# ازدواج پدرمادرشهیدبرزگر (واقعاجالبه)
روایتگر:مادرشهید(فاطمه راستگو)
سه ساله بودم که ازپدریتیم شدم زندگی برماسخت میگذشت روزی خاله سکینه در منزلمان مهمان شد.او وقتی اوضاع مارا دیدبااجازه همسرش آقاذبیح الله مارا به روستای محل سکونتش برد ودریکی از اتاقهایش جایمان داد.شوهرخاله انسان خیرخواه وثروتمندی بودهمه چیز خوب پیش می رفت تا اینکه خاله سکینه را درد زایمان گرفت وکاری از دست قابله برنیامد خاله جوانم از دنیارفت امانوزادمتولد شد.ازمیان گلّه؛گاوی بودکه شیرش به نوزادمی آمدو شوهرخاله هر روزگاو را برای شیرجوشی به باغچه مجاورش می برد ونوزادباخوردن شیرِ گاو بزرگ میشد.۶ ماه ازتولدنوزاد گذشت تااینکه تقدیرتلخ وعجیب دیگری پیش آمد.ظهریکی از روزها شوهرخاله گاو را خون آلود به حیاط آورد.گويا شوهرخاله برای ساعتی گاو را درباغچه رها کرده وهمان لحظه درغیابش گرگی ازپرچین به حیوان حمله کرده بود چندروزبعدگاو مُرد و بعداز آن شیرِهیچ گاو یا گوسفندی به حال نوزاد نیامد ومدتی بعدنوزاد۶ماهه فوت کرد.
۴تا ازدخترخاله هابسیارکوچک بودندومن ومادرم از آنهامراقبت میکردیم. سالهاگذشت ونوجوان شدم تااینکه یکی ازروزها دخترخاله ی بزرگتر؛مرا برای پدرش (شوهرِخاله)خواستگاری کرد.
من وشوهرخاله هردو بی خبربودیم
اما به خاطر دخترخاله ها ازدواج کردیم و پدرمادرشهیدبرزگرشدیم
دخترخاله می گوید:
مادرشهیدبیشترازفرزندان خودش به ما اهمیت میداد.بعدازدواج پابه پای پدرم مارا در تدارک خانه بخت وجهیزیه یاری کرد؛بعدهر زایمان مثل مادر از ما پرستاری میکرد.
فاطمه آنقدرمهربان بود که هنوز هم ازاو بعنوان مادر یادمیکنیم.
روحشان شاد
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚داستان عجیب نانوا_و_مشتری مسیحی
بوقت روشنفکری....
❤️خدایا تو شاهد باش
از آنچه درتوانم بودکوتاهی نکردم
قصدم یاریش بود
تا بنده ات تنها برتو تکیه کند
نه بر خالق ضعیف ونیازمندی چون من...
حَسبُنا الله نِعمَ الوَکیل...
نِعمَ المُولا ونِعمَ النَصّیر
🆔@ShahidBarzegar65
20.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوش کنیدچقدر حق میخونه.☝️
🌹امشب ز غم غزه کسی خواب ندارد
تشنه اند دراین شهر کسی آب ندارد
اگر نسلهای بعد؛ ازشماپرسیدند؟
بگویید کربلا را باچشم خود دیدیم
🌹بِایِّ ذَنب قُتِلَت
ازجنین خفته در دل مادر
تانوزاد ۶ماهه
تا قاسم و علی اکبر
تا ابالفضل وزینب
تا خیمه های سوخته
تا دامنهای آتش گرفته
تا ۳ساله های لرزان وحیران مانده از آوار
تافریادهای هل من ناصرینصرنی
تا قحطی آب
همه رادیدیم...
بیایید...
سهمی در سیراب شدن این طفلهای بی پناه داشته باشیم حتی قدر یک ظرف آب...تا اگر قیامت از توپرسیدند
بگو دیدی آقابقولم وفاکردم
گفته بودم کاش درکربلا بودم فرزندانت رایاری میکردم...
قیامت دورنیست...
هیچکدام از فردایمان خبر نداریم...
یاری کنیم تا یاری شویم...
شماره کارت هلال احمر👇
6367-9570-7875-8336
برای حمایت ازفلسطین مظلوم بپاخیزیم...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قشنگ میگه👆
میدونی قولِ خدا چیه؟!
🌗اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً
پس نگران مشکلات نباش
خدا حلش میکنه
توفقط بهش اعتمادکن...
بسپاربه خودش...
درست میشه...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه گرگ ولک لک...
کسانی که با اسرائیل(گرگ خون آشام) هم پیمان شده اند بایدبدانند خدمت به ظالم سودی ندارد
اِنَّ الباطلَ کانَ زَهوقاً....
خدایا:
کمکم کن..تا قدر خدمات ومحبتهای عزیزانم؛دوستانم را بدانم....
🆔@ShahidBarzegar65
از امام علی(ع) سوال کردند:
سنگینتر از آسمان چیست؟
فرمود: تهمت به انسان بےگناه.
از دریا پهناورتر چیست؟
فرمود: قلب انسان قانع.
از زهر تلختر چیست؟
فرمود: صبر در برابر نادان ها
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خوبه تورو دارمو....
یا امام رضا...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
#اللهم کن لولیک
#صدای دلنشین مقام معظم رهبری
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشراست
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان...
آقاى سيد محمد رياضى يزدى
شاعر معروف حكايت كرد كه
دوستى داشتم از صلحا و خوبان
وى میگفت روزى با سيدى بزرگوار
در جائى نشسته بوديم
شيخ ابراهيم نام كه با دوستم سابقه
مودت داشت بر ما وارد شد
پس از تعارفات معمول سيد به او گفت:
آقا شيخ ابراهيم ماجراى خود را با
مرحوم حاج شيخ حسنعلى اصفهانى
براى رفيق ما بازگو
شيخ گفت: از گيلان به زيارت مشهد آمدم
و در آن شهر هر چه پول داشتم مصرف شد
بدون خرجى ماندم
حساب كردم تا مراجعت به وطن
به پانصد تومان احتياج دارم
به حرم مشرف شدم و به امام عرض كردم:
به پانصد تومان نيازمندم كه به گيلان
بازگردم انتظار مرحمت دارم
اما تا روز ديگر خبرى نشد
مجدداً در حرم عرض حاجت كردم
و گفتم: سيدى، من گداى متكبرى هستم
و اين بار هم احتياج خود را به حضورت
عرض میکنم اما اگر عنايتى نفرمائى
ديگر بار نخواهم آمد و چيزى نخواهم گفت
ولى يادداشت میکنم كه امام رضا
عليه السلام مهمان نواز نيست
چون از حرم خارج گرديدم شنيدم كه
از پشت سر كسى مرا صدا میزند
بازگشتم ديدم شيخى است كه بعداً فهميدم
او را حاج شيخ حسنعلى اصفهانى میخوانند
حاج شيخ مرا مخاطب ساخته و فرمودند:
آقا شيخ ابراهيم گيلانى چرا اينقدر
جسورانه در محضر امام سخن گفتى؟
شايسته نيست كه چنين بى ادب
و گستاخ باشى
سپس پاكتى به من دادند
از اطلاع شيخ بر مكنونات باطنى خود
و سخنى كه سراً با امام خود در ميان
نهاده بودم غرق تعجب شدم
به خانه آمدم و پاكت را گشودم
با كمال شگفتى ديدم كه پانصد تومان است
تصميم گرفتم كه صبح روز ديگر به خانه
حاج شيخ بروم و از او بپرسم كه چگونه
از راز دل من آگاه شده و اين پول از كجا است؟
اما شب در خواب ديدم كه شيخ به خانه
آمدند و فرمودند: آقا شيخ ابراهيم
تو به پانصد تومان پول حاجت داشتى
به تو داده شد
ديگر از كجا دانستم و از كجا آوردم
به تو مربوط نيست
بدان كه اگر براى اين پرسش به خانه من
بيائى تو را نخواهم پذيرفت
از خواب بيدار شدم و ديگر برای اين كار
به خانه ايشان نرفتم و به گيلان بازگشتم
🆔@ShahidBarzegar65
شهید نورعلی شوشتری سرباز بود.
در مسابقات تیراندازی ارتش اول شد. گذاشتندش گماشتۀ پسرخالۀ شاه.
راضی نبود. میگفت اوضاع خانوادهاش اصلاً خوب نیست و هیچ قید و بندی ندارند. از غصه مریض شد. چند روزی بازداشتش کردند. گفتند اگر اینجا بمانی، میبریمت گارد شاهنشاهی. زیر بار نرفت. گفت: «دین و ایمانم را به هیچ قیمتی نمیفروشم.»
فایدهای نداشت. او را انداختند بیرون…
مادرش که فوت کرد، برگشت روستای یِنگِجه. مینیبوس خرید. از روستاهای اطراف مسافرها را سوار میکرد تا قوچان. هر روز به شاگردش میگفت:
«اگر کسی نداشت، کرایه نگیر.»
همیشه ده-پانزده نفری مهمانش بودند!
📚برگرفته از کتاب نور علی
#سردارشهید_نورعلیشوشتری🌷
#شهید_وحدت (هم استانی شهیدبرزگر)
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما یک نامه از طرف #امام_زمان دارید💌
👌پیام اختصاصی آقا
اللهم عجل لولیک الفرج 🕋
🆔@ShahidBarzegar65
اسراییل نمیداند
اگر تمام کودکان غزه را هم بکشد...
بازهم مادری کودکش را در سبد خواهد گذاشت
و خدا او را بزرگ میکند.
آنقدر بزرگ که کاخ فرعونیان فرو بریزد..
🏴🖤
❤️اللَّهُمَّ عجّل لِولیّک الفرج
حمایت مالی از مظلومین فلسطین👇
*12#
🆔@ShahidBarzegar65
صفای قدیم را یادتان هست؟
نه سرما سرمای آن روزهاست،
نه حال ما مثل گذشتهست
ما گول خوردیم.
فکر کردیم گوشی هوشمند دست بگیریم و با انگشت تصویرهای حیرتانگیز را جابهجا کنیم همه چیز سادهتر و هیجان انگیزتر میشود.
ولی گیر افتادیم.
زمان از دستمان در رفت.
همه چیز سختتر شد !
شهدا بُردند...
🆔@ShahidBarzegar65
✨ داستان قیمت بهشت...
😎زنی از کنار مرد معلول ذهنی رد شد که چوبی در دست داشت وبا آن روی زمین می کشید.
دلش به حال او سوخت و از او پرسید: اینجا چه می کنی؟
وی گفت: من بهشت را می کشم و آن را به قطعات تقسیم می کنم ، زن لبخند زد
و به او گفت: آیا می توانم تکه ای از آن را بخرم؟
قیمتش چنده؟
مرد نگاهی به زن انداخت و گفت: بله ، تکه ای بیست درهم است.
زن به مرد معلول بیست درهم و مقداری غذا داد و رفت
زن در آن شب خواب دید که در بهشت است
صبح برای شوهرش آنچه که در برخوردش با مرد معلول اتفاق افتاده بود تعریف کرد
شوهر برخاست و نزد مرد رفت تا قطعه ای از بهشت را از او بخرد
و به او گفت: من می خواهم یک قطعه بهشت بخرم ، چقدر است؟
مرد گفت: من نمی فروشم
مرد متحیر شد و به او گفت: دیروز به همسرم قطعه ای به مبلغ بیست درهم فروخته ای؟!
مرد معلول گفت: همسرتان با بیست درهم نمی خواست بهشت از من بخرد
او میخواست دل من را شاد کند،
اما شما ، شما فقط دنبال بهشت هستید
و بهشت قیمت ثابتی ندارد
زیرا ورود به بهشت از راه
"همدردی ودلجویی از دیگران"
امکان پذیر است
🆔@ShahidBarzegar65
هدایت شده از کانال شهید محمدعلی برزگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
تا آخر گوش کن❤️
بازهم پنجشنبه از راه رسید...
بیاد شهداکه باشیم شفاعتگرمامیشوند...
اما اگر بیاد رفتگان....نباشیم
مانیز روزی به پرمخاطب ترین کانال دنیا
یعنی کانال مرگ می پیوندیم...
چه بخواهیم چه نخواهیم...
دست ما کوتاه میشوداز داشته هایمان
...وباچشمانی پرالتماس به صلوات ودانه ای خرما
منتظربازمانده ها میمانیم
خدایا:
تا به خودمون بجنبیم میگن
برگه ها بالا.
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوای کربلایی👆
این پیام توسل به شهید رو شماخوبان فرستادین..👇
سلام خوبین قبول باشه
میخاستم توسلم به شهید برزگر روتعریف کنم
ما عازم کربلا شدیم اربعین امسال..
به نجف که رسیدم گفتن حرم سمت خانما بستس وبه ضریح راه نداره
منم توسل کردم به شهیدبرزگر ۵ زیارت عاشورا خوندم که بتونم ازنزدیک پدراصلی و معنوی مون(امیرالمومنین ع) رو زیارت کنم
باچشم خودم دیدم راه بازشد
برای استراحت رفتیم صحن حضرت زهرا واز اونجا رفتیم طبقه سوم
روبه روی گنبد وگلدسته نشستیم خلوت وساعت ها نگا کردیم وحرف زدیم
اومدیم پایین دنبال دوستامون که دیدم یه روضه ی قشنگی برای حضرت رقیه خادمای خانم ایرانی گرفتن
تاحالا نشنیده بودم 😭😔😔
وبعد تبرکی میدادن
ازاونجا شنیدم که سرداب (زیرزمین) امام علی باز شده ورفتیم زیارت اونجا
یه زیارت خوب وخلوت هم اونجا کردیم همه خواب بودن ،بعدشم تبرکی گرفتیم ازنذورات حرم .
دلم میخاست برم زیر ناودون طلا نماز بخونم اونجارو هم گفتن بستس
ولی باز شنیدیم ازخادما یه دربازه
باورمیکنیداونجا هم رفتم
وخداگواهه اول برا فرج آقا دعا کردیم
ما یه شب نجف بودیم
خیلی شلوغ بود
ولی هردفعه که اسمشهیدرو میآوردم... یجوری برا ما خلوت میشد وزیارت میکردیم
انگار راه باز میشد وبرکت زمانی هم خیلی داشت
اونجا گفتم شهید واقعا نشون دادی
زنده ای
ازت ممنونم...
هرگز رهام نکن...
هرجا به در بسته خوردم بازم واسطم باش
واقعا زیارت چسبید بهتر ازاونی که فکرشومیکردم...
شهدا زندن رابطشون کنید بین خودتون وخدا
هرگاه شهدارا یاد کنید
آنهانیز شمارا نزد اباعبدالله یادخواهندکرد...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرار روزانه...
#اللهم کن لولیک
#صدای دلنشین مقام معظم رهبری
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشراست
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد...
"شهیدبرزگر"💫
🆔@ShahidBarzegar65
#داستان...
ابوالحسین از سادات فاطمی بود
و نسبتشبا چند واسطه
به امام صادق علیه السلام میرسید
او در قم زندگی میکرد
وی مردی شرابخوار بود و زندگی را
به سختی میگذرانید
در آن زمان احمد بن اسحاق وکیل امام
هادی علیه السلام در شهر قم بود
روزی برای ابوالحسین کاری پیش آمد
و نیازمند کمک شد به همین خاطر
به خانه احمد رفت
احمد چون میدانست که ابوالحسین
شراب مینوشد او را به خانه اش راه نداد
و از خودش راند
مدتی بعد احمد برای زیارت امام
هادی علیه السلام به سامرا رفت
اما امام او را راه نداد
احمد پیغام فرستاد و عرض کرد:
اجازه دهید که مشرف شوم و بدانم که
خطای من چیست؟
پس از خواهش بسیار حضرت به او
اذن دخول داد
وقتی که احمد از تقصیر خود پرسید؟
حضرت فرمود: پسر عموی من پیش تو آمد
ولی تو او را از خود راندی
احمد عرض کرد: او را از خود راندم
زیرا که شراب میخورد
حضرت فرمود: باید رعایت نسبش را
میکردی و احترامش مینمودی
شاید پشیمان میشد و توبه میکرد
پس از مدتی احمد به قم مراجعت کرد
وقتی که ابوالحسین به دیدن وی رفت
احمد تمام قد جلویش بلند شد
و به او احترام گذاشت و او را بالای مجلس
نشانید و به او احترام زیادی کرد
وقتی که مجلس تمام شد
ابوالحسین گفت: چطور شد که قبلاً
مرا به خانه ات راه نمیدادی
ولی حالا که از سامرا برگشتهای
این طور به من احترام میگذاری
احمد گفت: این کار دستور امام است
سپس حکایتش را برای وی نقل کرد
وقتی که حرفش تمام شد
ابوالحسین گفت: خاک بر سرم که
خودم را به این گناه آلوده کردهام
و در همان موقع توبه کرد
و دیگر لب به شراب نزد
بدین ترتیب با عنایتی که امام به او فرمود
به راه راست هدایت گردید
↲صدیقه کبری فاطمه، صفحه ۸۸
🆔@ShahidBarzegar65
❣شهید #حمزه_علی_یاسین
شهیدی که خبر شهادتش را اهل بیت(ع) به مادرش دادند
دهه هفتادی بود و بزرگ شده کانادا، در دل فرهنگ غرب؛ اما پرواز را نمی توان از مرغ باغ ملکوت دریغ کرد!
شهید حمزه علی یاسین، رزمنده ۲۰ ساله حزب الله لبنان و برادرزاده همسر سیدحسن نصرالله بود که در سوم مرداد ۹۳، در دفاع از حرم عمه امام زمان(عج)، در سوریه به شهادت رسید.
مادرش ابتدا مخالف حضورش در جبهه بود، به همین خاطر بعد از شهادتش، فرماندهان حزبالله نمی دانستند چطور خبر شهادت پسر را به مادر برسانند.
وقتی درِ خانه شهید رسیدند، در کمال تعجب دیدند بر دیوارهای خانه پارچه مشکی نصب شده، در حالی که هنوز آن خبر مهم اعلام نشده بود! در زدند و مادر حمزه در خانه را باز کرد، نوع تعارف او نشان داد انگار از همه چیز با خبر است.
تعجب فرماندهان زیاد طول نکشید، مادر شهید بعد از پذیرایی از میهمانان، با آرامش تمام گفت: « دیشب در رویای صادقانهای دیدم که وجود نازنین پنج تن آل عبا وارد منزلم شدند و درست همین جایی که شما نشستهاید، نشستند و به من بشارت دادند و گفتند فرزندت در راه ما اهل بیت(ع) به شهادت رسیده و امروز خبرش خواهد رسید
به روح پاک این شهید بزرگوار صلوات
🆔@shahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زبان در دهان پاسبانِ سَر است...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما میدونستین امام زمان برای هرکدوم ازماها چندبار دعای خاص میکنه
این کلیپ رو هرکس عاشق امام حاضرشه ازهمین امروزشروع کنه...
عاشقانه ودلی .❤️
میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی مبارک
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارزش هزار بار خوندن رو داره👌👌
گفتم خدایاچگونه آغازکنم
گفت به نام من
گفتم خدایاچگونه آرام گیرم
گفت به یادمن
گفتم خدایاخیلی تنهایم
گفت تنهاتر ازمن؟
گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم
گفت حتی ازمن؟
گفتم بااین همه مشکل چه کنم
گفت توکل کن به من
گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم
گفت :از رگ گردن نزدیکتری به ،من
گفتم برای آرزوهایم چه کنم
گفت تلاش و به امیدمن
گفتم خدایاچرا اینقدر میگویی من
گفت چون من ازتوهستم وتو از من💕
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرود بسیار زیبایی از رهبر عزیزمان،
همراه با تصاویری دلنشین
🆔@ShahidBarzegar65
# داستان کوتاه
💚 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید
دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟
پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،
❤️دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام
شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت کنم و در خدمتش باشم...
💚مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست...
آن دو باز چشمان منند،
که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم...
❤️آن دو خرگوش پاهای منند،
که باید مراقب باشم بسوی گناه
کشیده نشوند...
آن دوعقاب نیز، دستان منند،
که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم...
💚آن مار، زبان من است
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی ازاو، سر بزند...
شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند...
❤️ و آن بیمار، جسم وجان من است،که محتاج هوشیاری مراقبت و
آگاهی من دارد...
این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده...
🆔@ShahidBarzegar65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمی که ذاتاً خلوص نداره مثل...
چاهی هست که آب نداره
توش هرچقدرم آب بریزی بی فایده است
یعنی
ذاتت باید پاک باشه
معرفت گنج گرانیست
به هرکس ندهندش
پَرِ طاووس قشنگ است
به کَرکَس ندهندش
🆔@ShahidBarzegar65