eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
اگر #امام_زمان غیبت کرده است این غیبت ماست ✘نه غیبت او... این ما هستیم که چشمان خود را #بسته_ایم، ا
🔸بنای ازدواجم💍 با مصطفی #عشق او به ولایت بود. دوست داشتم دستم را بگیرد☺️ و از این #ظلمات و روزمرگی بیرون بیاورد. همین مبانی بودکه #مهریه ام را با بقیه مهرها متفاوت کرده بود. 🔹مهریه ام قرآن کریم📖 بود و تعهد از #داماد که مرا در راه تکامل💗 و اهل بیت و اسلام #هدایت کند. 🔸 #اولین عقد در شهر صور بود که عروس چنین مهریه ای داشت یعنی در واقع #هیچ وجهی در مهریه اش نداشت❌ به روایت همسر شهید #شهید_مصطفی_چمران🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
• #شهید_عباس_دانشگر ۲ • #تم_رفیق_شهید 📲 • #تم 🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇 ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇
🔻رهبرانقلاب: همین الان کسانی در دنیا هستند که با #شهدا اُنس💞 بیشتری دارند، در مشکلات زندگی #متوسّل به شهدا می شوند و شهدا جواب می دهند👌 #اُنس_با_شهدا را امروز تجربه کن: #رفیق_شهید که داشته باشی یک قدم به خدا نزدیک تری💕 ❣و حسن اولئک رفیقا❣ #رفیق_شهیدم #شهید_عباس_دانشگر 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 🌸یک شب با #روح‌الله قرار گذاشتیم خانوادگی بریم بیرون. من و خانومم به همراه روح‌الله و خانومش
🔰همیشه وقتی میومد خونه🏘 دستش خالی نبود❌ یعنی این موضوع رو #گل_فروشی جلو بلوک، سوپرمارکت نزدیک خونه هم میدونستند😅 🔰من در جریان وضعیت مالیش💰 بودم اینقدری #حقوق نمی‌گرفت که بخواد اینجوری خرید بکنه، اما انگار #نمیتونست جلوی خودش و تو این موارد بگیره. 🔰یادش بخیر. باهم رفته بودیم گمرک خرید لوازم #نظامی، بعد از کلی بالا پایین کردن تو بازار که کار همیشگی آقا #روح‌الله بود، بالاخره خرید کردیم🛍 و آماده برگشتن شدیم. 🔰رو موتور🏍 نشستیم، از این خوشحال بودیم که چقدر وسایل #خوبی پیدا کردیم و خریدیم😃 تو همین لحظه #روح‌الله گفت: نگاه کن رفتیم کلی گشتیم و خرید کردیم⚡️اما یه روزی همه این وسایل و میذاریم و #میریم 🔰میخواستم #اذیتش کنم، گفتم: خوب پس اصلا چرا خریدی⁉️ گفت: این لوازم ابزار و می‌خریم که بتونیم راحت جلو #دشمن کارمون رو انجام بدیم و چیزی کم نداشته باشیم📛 تو اکثر شرایط، با #برنامه_ریزی خاص حواسش به همه چی بود✓هم #خانواده، ✓هم کار، ✓هم #دشمنِ اسلام.... خاطره: برادرخانم شهید #شهید_روح_الله_قربانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مهدی_جان 🍂من نگویم #رمضان بی‌تو💕 پر از درد و غم است 🌴لیک فردی به سر سفره #افطار کم است 🍂گُم شده معنی"عظمته و کرمته" ماه 🌴تو بیا کز #غم_تو عشـ❣ـق به مهمانی #کم است... باز هم یک #غروب_جمعه دیگر در راه است...😔 #ماه_خدا نمی آیی⁉️ #اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ 🌺 #غروب_جمعه💔 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_17502741.mp3
8.97M
#جمعه به جمعه واسه تو منتظرمـ😔... #شور_شهدایی🌷 🎤🎤 #سیدرضا_نریمانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
⚜آیت‌الله‌ بهجت «رحمه الله علیه»: 💠افسوس که همه برای بر آورده شدن #حاجت_شخصی خود به مسجد جمکران می‌روند و نمی‌دانند که خود آن حضرت چه #التماس_دعایی از آنها دارد😔 که برای #تعجیل_فرج دعا کنند. 🌺🌱 دوست عزیز سلام 🌱🌺 🌴طرح زیبای #اولین_دعای سفره افطار: #ظهور_حضرت_مهدی(عج)💫 بیا با هم در این طرح زیبا سهمی داشته باشیم😍 🌴 #امام_مهربان_و_غریبم 👈عهد می بندم که #هر_روز قبل از #افطار برای تعجیل در فرج شما دعا کنم🙏 #یاصاحب_الزمان_عجل_علےظهورک #اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجـ🌼🌿 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 ❣تصور نمی‌کردم حزب اللهی ها این قدر #شاد و شنگول باشند.اصلا آدم های #ریشو را که می‌دیدم تصور
🌴🌺🌴🌺🌴🌺🌴 🔸اگر لباس خوب👕 می‌پوشید، برای می‌پوشید. 🔹می‌گفت: اگر کسی من را به‌ عنوان می‌بیند، نگوید این شلخته😒 و بی‌نظم است❌ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#رمان_عاشقانه_مذهبی_مقتدا💖 #قسمت_بیست_و_ششم6⃣2⃣ 🍂ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﻭ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩﻡ : ﺧﻮﺍﻫﺮﺍ
📚 💖 ⃣2⃣ 🍂ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ، ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺩﻭﮐﻮﻫﻪ . ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻣﯿﺎﻣﺪ ﻫﻮﺍ ﮔﺮﻣﺘﺮ ﻣﯿﺸﺪ . ﺑﻪ ﭘﺎﺩﮔﺎﻥ ﺩﻭﮐﻮﻫﻪ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ . ﺁﻧﺠﺎ ﺁﻗﺎﯼ ﺻﺎﺭﻣﯽ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻫﺎﯼ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﮔﻮﺷﺰﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﺍﺳﻼﻣﯿﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩﯾﻢ . ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﺍﯾﻼﻡ ﺩﺭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺷﻬﺮ ﻣﻬﺮﺍﻥ . 🍁ﺩﺷﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺩﺍﺷﺖ؛ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯼ ﺷﻬﺪﺍﯾﯽ … ﻧﺎﺧﻮﺩﺁﮔﺎﻩ ﺑﻐﺾ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺷﮑﺴﺖ . ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻣﯿﻪ ﮐﻪ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ، ﺣﺪﻭﺩ ﻫﻔﺖ ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺧﺎﮐﯽ ﺭﻓﺘﯿﻢ ﺗﺎ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻭ ﻣﺤﺮﻭﻡ. ﺍﺯ ﺩﺭ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ ﻣﯽ ﺑﺎﺭﯾﺪ . 🍂ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﺳﺎﮐﻦ ﺷﺪﯾﻢ؛ ﺯﯾﺮ ﺳﻘﻒ ﻫﺎ ﻭ ﺩﯾﻮﺍﺭﻫﺎﯼ ﮐﺎﻫﮕﻠﯽ ﻭ ﮐﻨﺞ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭ ﻋﻨﮑﺒﻮﺕ ﺑﺴﺘﻪ . ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻏﺒﺎﺭ ﻣﺤﺮﻭﻣﯿﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺑﺰﺩﺍﯾﯿﻢ . ﻣﻦ ﻣﻌﻠّﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﮐﻮﺩﮎ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ . ﺍﻣﺎ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﻫﻢ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻤﺎﻋﺖ ﺑﻮﺩ، ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﻘﯿﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﯿﻞ ﻣﯿﺰﺩ، ﻫﻢ ﺑﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺯﯼ ﻣﯿﮑﺮﺩ ﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺍﻧﺤﺮﺍﻓﯽ ﻭ ﻭﻫﺎﺑﯽ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ … ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💖 ⃣2⃣ 🍂ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﮔﺸﺘﯿﻢ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺁﻗﺎﺳﯿﺪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﺩﻣﺎﻥ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮﺍﯼ ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺖ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﻤﯿﺎﻣﺪ . ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﺎﻣﺪﻡ ﮐﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﺻﺪﺍﯾﻢ ﺯﺩ : ﻃﯿﺒﻪ ﺑﺮﻭ ﺩﻓﺘﺮ ﻓﺮﻫﻨﮕﺴﺮﺍ ﺑﺒﯿﻦ ﺁﻗﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﭼﮑﺎﺭﺕ ﺩﺍﺭﻩ؟ 🍁ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺪﻧﻢ ﯾﺦ ﮐﺮﺩ ! ﺯﻫﺮﺍ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺮﯼ ﻫﺎ ! ﺑﻌﺪ ﻣﻮﺫﯾﺎﻧﻪ ﭼﺸﻤﮏ ﺯﺩ : ﺳﻼﻡ ﺑﺮﺳﻮﻥ ! ﺑﺎ ﺑﯽ ﺣﻮﺻﻠﮕﯽ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺮﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ ! ﻧﻔﺲ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﺗﻘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺯﺩﻡ . ﺳﯿﺪ ﮔﻔﺖ : ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ ﺗﻮ ! ﺩﺭ ﺭﺍ ﻫﻞ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪﻡ . ﺭﻭﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎ ﻧﺸﺴﺘﻢ . ﺳﯿﺪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺸﺖ ﻣﯿﺰ ﻧﺸﺴﺖ . 🍂ﺩﻗﯿﻘﺎ ﻣﺜﻞ ۵ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ، ﻋﺮﻕ ﻣﯿﺮﯾﺨﺖ ﻭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﻋﻘﯿﻖ ﺭﺍ ﺩﻭﺭ ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺎﻧﺪ . ﺩﻝ ﺩﻝ ﻣﯿﮑﺮﺩ . ﮔﻔﺘﻢ : ﮐﺎﺭﻡ ﺩﺍﺷﺘﯿﺪ؟ – ﺑﻠﻪ … ﺧﺎﻧﻢ ﺻﺒﻮﺭﯼ ! ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺷﻤﺎ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﺨﺘﻪ ﺗﺮ ﺷﺪﯾﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ، ﻓﻘﻂ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ ﯾﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻋﻮﺽ ﻧﺸﺪﻩ . ﺍﮔﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻢ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﭘﺪﺭﺗﻮﻥ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ . ﻭﻟﯽ ﺍﻻﻥ ﻗﻀﯿﻪ ﻓﺮﻕ ﮐﺮﺩﻩ … ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_28100627.mp3
3.95M
🎧🎧 🌾یادمون بده 🍂سبک بال مثل پر بگیریم 🌾چی میشه حسین 🍂پای عشق زینبت یه روز بمیریم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh