت با تو کودکی کرد.»
3⃣بهشت سوم: «خواهر یا برادریست که برای ندیدن اشکهایت، تمام اسباب بازیهایش را به تو داد.»
4⃣بهشت چهارم: «معلمی بود که برای دانستنت با تمام بزرگیاش هم سن تو شد تا یاد بگیری.»
5⃣بهشت پنجم: «دوستیست که روز ازدواجت در آغوشت کشید و چنان در آغوشش فشرد که انگار آخرین روز زندگیش را تجربه میکند!»
6⃣بهشت ششم: «همسرتوست که با تمام وجود در کنار تو معمار زندگی مشترکتان است. گویی دو شاخه از یک ریشهاید.»
7⃣بهشت هفتم: «فرزند توست که خالق زیباییهای آینده است...»
👌آری شاید هر کدام از ما تمام هفت بهشت را نداشته باشیم اما بهشت همین حوالیست...
💥مادرت را بنگر؛ پدرت را ببین؛ خواهر یا برادرت را حس کن؛ به معلمت سر بزن؛ دوستت را به یاد بیاور؛ همسرت را در آغوش بگیر و فرزندت را ببوس... یک وقت دیر نشود برای بهشت رفتنت! بهشت را با همه قلبت حس کن! بهشت همین نزدیکیست...
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
°•~🌸🪴
بعضیوقتهافکرمیکنمبهانتهایزندگی
رسیدمگوشهنشینمیشومدرگوشهیاتاق
ولیکلماتیدرقلبمردمیشودلاتخفولاتحزن
نترسونگراننباشمنهستم :)
#ﷲ🤍
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
#تلنگـــــࢪ💥
استادیمیگفت:دوظرفداریماولیازطلا
وداخلشزهرودومیکاسهگلیوداخلشآب
ازکداممینوشید..؟!همهگفتند:دومیاستاد
گفت:حکایتآدمهاهممثلاینظرفهااست
انسانبودنبهاخلاقاستنهبهصورت!
صورتزیبایظاهرهیچنیست
ایبرادرسیرتزیبابیار.....!🚶🏻♂
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
لا؏ـشقاِلاّحسین؛ لاوطناِلاّڪربلاء...🌱
#اربعین🏴
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
از کربلا که برگشت ...
ازش پرسیدم: از امام حسین چی خواستی؟
گفت: یه نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل کردم ، یه نگاه به گنبد سیدالشهد، فقط بهشون گفتم آدمم کنید :)
مادرشهیدمدافعحرممجیدقربانخانی
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
#لحظہاےباشهدا🕊
هر وقت چاۍ می ریختم میگفت:
بیا دو،سه خط روضه بخونیم
تا چای روضه خورده باشیم!
#شهید_محمدحسین_محمدخانے🌱!
راوے: #همسر_شهید✨
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلامبرابراهیم۱📚 جهشمعنوی روایتاز: جبارهستوده، حسین الله کردم در زندگی بسیاری از بزرگان ترک
#سلامبرابراهیم۱📚
جهشمعنوی
گفتم: اگه چیزی هست بگو ، شاید بتونم کمکت کنم .
کمی سکوت کرد. به آرامی گفت : جند روزه که دختری بی حجاب ، توی این محله به من گیر داده!
گفته تا تو رو به دست نیارم ولت نمیکنم!
رفتم تو فکر ، بعد یکدفعه خندیدم! ابراهیم با تعجب سرش را بلند کرد و پرسید : خنده داره؟! گفتم: داش ابرام ترسیدم ، فکر کردم چی شده!؟
بعد نگاهی به قد و بالای ابراهیم انداختم و گفتم : با این تیپ و قیافه که تو داری ، این اتفاق خیلی عجیب نیست! گفت : یعنی چی؟! یعنی به خاطر تیپ و قیافه ام این حرف رو زده . لبخندی زدم و گفتم : شک نکن!
روز بعد تا ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت. با موهای تراشیده آمده بود محل کار ، بدون کت و شلوار! فردای آن روز با پیراهن بلند به محل کار آمد! با چهره ای ژولیده تر ، حتی با شلوار کردی و دمپائی آمده بود . ابراهیم این کار را مدتی ادامه داد . بالاخره از آن وسوسه شیطانی رها شد .
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊
【✧شَـہیـدْعیسۍٰعَلۍبُـرْجۍ✧】
#سلامبرابراهیم۱📚 جهشمعنوی گفتم: اگه چیزی هست بگو ، شاید بتونم کمکت کنم . کمی سکوت کرد. به آرام
#سلامبرابراهیم۱📚
جهشمعنوی
ریزبینی و دقت عمل در مسائل مختلف از ویژگی های ابراهیم بود . این مشخصه، او را از دوستانش متمایز می کرد . فروردین ۱۳۵۸ بود . به همراه ابراهیم و بچه های کمیته به مأموریت رفتیم . خبر رسید ، فردی که قبل از انقلاب فعالیت نظامی داشته و مورد تعقیب می باشد در یکی از مجتمع های آپارتمانی دیده شده . آدرس را در اختیار داشتیم . با دو دستگاه خودرو به ساختمان اعلام شده رسیدیم .
وارد آپارتمان مورد نظر شدیم . بدون درگیری شخص مظنون دستگیر شد . می خواستیم از ساختمان خارج شویم . جمعیت زیادی جمع شده بودند تا فرد مورد نظر را مشاهده کنند . خیلی از آن ها ساکنان همان ساختمان بودند . ناگهان ابراهیم به داخل آپارتمان برگشت و گفت : صبر کنید!
|• #عبد_المہدے •|
░♡•ڪانالشَہیدعیسےٰعَلےبُرجي♡░
┊🕊• @Shaheed_issaali_bourji •┊