#در_محضر_قرآن:
#اِنَّ_الاِنسانَ_لَفِی_خُسرٍ:
و سوگند به روزگار که انسان، مدام در حال زیانکردن است...
(1) مرد یخفروش- که یخهایش کمکم داشتند آب میشدند- را دیده بود که عاجزانه فریاد میزد: اِرحَمُوا مَن یَذُوبُ رأسُ مالِه، أِرحمُوا مَن یَذُوبُ رأسُ ماله؛ رحم کنید به کسی که سرمایهاش دارد آب میشود...
منقلب شد. انگار کسی نشانش داده بود معنی واقعیِ اِنَّ الِانسانَ لَفِی خُسر، را!
(2) حالِ لحظه لحظه من حال آن مرد یخفروش است!
سرمایهام!
عمرم!
جوانیام!
ذره ذره مقابل چشمهایم دارد آب میشود و نمی فهمم!
همه اش ضرر!
همهاش باخت!
"سرمایهام را به چیزهایی میدهم که نمیارزند!"
به مدرک!
به علمهای همین دنیایی!
به دانستههایی که مرا راه نمیبرند!
به مقام!
به پول!
به خانه!
به ماشین!
به عزّتهای همین دنیایی!
به عزیز شدنهای گذرا!
... آآآه، بهای جان من فقط بهشت بود!!!
امیرم حجّت را بر من تمام کرده بود!
"فَلا تَبیعُوها الّا بِها."
(3) رهایی از این ضرر کردنهای مدام، رهایی از این باختنهای بیوقفه، فقط و فقط، عمل به یک تبصرهی چهار مادهایست:
"ایمان،
عمل شایسته،
سفارش به حق،
سفارش به صبر."
اَللهُمَّ وَفِّقنا.
(4) به هم که میرسیدند، بعدِ سلام و مصافحه، پیش از خداحافظی، همین سه آیه را برای هم میخواندند؛ مسلمانان صدر اسلام!
"بسم الله الرّحمن الرّحیم
والعصر.
انّ الِانسان لَفی خُسر.
الّا الّذین آمنوا و عَمِلوا الصّالحاتِ وَ تَواصوا بِالحقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ"
پ.ن:
من همان مردِ یخفروشم!
اِرحَم مَن رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ!
به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید.
@ShahidMohammadHasanGhasemi