🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺 #احمد مثل همه دوستان به لباس و ماشین🚙 خود اهمیت می داد،و خیلی به آن می رسید. یک روز از او پرسی
🔸 #ماه_رمضان برای احمد طعم خاصی داشت، #انتظار ماه رمضان🌙 را می کشید که اعتکاف کند و #شبهای_قدر احیا و شب زنده داری نماید.
🔹او رمضان را ایستگاهی⛔️ برای توقف و به راه افتادن با #نیروی_بیشتر می دانست
سفارش می کرد که به #ایتام رسیدگی کنیم، از بچه های کشافه می خواست هر کس چیزی با خود از خانه بیاورد🏘 و همه را به خانواده های #مستضعفی که می شناخت می داد.
🔸با این کار هم #بخشندگی را به اعضای کشافه آموزش می داد و هم انجام کار گروهی👥 و در واقع می خواست همه را در این امر مستحب شریک💞 کند. بچه ها همچنان #راه_احمد را ادامه داده و این کار را انجام میدهند.
#شهید_احمد_مشلب🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
Shahat.tartil-joz.13.mp3
4.21M
💿 #ترتیل⇧⇧
◀️ جزء سیزدهم قرآن کریم
🎙 #استاد_شحات_محمد_انور
🔸حجم: ۷ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
جزء ۱۳ .mp3
3.97M
💿 #تندخوانی⇧⇧
◀️ جزء سیزدهم قرآن کریم
🎙 #استاد_معتز_آقایی
🔸حجم: ۴ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍شب شد منطقه خیلی خطرناک واطرافمون #داعش بود و #آزادسازی هنوز انجام نشده بود ❤️✨حسین نظری لوح پستی
🍃🌸🍃🌺🍁🌺🍃🌸🍃
🌾آغاز ما تویی و سرانجام ما #تویی
🌴بی تو💕 مسیر عشق به آخر نمیرسد
🌾دجال ها و #حرمله ها را مهاجم و
🌴 مارا #مدافعان_حرم✊ آفریده اند
#شهید_بابک_نوری_هریس
#شهید_مدافع_حرم 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌺🍁🌺🍃🌸🍃 🌾آغاز ما تویی و سرانجام ما #تویی 🌴بی تو💕 مسیر عشق به آخر نمیرسد 🌾دجال ها و #حرمله ها را
3⃣8⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠از شهدا الگو بگیریم
🔰در حالی که جلوی آینه🖱 مشغول بستن آخرین دکمه ی لباس👕 یقه #دیپلماتم بودم صدای یک پیغام از تلفن همراهم📲 توجهم را به خودش جلب کرد. طبق معمول #احمد رفیقم بود که تو بدترین موقع پیام داده بود.
🔰گوشی را برداشتم و پیامش رو باز کردم📨 تصویر یه #پسر_جوون بود، خوشتیپ👌 و خوش قیافه! شروع کردم به تایپ کردن: این دیگه کیه⁉️ حتما باز یه #بازیگر نوظهور حاشیه ساز؛ اینا چیه میفرستی برا اینو اون، الکی گُندشون میکنید.
🔰پیغام را ارسال کردم📤 و باز مشغول مرتب کردن لباسم شدم، هنوز چند ثانیه🕰 نگذشته بود که دوباره صدای گوشیم دراومد! احمد بود. ❌نه عزیز ... ✘نه بازیگر ✘نه مدلِ فراری ✘نه سلبریتی ✘نه ضد دین و انقلاب. #شهید بابک نوریِ. چند روز پیش تو #بوکمال سوریه شهید شده🌷 و بلافاصله پشت بندش چندتا عکس دیگه فرستاد.
🔰باورش برام خیلی سخت بود😔 که این تصویر یه #شهید باشه. حال و هوام به طور عجیبی عوض شد؛ حساب و کتابام به هم ریخته بود🗯 احساس کردم هوا یه کم #گرم شده، یقه ی بالای لباسم رو باز کردم.
🔰همونطوری که مات #تصویر_خودم توی آینه شده بودم مصرعی از خیام ذهنمو پر کرد:
🔻آیا #تو چنان که می نمایی هستی⁉️
#شهید_بابک_نوری_هریس
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
برای همه لحظه هایت برنامه داشته باش مثل #شهیدعلم الهدی وقتت را که با برنامه ی بندگی پیش ببری عمرت پر
🔹حسین چند شب🌙 قبل از #شهادتش در جواب سوال دوستش که پرسید: "تو فکری سید" گفت: وقتی وارد #هویزه شدم تصمیم گرفتم هر چه از قرآن📖 و #نهجالبلاغه فراگرفتهام، در عمل پیاده کنم👌 حالا احساس میکنم که روز #پرداخت نزدیک است و بهزودی پاداش🎁 خود را دریافت خواهم کرد.
🔸شب قبل #شهادتش، یاران همیشگی دور او را گرفته بودند؛ «یونس شریقی»، «جمال دهشور»، «قاسم نیسی»، «حسن بوغدار»، «حسین احتیاطس» و... . حسین گفت: بچهها! #آب گرم داریم⁉️ دوستش گفت: آب گرم میخواهی چیکار؟ گفت: میخواهم حمام🚿 کنم.
🔹دوستش با تعجب پرسید: «تو این سرما😧 و بلافاصله اضافه کرد: فردا #عملیات است. حسابی گرد و خاک بلند میشود. #خاکی میشوی. گفت: میدانم. دوستش گفت: وبا این حال باز میخواهی #حمام کنی؟ مگر قرار است بروی #تهران⁉️
🔸حسین زد زیر خنده😄 از #ته_دل میخندید. آنقدر خندید که همه به خنده افتادند. بعد ساکت شد و گفت: فردا به تهران نمیروم🚷به جای #مهمتری میروم. کجا؟ « #ملاقات_خدا»🌸
#شهید_سیدحسین_علم_الهدی
#فرمانده_سپاه_هویزه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مقصر #خودمانیم👉
که آدم شدن را #وعده داده ایم...
↵از #رجب به↫ شعبان
↵از شعبان به↫ #رمضان
↵از رمضان به↫ محرم
↵از محرم به↫ فاطمیه🏴
و...
کسی از لحظه ی دیگر خبر دارد⁉️
در خانه🏡 اگر کس است، #یک_حرف بس است📛
✔️ #خوب_شدن
✔️و #خوب_ماندن را
♨️وعده به فردا ندهیم♨️
#امروز را دریابیم...!
#زندگیتون_شهدایی
#قدم_در_راه_شهدا_بگذاریم
#آرزوی_شهادت🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
14.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤حاج آقا #قرائتی
🎧بسیار شنیدنی
#رمضان
#مواعظ_رمضانی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌿ابراهیم ارادت خاصی نسبت به #حضرت_زهرا(س) داشت و بیشتر خواسته هایش را از حضرت زهرا(س) می گرفت👌 🌿اب
🍂غروب ماه رمضان🌒 بود، #ابراهيم آمد در خانه ما🏡 و بعد از سلام و احوالپرسی يک #قابلمه از من گرفت! بعد داخل کله پزی رفت، به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون #کله_پاچه برای افطاری! عجب حالي ميده😋
🌾گفت: راست ميگی، ولی برای #من نيست❌ يك دست کامل کله پاچه و چند تا نان🍞 سـنگک گرفت، وقتی بيرون آمد ايرج با موتور🏍 رسيد، #ابراهيم هم سوار شد و خداحافظی کرد.
🍂با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شدند👥 و با هم #افطاری ميخورند، از اينکه به من تعارف هم نکرد ناراحت شــدم🙁 فردای آن روز #ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز کجا رفتيد⁉️ گفت: پشت پارک چهل تن انتهای کوچه منزل کوچکی🏚 بود که در زديم و #کله_پاچه را به آنها داديم
🌾چند تا بچه و #پيرمردی که دم در آمدند خيلی تشکر کردند، #ابراهيم را کامل👌 ميشناختند، آنها خانوادهای بسيار #مستحق بودند، بعد هم ابراهيم را رساندم خانهشان🏘
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh