eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.6هزار عکس
6.9هزار ویدیو
206 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷شهید نظرزاده 🌷
♨️شهید حرمی که مثل مادرش #زهرا (س) بین درو دیوار ســ🔥ـوختـــ 🔹یکی دو سال بود #عباس خیلی اصرار می کر
✍برای #رفیق_آسمانی🕊 🍂 #سه_سال گذشت از اولین روزی که خبر آسمانی شدنت در دنیـ🌎ــا پیچید و هزار هزار چشم خیره به عکس📸 هایی که از #تو دست به دست میشد 🌾آری سه سال گذشت از #اولین نگاهی که به نگاه معصوم تو گره خورد و انگار دلمـ💗 پر شد از #وجود_تو! 🍂سه سال گذشت از اولین روزی که دوست داشتم #خودم را در آینه دلم شبیه تو👥 ببینم، همان قدر #معصوم و پاک و نورانی✨ 🌾دوست داشتم از تو بشنوم🎧 از زندگی پر برکتی که در #جوانی، آسمانی ات کرد و بدانم چه کردی‼️ که خدا کنار نامت به خط خون نوشت #شهیـــد! 🍂دوست داشتم شبیه تو نمــاز بخوانم؛ شبیه تو #زندگی کنم، جایی باشم که تو بودی👤 و راهی را بروم که #تو_رفتی و دقیقا پا👣 جای پای تو بگذارم که شاید من هم #شبیه_تو عاقبت به خیر باشم✅ که شاید ... #شـهـید_شوم_شبیه_تو! #شهید_عباس_دانشگر🌷 #شهید_دهه_هفتادی_مدافع_حرم #سالروز_شهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍برای #رفیق_آسمانی🕊 🍂 #سه_سال گذشت از اولین روزی که خبر آسمانی شدنت در دنیـ🌎ــا پیچید و هزار هزار
4⃣1⃣1⃣1⃣ 🌷 💠 شهادت عباس ⚜روستایی که تا یک هفته پیش تا مرز رفته بود با همت، و رشادت های عباس و چند نفر از دوستان اینطور نشد🚫 و ما یک هفته زیر آتش سنگین و حملات دشمن💥 کردیم.  ⚜وقتی روز آخر سقوط کرد و ما مجبور به ترک روستا شدیم به ما گفته شد که باید روستای پشتی را تا دشمن نتونه از این جلوتر بیاد📛. یکی از بچه هامون زخمی شده بود و قرار شد ما اون رو به بهداری🚑 برسونیم. ⚜منم به گفتم بیا همراه ما بریم و این دوستمون رو برسونیم بهداری ولی عباس قبول نکرد❌. قرار شد عباس با تیپ بروند سمت منطقه جدید. دوباره بهش گفتم: عباس اینجا دیگه کاری نیست و بقیه هستند، بیا .⚡️ولی بازم عباس قبول نکرد.  ⚜سر یک سه راهی╣ از هم جدا می شد. ما می خواستیم بریم به راست➡️ و سمت بهداری ولی عباس و بقیه به سمت چپ⬅️. ما بود، لبخند روی لبش😄 بود و داشت به من نگاه می کرد که از هم جدا شدیم💕.  ⚜تقریبا دو ساعت⌚️ بعدش به ما خبر رسید که عباس به رسیده و نمیشه جنازه عباس رو برگردوند عقب😔. شب اون منطقه خیلی ناامن بود و اصلا امکانش نبود که بشه رو عقب آورد.عباس پیکرش تنها افتاده بود.  ⚜ما صبر کردیم و تقریبا ساعت 11 یا 12 جمعه بود که رفتیم به منطقه . به ما گفته بودند که اونجا به دوتا ماشین🚙 اصابت کرده و شما باید احتمالا پیکر عباس رو کنار ماشین جلویی پیدا کنید.  ⚜ما تا نزدیکی های دشمن رفتیم ولی ماشینی پیدا نکردیم😔. بعد خبر دار شدیم که اون ماشینی که ازش گذشتیم🚕 همون ماشینی بوده که پیکر عباس⚰ کنارش قرار داشته.  ⚜داشتیم برمی گشتیم، یه مسجد 🕌حوالی اون منطقه بود و ما که از کنار این مسجد رد شدیم،  یکی از دوستان گفت: به حق همین مسجد ان شاالله که پیکر عباس رو می کنیم. آخه ما سر پیدا نشدن پیکر یکی دیگه از دوستان خیلی زجر کشیدیم و طاقت نداشتیم که دیگه پیکر عباس هم برنگرده😭.  ⚜وقتی دوباره رسیدیم به ماشین‌ها، من بین ، یک جسد سوخته دیدم که هرچه نزدیک تر می شدیم بیشتر شمایل عباس در آن دیده می‌شد😭. چون عباس قد بلند و هیکل رشیدی👤 داشت و وقتی رسیدیم بدون دیدن چهره اش و بدون هیچ تردید تشخیص دادم که این است ⚜چون دوتا انگشترهای عباس💍 را در دستش دیدم. فهمیدم که خود عباس است. یکی از این انگشترها رو یکی از بچه های بهش یادگاری داده بود و به عباس گفته بود که من و وقتی که این انگشتر رو دیدی یاد من کن،⚡️ ولی عباس از همه جلو زد🕊. ولی کجا بودی ببینی که الآن عباس خودش شده و تو باید یادش کنی🌷.  🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مشترک مورد نظر_1396-12-1-16-51.mp3
3.36M
🔊 #صوت_ویژه 📱 مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد...📞☎️ 🌹 #شهید_عباس_دانشگر 🌹 🗣 سجاد نوری... 👇👇👇 @shahidNazarzadeh
4_5785005233256006271.pdf
11.4M
#فایلpdf ویژه نامه #اذان_صبح_به_وقت_حلب 💠 زندگی نامه، خاطرات، دستنوشته ها و تصاویر...... ⚜جوان مومن انقلابی ⚜شهید دهه ی هفتادی ⚜مجاهد فکری و فرهنگی #شهید_عباس_دانشگر🌷 #شهید_مدافع_حرم #خیلی_زیبا_و_تاثیر_گذاره #خصوصا_برای_جوانان👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌺🍃🌺🍃 🍃هر جا می رفت، می ریختند دورش. یک شب داخل مسجدی بودیم نزدیک حلب، کارمان تمام شده بود.یک دفعه
✍ #خاطره_شهدا🌷 مصطفی صدرزاده روز #تاسوعا شهید شد. خیلی دمغ و ناراحت بودیم. کمرمان شکسته بود. عصر عاشورا بعد از شکسته شدن #محاصره توانستیم به عقب برگردیم. با عمار رفتیم مقر، با چند نفر دیگر روضه گرفته و به سر و صورتشان گِل مالیده بودند. با سر و ریش گِل زده آمد پیش ما. تک‌تک نیرو های سید ابراهیم را #بوسید. جمله‌اش به بچه های عرب زبان این بود:《أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ》 به من که رسید، توی گوشم آرام گفت:《غصه نخور! منم چند روز دیگه #مهمان سید ابراهیم هستم.》 📚قسمتی از کتاب #عمار_حلب #شهید_محمدحسین_محمدخانی #شهید_مصطفی_صدرزاده #شهدای_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠خواب مادر شهید 🌷درد #فراق و دوری احمد برایم رنج‌آور شده بود😔 و گاهی #سخنان اطرافیان بر دردم می‌افز
دل من تنگ همین یک لبخنـــد و تـــو در خنده مستانه خود می گـذری نوش جانتـــ امّـا گاه گاهـی به دل خسته ما هم‌ نظـری ... #به‌وقت‌دلتنگیت😔 #شهید_احمد_مکیان🌷 #طلبه_شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
دل من تنگ همین یک لبخنـــد و تـــو در خنده مستانه خود می گـذری نوش جانتـــ امّـا گاه گاهـی به د
5⃣1⃣1⃣1⃣ 🌷 💠خواب شهید صدرزاده را دیده بود 🌸دوره آخری که همراه احمد در منطقه بودم، دیگـر خبری از احمد سابق نبود. انگار داشت خودش را آماده می کرد. کمتر شوخی می کرد، اوقات فراغتش را مشغول قرائت بود.اگر کوچک ترین غیبت می شنید، می داد یا از مجلس بیرون می رفت. 🌸یک روز وقتی از بیدار شد، ناراحت بود. آنقدر اصرار کردم تا دلیل ناراحتی اش را گفت سید ابراهیم را دیده بود(شهید مصطفی صدر زاده) بعد از شهادت سیدابرهیم اولین باری بود که خوابش را می دید. می گفت:"سید با ، ولی طوری که بخواد طعنه بزنه بهم گفت: بامعرفتا! به شماها هم میگن ! چرابه خانواده ام سر نمی زنید؟!" 🌸دوباره چند روز بعد ناراحت و بی قرار بود ولی چیزی نمی گفت.با کلی و التماس حرف از زیر زبانش کشیدم. گفت: "دوباره خواب سید ابراهیم رو دیدم.توی عالم خواب شروع کردم به کردن که سیدجان پس کِی نوبت من میشه؟ ام.خودت برام یکاری بکن" 🌸می گفت: سید درجواب ملیحی زد و گفت: "غصه نخور. همه رفقایی که اند، شهادت روزیشون میشه." حالا که احمد رفته تنها دلخوشی ام همین جمله سید ابراهیم است.و به امید روزی هستم که خودم را دوباره در جمعشان ببینم. راوی:دوست و همرزم شهید 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹هر دو #زانوهایش را از دست داده بود وهمیشه درد⚡️ شدیدی داشت. #مینیسک پاهایش حسابی دچار مشکل شده بود
🍃🌸🍃🌺 🔸هـــــر چه گفتیم 🔹جــز #حکایت دوست💞 🔸در همـــه #عمر 🔹از آن پشـــمانیم😔 #شهید_محمدتقی_سالخورده🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✍برای #رفیق_آسمانی🕊 🍂 #سه_سال گذشت از اولین روزی که خبر آسمانی شدنت در دنیـ🌎ــا پیچید و هزار هزار
🍃🌸🍃🌸🍃 شهيد دانشگر كمي قبل از شهادت نماز ظهر را در تيررس #دشمن اقامه مي‌كند؛ مثل ياران حسين(ع) اما باز هم #آرام است و اين موقعيت خطرناك از كيفيت نمازش كم نمي‌كند كسي نمي‌داند در اين #نماز ميان عباس وخدا چه مي‌گذرد. او چند ساعت بعد به شهادت مي‌رسد... «عباس ساعت سه و نيم بعد از ظهر پنج‌شنبه 95/3/20 به شهادت رسيد ولي ما در مقر بوديم #نمي‌دانستيم كه عباس شهيد شده يا نه فقط مي‌دانستيم كه عباس براي جلوگيري از پيشروي دشمن به جلو رفته، موقع #غروب خورشيد بود كه همه نگران بوديم و مي‌گفتيم عباس الان مياد، سياهي شب فرارسيد همه بي‌قرار بوديم. گاهي از مقر بيرون مي‌آمديم #چشم‌انتظار عباس بوديم، از سر شب تا صبح هرصدايي كه مي‌آمد همه بيرون مي‌پريديم كه عباس اومد،عباس اومد صبح فرارسيد، نيروهايي که براي #تفحص جلو رفتند، پيكر مطهرش را به عقب آوردند، ديديم #خون صورت عباس را خضاب كرده و سرخي‌اش سرزمين #حلب را رنگین کرده است» #شهید_عباس_دانشگر #کلنا_عباسک_یازینب(س) 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
@shahed_sticker۲۳۰.attheme
221.2K
۳ • 📲 • 🔻تم_های_جذّاب_ایتا😍👇 ایتایی متفاوت رو تجربه کن👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1214906384Cdb15194a25
Recording۲۰۱۵۰۶۰۴_001_1395-6-27-23-58.amr
369.3K
صوت ضبط شده #شهید_عباس_دانشگر درجنوب حلب سوریه 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📡 #خانواده_متعالی_در_قرن_21 #خانواده_موفق #قسمت_پنجاه_یکم: عزیزان دل پیامبر... 🔻🔘🔻⚫️🔵🔷🔹 است
❣﷽❣ 📡 : زینب، فرزند این خانواده ی الهی.. 🔻🔘🔻🔶🔶🔶🔘 استاد پناهیان: 🔷خدایا ما خونواده خوب و ایده الی نداریم ولی یه خانواده ی ایده آل تو عالم درست کردی ما میریم دور این خونه میگردیم... 😭 تا پرتو هاش بما اصابت بکنه ... حالا یکی از تربیت شدگان این خانه ، زینب هست.... اینقدر این خانم عظمت پیدا کرده ..... 👌حسین اگر لنگر عرش خداست در زمین . اگر سفینه نجاته.... و روز عاشورا خودش سفینه کربلا رو اداره کرد. 👈اما ماه ها سفینه رو بدست زینبش داد... ☑️⚫️ زینبم دیگه بقیه اش دست تو هست هااااا! بادبانی این کشتی؛ اداره این کشتی دیگه به عهده ی تو هست.. همه ی شهدا ی کربلا یکروز در رنج و مصیبت بودن تازه فدای شهدای کربلا با همه ی مقامشون بشم ؛ ✨ در روایت داره هیچکدوم زخم شمشیر احساس نکردن... ولی آی مردم روزهای زیادی زینب زخم داغ حسین رو در قلب خودش احساس کرد... 😭😔😭👆 ائمه ع فرموده ند شهدای کربلا زخم شمشیر احساس نکردن و به شهادت رسیدند👈 شادمانه... ولی هیچ امامی نفرموده زینب داغ حسین رو احساس نکرد ... 😭 الا لعنت الله علی القوم الظالمین... ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_6048388381786768332.mp3
5.38M
#فایل_صوتي_امام_زمان ۷۲ 🌍زمین در سراشیبی ظهور افتاده... و ما بسرعت به لحظه ی باشکوه ظهور، نزدیک میشیم. ✨دیگه زمانی برای یار شدن نمانده... منـــم هستـــم✋ هیهات... اگر نپذیری اَم👆 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
قسمت های آخر رمان #نیمه_پنهان 👇👇 سپاس بی کران از شما که ما رو همراهی می کنید💐 #شهید_مهدی_زین_الدین
#عاشقانه_شهدا💞 ❣ساعت یازده شب بود که اومد خونه حتی لای موهاش پر از #شن بود! سفره رو انداختم تا #شام بخوریم گفتم: تا شما شروع کنی من میرم لیلا رو بخوابونم. ❣گفت نه #منتظر می مونم تا بیای با هم شام بخوریم. وقتی برگشتم دیدم #پوتین به پا #خوابش برده، خواستم پوتین از پاهاش در بیارم که بیدار شد ❣گفت: داری چیکار میکنی؟ میخوای شرمنده م کنی؟ گفتم: نه، آخه #خسته ای! سر سفره نشست و گفت: نه! #تازه میخوایم شام بخوریم #شهید_مهدی_زین_الدین 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔻شناسایی پیکر شهید مدافع حرم «محمد جنتی» پیکر مطهر پاسدار شهید محمد جنتی فرمانده ایرانی تیپ #زینبیون، ۲ سال بعد از شهادت شناسایی شده و به آغوش میهن بازخواهد گشت. 🌷شهید جنتی از پاسداران سپاه اسلام ساکن و اعزامی از تهران بود که دوسال پیش در #سوریه به شهادت رسید. وی متولد روستای دیزج شهرستان #شبستر آذربایجان‌ شرقی بود. --- در خط جهاد همیشه گمنام شدند با ذکر حسین و زینب آرام شدند اینان نه فقط مدافعان حرم اند امروز #مدافعان_اسلام شدند #شهید_محمد_جنتی🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔻 روایت یک #خواب_زیبا 🔹شبی در خواب #جوان زیبا و خوشرویی را دیدم😍 که لحظات گرمیِ نگاهش و طراوت و شاد
💠 یک مشهد برای عباس دو هفته قبل بود نگاهم خیره بود به چشماش... گفتم اگر تا آخر هفته حاجتم رو بدی یک مشهد به میرم گمونم خیلی امام رضا بود پنجشنبه به حاجتم رسیدم... و همون روز هم گفتم الوعده وفا، عازم مشهد شدم و به نیابت از زیارت کردم رفیق ممنونم حاجتمو دادی 📌ارسالی از مخاطبین 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‌🔴دلتنگ پدر شده بود با "بغض و گریه" خوابید ‌ ‌ 🔻به روایت همسر شهید: دلتنگی خانواده شهدا هیچ‌گاه رفع
