🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ ⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔 4⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_چهارم 😔هیچ کس به من نگفت: که میشود برای سلامتی شما
❣﷽❣
⚠️ #هیچ_کس_به_من_نگفت😔
5⃣2⃣ #قسمت_بیست_و_پنج
😔هیچ کس به من نگفت: که خواسته های شما را بر خواسته های خودم، مقدم بدارم تا مورد محبت بیشتر شما قرار گیرم.💞
😢چه حیف شد که از همان دوران نوجوانی دنبال هوای نفس رفتم و هوای شما را در سر نداشتم 😔و خواسته های نفسانی خویش را بر خواسته های شما که همان خواست خداوند است مقدم داشتم و حالا خسارتش را که دوری از شماست مشاهده می کنم و 🍁 چه بهای سنگینی می پردازم.
✅من تازه شنیده ام که جدّ گرامیت، امام صادق (ع) به این خاطر سلمان فارسی را خیلی دوست می داشت که سلمان، مسلمان گونه، خواسته های امامش حضرت علی (ع)🌷را بر خواسته های خودش مقدم می داشت و همین امر او را سلمان کرد که از اهل بیت شد ☺️و سلمان محمدی لقب گرفت.
💭و من اکنون در فکر خواسته های شما هستم تا خود را عادت دهم که هر کاری پیش آمد قبلش اندیشه کنم 🤔آیا مورد رضایت شما هست یا خیر؟ که اگر آن کار به رضایت شما بود، محکم و استوار انجام دهم که می دانم کاری که با معیار و رضایت شما سنجیده شود قدمی است به سمت خدا.🌸
📘کتاب "هیچکس به من نگفت"
✍نویسنده: حسن محمودی
#هیچ_کس_به_من_نگفت
==================
🌤اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🌤
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_310226054725763864.mp3
4.81M
#فایل_صوتي_امام_زمان 18
❣یار بس نازک مزاج است وغیور.....
امام زمان درمقام نازه!
و زمان غیبت
فقط يه فرصته که ماخودمونو به امام نزدیک کنیم!
خیلی بده
اگه به دنیا مشغول باشیم و راهمون ندن👆
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹فرازی از وصیتنامه📜 🔸خويشتن را در قفس #محبوس ميبينم و مي خواهم از قفس به در آيم🕊 🔸سيمها
🌷🍃🌷🍃🌷🍃
من خاک پای #بسیجیها هم نمیشوم🚫
ای کاش من یک بسیجی بودم😔 و در #سنگر نبرد از آنان جدا نمیشدم💕
#شهید_محمدابراهیم_همت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷🍃🌷🍃🌷🍃 من خاک پای #بسیجیها هم نمیشوم🚫 ای کاش من یک بسیجی بودم😔 و در #سنگر نبرد از آنان جدا نمیش
9⃣3⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰وقتي به خانه🏡 مي آمد، من ديگر حق نداشتم كار كنم. بچه را عوض مي كرد، #شير برايش درست می كرد.
🔰سفره را مي انداخت و جمع مي كرد، پابه پاي من مي نشست👥 لباس ها را مي شست👕، پهن مي كرد، خشك مي كرد و #جمع مي كرد.
🔰آن قدر #محبت💖 به پاي زندگي مي ريخت كه هميشه به او مي گفتم: درسته كه #كم مياي خانه؛ ولي من تا محبت هاي تو را جمع كنم، براي #يك_ماه ديگر وقت دارم.
🔰نگاهم مي كرد و مي گفت: تو بيش تر از اين ها به گردن من #حق_داري. يك بار هم گفت: من زودتر از جنگ تمام مي شوم😔 وگرنه، بعد از جنگ به تو نشان مي دادم تمام اين روزها را چه طور #جبران مي كردم.
راوی: همسر شهید
#شهید_محمدابراهیم_همت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
⚫️تقویم، روی #سیاه_ترین برگه های خود ورق می خورد📆 و به هزار و چهار صد سال پیش بر می گردد به #شبی که غمـ💔 به شب نشینی کوچه های تاریک #کاظمین آمده است.
⚫️ #امشب کدام شب است که صدای شیون از آهن ها می آید، صدای سوگ از تازیانه ها بلند است، دیوارها #نُدبه می خوانند و سلول ها، «وَ إِنْ یَکادْ» می گیرند.
#شهادت_امام_موسی_کاظم_تسلیت_باد
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
1_57220884.mp3
3.12M
🔊 سخنرانی کوتاه
📋 شباهت امام کاظم علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها (روضه)
🔴 #حجت_الاسلام_کاشانی
⚫️ شهادت #امام_کاظم علیه السلام
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5940586141471212093.mp3
4.03M
📢حـاج مـــهدی رســولی
🔶 غریبونه تنهای تنها...
🔲 شهادت امام موسی کاظم (ع)
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷فرقي نميكند كجا هستي
فرقي نميكند نژادت چيست
يا چند #سال داري...
اگر براي #شهادت #آماده شده باشي
خواهي ديد كه بالهايت
هركجاي اين كره ي
#خاكي كه هستي
تورا به #مقصد ميرساند...
🌷راهِ شهــادت باز است....
چه در ســوريه باشي
چه در پشت #جبهه
و يا حتي در #شهر خودت
اگر گرفتارِ يار شده باشي
شايد #خيابان منتهي به #خانه ات
#مسير مقصدت باشد...
كسي چه ميداند
#اربابت كجا تورا در #آغوش ميكشد...
🌷براي رسيدن به مقصد
در طي مسير #عاشق باش...
براي مقصدت #عاشقانه بجنگ...
#شهید_امیر_سیاوشی🌷
#شهید_محمدحسین_حدادیان🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
برادر شهید:
🌸 آرزویش #شهادت در راه اسلام و قرآن بود و در آخرین سفری که به #کربلا داشت میگفت: من حاجتم را از آقا گرفتم.
🌸 یک روز قبل از شهادت،
یکی از دوستانش که مجروح شده بود و اکبر به بالای سرش رسید، به اکبر میگوید:
#محمود_بیضائی شهید شده و چند شب قبل از شهادتش در #خواب دیده بود که با تو (یعنی شهید شهریاری) در #باغی بزرگ و سرسبز در حال قدم زدن است.
🌸فردای آن روز اکبر هم در اطراف حرم مطهر #حضرت_زینب(ع) بر اثر اصابت ترکش به درجه رفیع #شهادت نائل شد.
#شهید_اکبر_شهریاری
#حافظ_قرآن
#ذاکر_اهل_بیت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣ 6⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_وششم داشتم به همین فکر میکردم که یه دفعه نفهمیدم چیشد
📚 #رمان
❣🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس🌸❣
7⃣5⃣ #قسمت_پنجاه_وهفتم
دستمو رو اسمش کشیدم وگفتم:
_میدونی قهرمان! دلم خیلی برای عباس تنگ شده!😒
نفس عمیقی کشیدم و ادامه دادم:🙁
_یعنی اونم دلش برام تنگ شده؟!!
نگاهمو به سنگ سردی کشوندم
که چند سال بود شده بود همدرد من
با بغض گفتم:😢
_بابا جونم! برای عباس دعا کن، دعا کن که سالم …
نتونستم جمله ام رو کامل کنم،
سرمو گذاشتم رو زانوهام و آروم آروم اشک ریختم، دیگه روم نمیشد اینو بخوام،😭😣
#چه_عباسایی_که_رفتن_و_هنوزم_برنگشتن،
#چه_عباسایی که #هنوزاونجان و #خونواده_هاشون خیلی وقته #ندیدنشون،
اونوقت من تو این دوسه هفته اینجوری بی تابی میکردم…😣
ان شاالله که عباس من برمیگرده،
ان شاالله برمیگرده،
من هنوز برای نفس کشیدن به 🌸عطر یاسش 🌸احتیاج دارم …
از اتوبوس🚌 پیاده شدم،
احساس سبکی میکردم، همیشه همینجوری بود،
شهدا خوب پذیرایی میکردن ازم،جوری که تا چند وقت حالم خوبِ خوب بود😊
#ادامه_دارد....
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
#کپی_بدون_نام_نویسنده_حرام
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh