eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
7.6هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#مثل_هیچکس ♥️ #قسمت_چهارم 4⃣ 🍂در خانه ما همیشه نسبت به مسائل دینی نوعی سکوت مبهم وجود داشت خانواده
❣﷽❣ ♥️ 5⃣ 🍂ترم دوم آغاز شد. از ترم قبل به واسطه پروژه های گروهی با آرمین و کاوه آشنا شده بودم. با آغاز ترم جدید و شروع مجدد کلاس‌ها روابطم با آنها صمیمی تر💞 شد. گاهی بعد از دانشگاه با هم در خیابان ها پرسه می زدیم، و شیطنت می کردیم و وقت می گذراندیم. چند باری هم به دعوت خانواده ام، به خانه ما آمده بودند. 🌿تنها چیزی که اذیتم میکرد اخلاق تند😠 و انتقاد ناپذیری آرمین بود. هر کس در هر زمینه‌ای با او مخالفت می‌کرد به بدترین شکل ممکن جوابش را می داد. من و کاو همیشه سعی می‌کردیم جایی که احتمال بروز مشکل می دهیم، بحث را عوض کنیم. 🍂پدر و مادرم از بابت آشنایم با آرمین که فرزند یک پزشک تحصیلکرده به شمار می‌آمد خوشحال بودند؛ اما همین جایگاه اجتماعی او باعث غرور می شد. احساس می‌کردم به عنوان یک دوست باید آرمین را متوجه ضعف اخلاقی اش کنم. اما به خاطر از هم پاشیدن این رابطه سکوت می‌کردم. 🌿 همکلاسی ما بود پسری چشم و ابرو مشکی که همیشه ریش می گذاشت و یک کیف قهوه ای از دوشش آویزان بود. فرزند بود. آرمین همیشه با پوزخند😏 درباره اش حرف می زد؛ با اینکه هیچ شناختی از محمد نداشتم اما شنیدن حرف‌های آرمین حس خوشایندی به من نمیداد. 🍂محمد تنها کسی از گروه بچه مذهبی های کلاس بود که منصفانه در بحث ها صحبت می‌کرد آهنگ جملاتش به دلم می نشست💗 دلم میخواست بیشتر با او آشنا شوم، اما تفاوت ظاهری فاحشی بین ما وجود داشت که مانع از این آشنایی می‌شد. 🌿یک روز در کلاس زبان سر ترجمه یک عبارت بین بچه ها اختلاف افتاد آن روز آرمین کنفرانس داشت و باید درباره این موضوع درباره موضوع مشخصی یک ربع صحبت می کرد ... ✍ نویسنده: فائزه ریاضی ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
♥️ 6⃣ 🌿پس از پایان کنفرانس با غروری😌 که در نگاهش موج می‌زد سینه اش را جلوی داد و با لبخندی ملایم و رضایت‌بخش سر جایش نشست. ناگهان صدای محمد از وسط کلاس بلند شد. _ضمن تشکر از کنفرانس دوستمان و با عرض جسارت در محضر استاد، جایی از جملات ایشان مشکل گرامیداشت. 🍂ذکر اشتباهات کنفرانس توسط بچه ها توصیه خود استاد بود. اما آرمین به دلیل اینکه از دوره دبستان بدون وقت به کلاس زبان می‌رفت فکرش را هم نمی‌کرد کسی از کنفرانسش ایراد بگیرد. با لحنی طعنه آمیزی گفت چی مشکل گرامری؟؟؟ اونوقت مشکل گرامری من رو تو میخوای تشخیص بدی؟! _اصلاً بلدی ای بی سی دی رو به ترتیب بگی؟؟ 🌿استاد رو به محمد کرد و گفت: کدوم قسمت ایراد داشت؟! من متوجه نشدم بگو. آرمین قبل محمد صدایش را بلند کرد، _استاد اینا اصلا درس نخوندن و کنکور ندادن که بخواد چیزی حالیشون بشه رفتن یک کارت نشان دادن آمدن سر صندلی اول کلاس نشستن. 🍂از اینکه این جملات را درباره محمد از زبان دوستان می شنیدم ناراحت بودم😔 با خودم گفتم ای کاش این بحث ادامه نداشته باشد و همین جا تمام شود. چون با شناختی که از آرمین داشتم می‌دانستم اگر ادامه پیدا کند کار به جاهای باریک می کشد. 🌿استاد که متوجه وخامت اوضاع شده بود بدون اینکه اشکال کنفرانس آرمین را پیگیری کند سرش را داخل کتاب برد و با گفتن این جمله که "خوب حتی اگر حق با شما است انتقاد پذیر باشیم" درس خودش را ادامه داد. کلاس تمام شد در حال جمع کردن جزوه ها بودم که دیدم محمد به سمت ما می آید توی دلم گفتم خدا بخیر بگذرونه ... ✍ نویسنده: فائزه ریاضی ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5866205648730981598.mp3
9.58M
🔊 | دلم تنگ شهیدان است امشب ... در آرزوی #شهادت 🎤🎤حاج مهدی رسولی 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
در پی یک #معجزه بودند تا زندگی‌شان را دگرگون سازد، به جبهه رفتند ... حالا سالهاست که مردم به یکدیگر می گویند؛ معجزه می‌کنند ... از #شهدا معجزه بخواهیم چون آنها جایگاه رفیعی دارند ... #شب_جمعه_است #به_یاد_شهدا_صلوات🌷 #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹یکی از #جمعه ها جان خواهد آمد 🔸به درد عشـ♥️ـق درمان خواهد آمد 🔹غبار🌫 از خانه های دل بگیرید 🔸که بر این خانه مهمان #خواهدآمد #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#تو همان عطر گل یاس🌸 و نسیم سحری که‌ اگر #صبح نباشی نفسی در من نیست❌ #شهید_حسین_معزغلامی #سلام_صبحتون_شهـدایی🌺 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
donyaye-daron-panahian.mp3
3.43M
🎧 فایل صوتی 🎙واعظ: حاج آقا 🔖 جستجو در دنیای درون 🔖 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰آمرین به معروف... 🔸سعی می کردم اعتقادات را به شکل #عملی در وجود فرزندانم پرورش دهم، بچه ها می دانس
🔑کلید دار سیستم صوتی🔊 دبیرستان بود. تا چشم مسئولین را دور میدید با همدستی بقیه دوستانش وارد #نمازخانه میشد و با روشن کردن سیستم صوتی، مداحی میخواندند🎤 و سینه زنی میکردند. ادای #مداحان معروف را در می آوردند و حتی از شیطنت مثبت شان فیلم📹 یادگاری هم میگرفتند😅. نقل از #دوست_شهید #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا