eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
14.5هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
8.7هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
بهش‌گفتم +راضی‌ام‌‌شهیدشےولی‌الان‌‌نه.. توهنوز‌جوونی ... جواب‌داد _لذتی‌که‌علےاکبراز‌شهادت برد حبیب‌ابن‌مظاهرنبرد ... 🆔@ShahidBarzegar65
⭐️ 🌹🕊 شهید مجید قربانخانی 🌀به روایت: مادر شهید دو روز قبل از اعزامش وقتی لباسهای نظامی اش را شسته بودم، به خانه آمد و رفت لباسها را خيس خيس پوشيد، دی ماه بود و هوا سرد 🥶. گفتم چرا لباس ميپوشی؟ سرما ميخوری. گفت: من از پرواز جا ماندم و دوستانم رفتند، می خواهم بچه ها را سركار بگذارم و الکی با لباس نظامی از زير قرآن رد شوم و عكسم را بين بچه ها پخش كنم. گويا نقشه اش بود كه به اين ترتيب از زير قرآن ردش كنيم اما من احتياط كردم و حتی نميخواستم از او عكس بگيرم كه گفت: مريم خانم! جو گير نشو. قرآن كه بالای سرم نمیگيری! 🙁 حداقل عكس بگير 📸. به ناچار عكسش را انداختم. پنجشنبه بود و شنبه‌ اش بدون خداحافظی رفت...😢 🆔@ShahidBarzegar65
☑️ 🏴 ⭐️ 🕊 شهید میثم نظری هر لحظه كه نام خانم فاطمه زهرا (س) را می شنید، چنان آهی مى كشيد و مى گفت: مادر جان قربانت شوم 😭 هميشه در حسرت زيارت مزار پنهان خانم بود ❤️‍🔥 و می گفت: بی بی دو عالم قبر و نشانی ندارد 😞 همیشه در این فکر بود که ما اگر قبر داشته باشیم باید خجالت بکشیم. در نهایت خودش هم بی مزار شد 🍂 🆔@ShahidBarzegar65
⭐️ 🌹🕊شهید محمدحسین عطری شهیدی که با زبان روزه به شهادت رسید 🌀به روایت: دوست شهید در دوران نوجوانی و جوانی در پایگاه مسجد فعالیت می کرد در یکی از شب های سرد زمستانی ☃ وقتی که باهم به خانه بر می گشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش🧤و کلاه و لباس زمستانی🧣می فروخت. محمدحسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمامِ وسایلِ او را خرید تا او مجبور نباشد در آن سرما کنار خیابان تا آن موقع شب 🌚 دستفروشی کند 👏🏻 بعد از انجام اینکار خوشحالی خاصی 😇 در چهره اش پیدا بود بعدا فهمیدم که وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود 🛍 🦋 شهادت: ۹۲/۳/۱۴ 🆔@ShahidBarzegar65
1.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺به نقل از خواهر شهید : وقتی از سفر کربلا برگشت مادر پرسیده بود چه چیزی از امام حسین(ع) خواستی؟ مجید گفته بود: یک نگاه به حضرت ابالفضل(ع) کردم و یه نگاه به گنبد امام حسین(ع) و گفتم آدمم کنید. 🌷 🕊️
11.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥بازنشر/ببینید؛ 🔰 یک کلیپ بسیار جانسوز...حتما تا آخر ببینید، همان پدر صحبت میکند... آن دوست راست می گفت باید فقط با شنیدنش بمیریم، دیدنش که.... 🔸قدر بدانیم @ShahidBarzegar65
4.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 خواب عجیب همسرشهیدمدافع حرم حضرت زینب به من فرمود: برای حفظ اسلام باید جون داد. 👌🕊بسیار شنیدنی وتکان دهنده.. خدا صبر واجرتان رامضاعف بفرماید https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d
⭐️ 🕊 شهید احمد گودرزی نزدیک عملیات بود. تازه دختردار شده بود. 🥹 عکس دخترشو براش ارسال کردن. گفتم: چیه؟ گفت: عکس دخترمه. 😊 گفتم: بده ببینم. گفت: هنوز خودم ندیدمش! 😟 گفتم: چرا؟ گفت: الان موقع عملیاته، میترسم مهر پدر و فرزندی کار دستم بده 😓، باشه برای بعد... و مهر پدر و فرزندی کار دستش نداد ۳۵ روز بعد از تولد زینب خانم شهید شد و آرزوی دیدن صورت زیبای دخترش را با خود به بهشت برد.💔🥺 🦋 شهادت: ۱۴ اسفند ۱۳۹۴ - سوریه https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11305
☑️ ☔️ ⭐️ 🥀🕊 شهید جواد محمدی 🌀 به روایت: همسر شهید فاطمه دو یا سه سالش بود که آقا جواد برایش پارچه سفید گلدار خرید. گفت: «خانم این چادر را برای دخترمان بدوز. بگذار به مرور با چادر سر کردن آشنا شود.» از آن به بعد هر وقت پدر و دختر می خواستند از خانه بیرون بروند، آقا جواد می گفت: «نمی خواهی بابا را خوشحال کنی؟» بعد فاطمه می دوید و چادر سر می کرد و می دوید جلو بابا و می گفت «بابا خوشگل شدم؟» باباش قربان صدقه اش می رفت که خوشگل بودی، خوشگل تر شدی عزیزم. فاطمه ذوق می کرد. یک روز چادرش را شسته بودم🚿 و آماده نبود. گفتم: «امروز بدون چادر برو.» فاطمه نگران شد. 🥺 گفت: «بابا ناراحت می شود.» بالاخره هم آقا جواد صبر کرد تا چادر خشک شود و بعد بروند بیرون.‌ وقتی آقا جواد نماز می خواند، دخترم پشت سر بابایش سجاده پهن می کرد و همان چادر را سر می کرد و به بابایش اقتدا می کرد و هر کاری بابایش می کرد، او هم انجام می داد. "شهیدبرزگر"💫 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/11328
⭐️ می گفت: همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون داشته باشید پرسیدیم: چرا؟ گفت: اینا چشماشون معجزه میکنه! هر وقت خواستید گناه 🔥 کنید، فقط کافیه یه نگاهتون بهشون بخوره 🖐🏻 می گفت: بنده ها فراموش کارن، یادشون میره یکی اون بالا هست که همه چیز رو میبینه 😓 ولی این شهدا انگار انعکاسِ نگاه خدا هستن 🤩 انگار با نگاهشون بهت میگن: ما رفتیم که تو با گناهات ظهور رو عقب بندازی؟ 😥 ما رفتیم که تو یادت بره خدایی هست؟ میگی جوونم؟ منم جوون بودم شهید شدم بهتر نیست یه بهونهٔ بهتر بیاری؟! می گفت: خیلی جاها جلوتونو میگیرن 🌹🕊 🍁🇮🇷 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/12714
ماجرای مدافع حرم گمنامی که بعد شهادت محل جنازه اش را به دوستانش نشان داد.. 🔹️ پدر شهید سید میلاد مصطفوی درباره شهادت پسرش می‌گوید: ◇ در اوج درگیری بعد از رشادت‌های به یادماندنی در ۲۵ مهر ۱۳۹۴ در با اصابت گلوله قناصه به گلویش در جنوب حلب شهید شد و به خواسته قلبی‌اش رسید اما پیکرش نیامد. ◇ آنقدر آتش دشمن سنگین بود که همرزمانش فقط توانسته بودند پیکرش را چندصد متر عقب بیاورند و در پستویی زیر شاخ و برگ درختان زیتون پنهان کنند. 🔹️ دو سه هفته‌ای از شهادتش گذشت و خبری از جنازه پسرم نشد. ◇ شنیدم که یکی دو بار رفتند برای انتقال پیکر اما میلاد در جایی که نشان کرده بودند نبود تا اینکه دو شب متوالی به خواب همرزمش می‌آید و می‌گوید « دوست داشتم همین جا پیش عمه جانم حضرت زینب(س) بمانم اما بابام خیلی اذیت می‌شه فقط و فقط به خاطر بابا انشاءالله خیلی زود برمی‌گردم » و نام و نشان جایی که بود را می‌دهد. این خواب راهی شد برای یافتن پیکر سید میلاد اما پیکری بی‌سر و بی‌دست و بی‌پا. 🌷 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/17353