💔 #دلنوشته_همسر_شهید 🌷سعید جان امروز که ساک وسایلت رو باز کردم تا #قمقمه باشگاهت روبه حسین بدم، دیدم چشمای حسین برق خاصی زد و باخوشحالی قمقمه رو تو دستش گرفت و پُرِ آبش کرد و گفت مامان ، قمقمه آب بابا از این خوباست، مراقبش هستم و حواسم هست... 🌷 احساس کردم با #انرژی بیشتری امروز باشگاه رفت. سعیدم هر روز که میگذره حسینمون بیشتر #شبیهت میشه. 🌷رفتارش نگاهش کاراش همه یادآور خودته ... ؛ یادته میخواستی باشگاه بری ساکت رو برات میبستم وآماده میکردم یادش بخیر چقدر زود گذشت... 😢 #شهید_سعید_انصاری 🌷 #شهید_مدافع_حرم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
12_Narimani_fadaeian-ramazan9614(9)_(www.rasekhoon.net).mp3
8.17M
🎧 #صوت_شهدایی 🌾رسمش نیست 🔸 #رفیق هیئتیتو تنها💕 بذاری 🌾رسمش نیست بری 🔸 #فداشی و منو👤جا بذاری 🎤🎤 سیدرضا #نریمانی #بسیار_زیبا👌👌 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
⚡️دانشجو بودی، #جوان بودی و بسيجي... اما چرا فقط تو #آسماني شدي و ما اسير زمينيم😔؟؟؟؟ ما هم مثل تو شيداييم اما تو طعم #شيدايي را چشيدي؛ غرق شدي در #شهدا و شهدا چون #مرواريدي در برت گرفتند #عكست را بر ديوار دلمـ❤️ آويختم تا هيچ وقت فراموشت نكنم🚫؛ به تو مينگرم و #لبخندي كه هميشه بر صورتت نقش ميبست حالا كه در بهشتي #دعايم_كن تا شاید من هم #شبیه_تو عاقبت به خیر بشم✅ که شاید ... #شـهـید_شوم_شبیه_تو! #شهید_عباس_دانشگر🌷 #سالروز_شهادت #شبتون_شهدایی🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🌿سلام ای انتظـــارم 🌸سلام ای و ای یادگارمـ💝 🌿سلامم بر تو ای 🌸سلامم بر تو ای دنیـا 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
کمی بیشتر و کمی بیشتر مهربان باش🙂 بگذار لبخندت چراغ دلی💖 شود و ات صبحـ☀️ کوچکی به قدر مرز شانه های 👤 🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
4_6019173460188594399.mp3
4.04M
🔉صوت استاد #رائفی_پور 📝 مقام بالای منتظران ظهور 🔺به عظمت ۷۰ شهید جنگ بدر و جایش در بهشت خواهد بود‼️ 🔺مقامی که قابل دسترسی است. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌾همه گویند #از_سر گذشت 💥اما من گویمت چگونه از #دلـ❤️ گذشت؟! 🌾ای کسی که مصداقِ تُعِزُّ مَنْ تَشَاء
#عاشقانه_شهدا💞 🌷وقتی روز اعزام معلوم شد: ‌ دو هفته بعد (از نوشته شدن اسمش تو اعزامی ها) رفتیم امام زاده شاهزاده حسین، آنجا تلفن محسن زنگ خورد. فکر کردم یکی از دوستانش است. #یواشکی گفت: « چشم آماده می‌شم.» 🌷گفتم: «کی بود؟» میخواست از زیرش در برود. پاپی‌اش شدم. گفت: «فردا صبح اعزامه.» احساس کردم روی زمین نیستم. پاهایم دیگر #جان_نداشت. سریع برگشتیم نجف آباد. 🌷گفت: « باید اول به پدرم بگم؛ اما مادرم #نباید هیچ بویی ببره، ناراحت میشه.» ازم خواهش کرد این لحظات را تحمل کنم و بدون گریه بگذرانم تا آب ها از آسیاب بیفتد. 🌷همان موقع عکس پروفایل تلگرامم را عوض کردم: من به چشم خویشتن دیدم که #جانم_می_رود... ‌ ‌ ‌ ‌📕 کتاب سربلند #شهید_محسن_حججی🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh