eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
14.1هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
8.6هزار ویدیو
2 فایل
صاحبِ کتاب از قفس تا پرواز(شهید محمدعلی برزگر): ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 کانال شهیدبرزگر https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
🍎‌متن داخل کادر رو بخونید اینم یک نذرسیب خیلی شنیدنی خواستم دستنویس کنم که دیدم واقعا خوب نوشتن؛ وازطرفی بنده خدا اونقدر با شهیدبرزگر انس گرفتند و رفیق شدند که تمام حاجاتشون برآورده شده.... راستش ازاینها گذشته بهتربود دستنویس کنم که بعضی دوستان فکرنکنندمبالغه است💌 .خوش بسعادتت آقاابالفضل🕊✨ رفاقتت باشهید ماندگار 🌷 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/13563
...🍎 ما دیروز صبح متوجه شدیم ماشینمون را دزد برده بعدار اطلاع به پلیس و ارسال فیلم دزدی برای پلیس یاد پیام اون هموطن عزیز عضو کانال شهید برزگر افتادم.😢🕊 به شهید گفتم : میدونم این کمکها راسته و شما زنده اید اگه ماشین ما پیدابشه 14 سیب نذرتون می کنم واگه پیدا نشه ازکانالت لفت میدم چون حتما من لایق نبودم به طرز معجزه آسایی یک ساعت بعد ماشین جلوی چشممون بود و بدون هیچ زحمتی شهید پیداش کرد و همون لحظه نذرمو ادا کردم و شهیدو به چندنفرمعرفی کردم✅ شهیدان زنده تر از هر زنده ای هستن ممنون ازکانال خوبتون.‌.💌🕊 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/13657
🍎 سلام .... من بعد از ۱۴ سال مادرشدم همه تلاشمو کردم...نشد هر پزشکی آدرس دادن رفتم هرجا گفتن نذر ونیاز کردم ولی گویا کلیدحاجتم پیش شهیدبرزگر بود ۴ بار عمل کشت انجام دادم ناموفق شد. چله زیارت عاشورا رو به نیت امام حسین ع وشهید شروع کردم و ترک نکردم. بعد ۸ ماه جواب گرفتم باورم نمیشه الان دوقولوهام ۲ماهه اند https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/13893
🍎 سلام بزرگوار..... خواستم حاجتگیریم ازشهیدبرزگر روبزارم همسرم ؛ بر اثر یک تصادف ناخواسته خیلی گرفتارشد.... وکیل گرفتیم...اونقدر ماجرا پیچیده شد که باشهادت ناحق چندنفر همسرم مقصر شناخته شد و علاوه بر دیه؛ باید ۲سال به زندان می رفت ... هرجا که می‌شد تلاشمو کردم؛ قانون ناامیدم کرد؛ عضو کانال شهید بودم وراستش فکرنمیکردم شهیدبرزگر اینقدر زود جوابم رو بده یه روز دراوج ناامیدی باگریه عکس پروفایل کانالش رو دستم گرفتم وگفتم: دیدی که زندگیم رفت؛ هرچی داشتیم نداشتیم خرج شد واگر همسر بی گناهم به زندان بیفته؛ من با دوتادختربچه ازکجا زندگیمونو بچرخونم.... چله زیارت عاشورا رو شروع کردم دوهفته نگذشته بود که یکی ازشاهدان ناحق به دعای شهیدعذاب وجدان گرفته بود و تمام حقیقت رو بیان کرد. ورق برگشت؛ و تنها خسارت ناچیزی که بیمه داد رو صرف کردیم‌.‌ توی راهرو اشک می ریختم و یاد لطف خدا وشهیدافتادم..خداروشکرمیکنم ازکانال عالی وآموزنده شما ممنونم.... از مطالبتون بهره کافی می برم و به همه پیشنهادمیکنم https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14226
🍎 عرض سلام واحترام.... من و محمدحسن ۷ساله نامزدبودیم پدرهامون شریک و همکار هم بودند ۵ ماه بعداز نامزدیمون پدرهامون ورشکست کردند و رابطه ها تیره وتار شد هیچکدوم کوتاه نیومدند . و ما تا همین ماه پیش نامزد بودیم. با اینکه عقد بودیم ولی مخفیانه قرار می‌گذاشتیم و هرعصر به حرم می رفتیم و اونجا همو می دیدیم. خیلی‌ها واسطه شدند اما نشدکه نشد. ۳ماه پیش یکی از دوستام کانال شهیدرومعرفی کردو منم باخوندن نذرسیبِ دوستان خیلی امیدوارشدم. باخودم گفتم ضررش چیه؟! انجام میدم. چله زیارت عاشورا گرفتم . باورم نمیشه چندهفته بعد پدرم خواب عجیبی دید. گفت: توی حرم خودم رو دیدم وهرکاری میکردم موج جمعیت اجازه نمیداد دستم به ضریح برسه جوانی که کنارم بود به اسم کوچیک منو صدا زد و گفت: آقامحمود تازمانیکه دست اونهارو ازهم جداکنی دستت به آقا نمی رسه...😭💔 دیگه چیزی یادم نمیاد. ماجرای حرم رفتن و توسلم به شهیدبرزگر نذرسیبم رو به بابام گفتم.؛ عکس شهید رو نشونش دادم چشماش پر ازاشک شد.وهیچی نگفت. معجزه بود.بابام بخاطر امام رضا وشهید پا پیش گذاشت وجشن عروسیمون گرفته شد. میوه جشن عروسیمون سیب بود 🍎 به عشق شهیدبرزگر...🌷 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14310
....🍎 سلام....سلام... اونقدر خوشالم نمیتونم از کجاشروع کنم.. ۱۹ روز پیش دخترم از من اجازه گرفت تا توی حیاط با دخترهمسایه بازی کنه منم مثل همیشه اجازه دادم. نیم ساعتی گذشت که دیدم جیغ دخترهمسایه که چندسالی بزرگتر ازبچم بود به گوشم رسید. بچه درحالیکه از ترس تمام بدنش می لرزید گفت: خااااااله.. یک موتور سوار اومد گفت تشنمه میشه با همون اسباب بازیت کمی برام آب بیارید .آوا هم سریع از توی حیاط براش آب برد و همینکه نزدیکش رسید سریع جلو موتورش گذاشت و رفت. با این جمله گیج وحیرت زده داد زدم؛ [ از همسایه ها کمک خواستم؛ زنگ زدم پلیس و همسرم.] و پیگیری ها شروع شد. شب هام با گریه صبح میشد و روزها به کندی پیش می رفت . هرچی گشتیم اثری ازش نبود. یکی ازشبها که توی کانال قرانی سیر میکردم. چشمم به بنر شهید برزگر خورد. گفتم : توسل که ضرر نداره. نذرسیبش رو ازسنجاق کانالشون مطالعه کردم و از لیست نذرسیب چله زیارت عاشورا رو انتخاب کردم. و شروع کردم. باورم نمیشه اذان صبحی بود که از آگاهی زنگ زدن که بچه ام پیدا شده.😭😭😭 نمی دونید باچه ذوق وشوقی خودمو رسوندم...طلاهاشو بریده بودن... لاله گوش بچم خون خشک شده بود😭 اما خداروشکر بچم زنده بود. چله زیارت عاشورا رو درست بجا آوردم. سیب‌ها رو هم بردم مرکز نگهداری کودکان بی سرپرست شهرمون. خدایا شکرت؛ خدایا ممنونم که شهدا رو برای کمک به بنده های بیچاره ات می فرستی؛ خداروشکر که شهید بچم رو بهم برگردوند و این محبتش رو هرگز فراموش نمیکنم https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14672
🍎 ✋سلام عزیز من یکی از اعضای کانال هستم . ✍خواستم بگم شهیدبرزگر عزیز حاجت منو دادن 😍 خیلی از شما و کانال شهید پاک و مهربونم ممنونم. من نذر سیب ایشون رو انتخاب کردم 🍎[چله زیارت عاشورا +۱۴سیب] 📝امتحان استخدامی داده بودم. برای بار دوم تجدیدنظرداشتم خداروشکر به لطف خدا و شهید محمد علی برزگری قبول شدم و خیلی ممنونم 🌹شهدا واقعا عزیزو حاجت ده هستن بویژه برادر گل محمدعلی برزگر از شما هم ممنونم 💌 🍏 انشاءالله بزودی در گلزار شهدا شهرمون نذر سیبم رو ادا میکنم خیلی خیلی خوشحالم امیدوارم افراد بیشتری رو بتونم جذب کانال این شهید فوق العاده بکنم 😍 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/14817 🖇نحوه انجام نذرسیب سنجاق شده
...🍎🍏🍎🍏🍎🍏 سلام بشما..ارادت به دادا ممد خودمون که شده رفیق ماهایی که سر به راه نبودیم. ما ۴گروه رفیق بودیم . هرشب توی قهوه خونه بساط داشتیم. بماند... یه شب از روی جهالت جوانی روی برد شطرنج شرط بستیم باختم...اصلا فکرشو نمیکردم . منی که توی قمارهمیشه برنده بودم حالا سرشکسته بین رفیقام شدم. شرطمون خریدموتوربود. نداشتم..تصمیم گرفتم طرفو گوشمالی بدم تا از موتور منصرف بشه. بعدشب نشینی ازقهوه خونه دنبالش رفتم توی کوچه خلوت اول باهاش حرف زدم گفتم نصفشومیدم بیخیالشو. حرفی زد که خیلی بهم برخورد. اونقدربی غیرت نشدم که نسبت به بعضی فحش‌ها بی تفاوت باشم. خون جلو چشاموگرفت؛ آنچنان زیرمشت ولگدگرفتمش که به عذرخواهی افتاد. منم گفتم نصف بردشرطت رو میدم نه خانی اومده نه خانی رفته. اما اون شب بعدش ناغافل باگروهش افتادن بجونم. فرداش خبر رسید یکی از اعضای گروهش بخاطر زیاده روی الکل وموادصنعتی... رفته کما... اون اصلا دیشب توی گروه زدوخورد نبود ولی جوری برام بریدن ودوختن وشهادت دروغ دادن که بپای من تموم شد. میشه گفت: بیچاره شده بودم. هیچکس حرفمو باورنمیکرد. حتی خانوادم سرزنشم میکردن. افتادم توی بازداشتگاه. توی بازداشتگاه یه آقایی بود بخاطرتصادف غیرعمد هم بندی ماشد. همش میگفت: خانومم نذرسیب کرده؛ محاله داداش محمدش جوابشو نده. ازته دلم خندیدم وگفتم: ازدست خیال خام خانوما... راستشوبخای باورم نشد؛ ولی ۲ساعت نشد صداش زدن گفتن؛ آزادی باوثیقه. براش دیه می برن... مچش روگرفتم گفتم: میری؟!!! خندید وگفت: گفتم نذرسیب داداش محمدجواب میده. گفتم: قبل رفتن بگو این داداش ممدکیه نذرسیبش چیه؟! چطوریه؟! گفت: داداش ممد؛ درواقع شهید محمدعلی برزگرهست؛ مدتهاگمنام بوده از سرزمین امام حسین باپیکرسالم تفحص شد. بعدشم نحوه انجام نذرسیب روبرام توضیح داد. گفت: ذره ای شک کنی رفیقت نمیشه... اما اگررفیقت بشه سنگ تموم میزاره بعدشم خداحافظی کرد و رفت. من کجا...شهیدکجا.. .راستش خجالت می کشیدم.. ولی بعدخدا جز اون کسی رو نداشتم. گفتم؛ بیا برای منم برادری کن. نوکرت میشم...سر به راه میشم. .دور این رفیقا رو خط قرمز میکشم. به هفته نرسید که صدام زدن... گفتن؛ یک نفر اومده شهادت داده؛ گزارش پزشکی هم اعلام کرد ضربه ای بهش واردنشده؛ آزاد شدم... وااااای..خدای من.باورنمیشد...😭😭 . به روحش قسم هنوزم شرمندشم... شهید برای من شهادت داده بود؛ حالا نوبت من بود بقولم وفا کنم؛ دور رفیقام خط کشیدم...رفتم دنبال کار. اما دوست داشتم بدونم رفیقم چه شکلیه...زدم گوگل محمدعلی برزگر؛ برای اولین بار یک رفیق واقعی وبامعرفت نصیبم شده بود کسی که دستمو توی بدترین شرایط گرفت؛ کسی که وقتی همه تنهام گذاشتن کنارم موند.. شهادت به بی گناهیم داد. حالا سرچ کردم دارم نماز تمرین میکنم. تازه فهمیدم دنیای آدم حسابیا چه شکلیه. خداشاهده دیگه جزو گروه چاقو کش و اراذل ؛ قمارباز نیستم. ..خدایاشکرت یه رفیق دادی می ارزه به تمام رفیقای عمرم. باشهدا رفیق بشین... بخدا سنگ تموم میزارن...😭🌷🍎 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/15316 به درخواست متعدد شما بزرگوارن بارگزاری شد.شماهم بفرستین😍💌
.... سلام .. خسته نباشید.... ۶ بار همسرم آزمون استخدامی داده بود. اما هربار موفق نمیشد. من چله نذرسیب زیارت عاشورای شهیدبرزگر رو شروع کردم... بعد ازهمسرم خواستم برای بارهفتم درآزمون استخدامی شرکت کنه... باورش نمیشد. برای خودمم عجیب بود... ولی همسرم ازآزمون و مصاحبه باقبولی مطمئن برگشت... خداروشکر... ۵خرداد همسرم اولین حقوق کارمندیشو دریافت کرد... ازشهیدبرزگرهم بی نهایت متشکریم . و هرشب براش قران میخونم. همسرم به نیتش ۳تا یتیم رو خوشحال کرد...چون شهیدبرزگر درکودکی یتیم.شد https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/15415 بنده خدا خبرنداره...۵خردادتولدشهیدبرزگربود😍
🍎😍👌 همسرم شغلش راننده است. از زمستان تا حالامیخواست ماشینش رو پس ازفروش تعویض کنه. ولی هرچه تلاش میکرد نه وام جور میشد نه ضامن ...😔 یه بار که خیلی ناراحت بودم ؛ اتفاقی باکانالتون آشناشدم.؛ نذرسیب رو خوندم. چله زیارت عاشورا رو شروع کردم. واممون خیلی زود جورشد😳 چله اول تموم شد و دوباره ادامه دادم. ضامناش هم جورشد.😍✅ ولی هنوز ماشینش رو نبرده بود بفروشه‌ چله عاشورا رو بازهم ادامه دادم... دو روز نگذشت که مشتری پیداشد. نه یک نفر..چندین...مشتری اومد. چله رو ترک نکردم... تا اینکه یک ماشین خیلی بهتر از اون چیزی که فکرش رومیکردیم نصیبش شد. خداروشکر..... خداخیرتون بده بانی خیر شدین.🤲 https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/15841 رفع گرفتاری همه صلوات✨💌
...🍎 سلام..شبتون بخیر.. راستش من با این چیزای معنوی آشنایی زیادی ندارم.درسته حجاب نداشتم. ولی خدایی شهداروخیلی دوست دارم. توی کانالی عضوبودم که تبلیغ کانال شهیدبرزگر رو دیدم. چهره زیباش خیلی به دلم نشست. انگار که سالهاست میشناسمش. سریع عضوکانالش شدم. از بالای صفحه کانال نحوه نذرسیب رو مطالعه و عکس شهیدرو ذخیره کردم. باهاش حرف زدم. وچله زیارت عاشورا گرفتم... بهشون گفتم. توبیا داداشم شو... منم قول میدم اگر حاجتم برآورده بشه. روسری سرکنم... و بجای شومیز وکت وشلوار عبا بپوشم.. نمی دونم چقدر باورتون میشه. خدایاشکرت. مهم شهیده که صدامو شنید ۳ماه زیارت عاشورا رو قطع نکردم. یه روز محل کار بودم که حالم بدشد. منو بردن بیمارستان؛ آزمایش و ازین حرفا. چندساعت بعد بادوستم برگشتم خونه. روز بعد به همسرم گفتم سر راهش جواب آزمایشمو بگیره. آخروقت نفس زنان به من زنگ زد و گریه کنان گفت:الان میام دنبالت. نتونست ادامه بده...قطع کرد.😢 ازترس شوکه شدم ؛ گفتم حتما بیماری خاصی گرفتم که اینقدر داغون شده. وقتی رسید از گل وشیرینی فهمیدم خبرش خوبه نه بد؛☺️ جواب آزمایشو دستم داد.... باورم نمیشد....خدای من... من بعد ۱۱ سال مادر شده بودم..😭 داداش محمدعلی .. .با روح وروانم چه کردی...خدایاشکرت. از فرداش با پوشش مناسب رفتم بیرون سیب‌ها رو هم بردم گلزار شهدا. از دیروز دنبال عبا و...هستم.😍👌 میخام از این به بعد با عبا؛ روسری بلند برم محل کار..مهم نیست بقیه درموردم چی فکرمیکنند.من به شهیدقول دادم. مهم همینه...شهید رفیقم بمونه❤️
... دوقولوها متولدشدند.😍 روزتاسوعاخبر معجزه واری رسید.🍎😭 خداروشکر بعد از چندین سال طعم مادر شدن رو چشیدند .الحمدالله بواسطه دعای شهیدبرزگر دوقولوهای سالمی به نسل شیعه اضافه شد و خانواده دلگرمتر ازهمیشه زندگی رو ادامه میدن... سلامت و عاقبت بخیر باشند انشاءالله... رکورد نذرسیب بهار۴۰۳ تا ۴۰۴ فرزند آوری بود. [ عزیزانی که بعد از سالها[۳ سال تا ۱۹ سال] چشم انتظاری نتیجه گرفتند] https://eitaa.com/ShahidBarzegar65/16310 الحوائج