eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مراسم تشییع پیکر از کارکنان یگان‌های ویژه در استان خوزستان در هنگام مقابله با اغتشاشگران داعشی👹 به فیض نائل گردید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴روزی به آرزویشان رسانید و این روزها خود به رسید.... 🎥 کلیپ فوق، مربوط به است که ٢ کودک سرطانی توسط او به آرزویشان رسیدند و "عملیات پلیسی" انجام دادند. در مقابله با اغتشاشگران داعشی استان به فیض شهادت🌷 نائل گردید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 💞 0⃣1⃣ 💟رفتم به اتاقم با هدیه هایش🎁 ور رفتم. کفن شهیدگمنام, . صدای اذان مسجد بلند شد. مادرم سر کشید داخل اتاق وگفت: نخوابیدی؟ برو یه سوره بخوان. ساعت شش و نیم صبح خاله ام آمد. با مادر وسایل سفره عقد💞را جمع می کردند. نشسته بودم و بّربّر نگاهشان می کردم. 💟به خودم می گفتم: یعنی همه اینها داره جدی میشه؟ خاله ام غرولندی کرد که کمک نمی کنی حداقل پاشو لباست رو بپوش. همه عجله داشتند که باید زودتر بریم عقد خوانده شود تا به شلوغی امام زاده نخوریم. وقتی با کت و شلوار دیدمش, پقی زدم زیرخنده😂 هیچ کس باور نمی کرد این آدم, تن به کت و شلوار بدهد. 💟از بس ذوق مرگ بود. خنده ام گرفت. به شوخی بهش گفتم: شما کت و شلوار پوشیدی یا شما رو پوشید؟ درهمه عمرش فقط دو بار کت و شلوار پوشید: یکی برای مراسم عقد. یک بارهم عروسی. در و همسایه دوست و آشنا با تعجب می پرسیدند: حالاچرا امام زاده⁉️ 💟نداشتیم بین فک و فامیل کسی این قدر ساده دخترش را بفرستد خانه بخت. سفره ساده ای انداختیم, وسایل صبحانه را با کمی نان و پنیر🧀و سبزی و گردو و شیرینی یزدی گذاشتیم داخل سفره. خیلی خوشحال بودم که قسمت شد قرآن و جا نماز هدیه ی را بگذارم سفره عقد. 💟سال🗓۱۳۸۶ که حضرت آقا اومده بودند یزد, متنی📝بدون اسم برای ایشان نوشته بودم. چن وقت بعد, ازطرف دفتر ایشان زنگ☎️ زدند منزلمان که نویسنده این متن زنه یامرد؟ مادرم گفت: دخترم نوشته! یکی دوهفته گذشت که دیدیم پستچی بسته ای آورده است. 💟آقای آیت اللهی خطبه ی مفصلی خواندند با تمام آداب و جزئیاتش👌 فامیل می گفتند: ما تا حالا این طور خطبه ای ندیده بودیم. حالا در این هیرو ویر پیله کرده بود که برای 🌷دعا کنم. می گفت: اینجاجاییه که دعا مستجاب می شه. فامیل که در ابتدای امر, گیج شده بودنند, آن از ریخت و قیافیه ی داماد, این هم از مکان خطبه ی عقد, آن ها آدمی با این همه ریش را جز در لباس روحانیت ندیده بودند. 💟بعضی ها که فکر می کردند است. با توجه به اوضاع مالی پدرم, خواستگارهای پول داری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم. حالا برای همه سوال❓ شده بود مرجان به چه چیز این آدم دل خوش کرده که گفته است عده ای هم بامکان ازدواجمان کنار می آمدند. ولی می گفتند: مهریه اش رو کجای دلمون بذاریم. تا سکه هم شد مهریه؟؟ 💟همیشه در فضای مراسم عقد, کف زدن وکِل کشیدن واین ها دیده بودم, رفقای زیارت عاشورا📖 خوانده بودند, مراسم وصل به و روضه شد. البته خدای متعال درو تخته را جور می کند. ... ⚠️برای کپی رمان می بایست از انتشارات و نویسنده کتاب اجازه بگیرید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
📚 💞 1⃣1⃣ 💟آن ها هم بعد از روضه, مسخره بازی شان سرجایش بود😅 شروع کردند به خواندن شعرِ رفتند یاران چابک سواران...‌ چشمش برق می زد😍 گفت: تو همونی که دلمـ♥️ می خواست, کاش منم همونی شم که تو دلت می خواد.‌ مدام زیر لب می گفت: شکر که جور شد, شکر که همونی که می خواستم شد، شکر که همه چیز طبق میلیم جلو می رود, شکر🙏 💟موقع امضای سند ازدواج دستم می لرزید, مگر تمامی داشت، شنیده بودم باید خیلی امضا بزنی, ولی باورم نمی شد. تا این حد امضاها مثل هم در نمی آمد. زیر زیرکی می خندید😄چرا دستت می لرزه؟ نگاه کن! همه امضاها کجه کوله شده! بعد از مراسم عقد💞 رفتم آرایشگاه. قرار شد خودش بیاید دنبالم. 💟دهان خانواده اش بازمانده بود😦که چطور زیر بار رفته بیاید . اصلاً خوشش نمی آمد. وقتی دید من دوست دارم کوتاه آمد. ولی وقتی آمد آنجا قصه عوض شد. سه چهار ساعت⌚️ بیشتر نبود که باهم محرم شده بودیم. یخم باز نشده بود, راحت نبودم🙈 خانم عکاس 📸 برایش جالب بود که یک آدم مذهبی با آن ظاهر, این قدر مسخره بازی در می آورد که در عکس ها بخندم☺️ 💟همان شب🏙 رفتیم زیارت شهدای🌷 گمنام دانشگاه آزاد. پشت فرمان بلند بلند می خواند: دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم/خیلی حسین زحمت ما را کشیده است😍کنار 🌷 شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل. 💟یاد روزهایی افتادم که با بچه ها آمدیم اینجا و او همیشه خدا اینجا پلاس بود. بودنش بساط شوخی را فراهم می کرد که، این بازاومده سراغ ارث پدرش. سفره خاطراتش را باز کرد که به این شهدا🌷متوسل شده یکی را پیدا کنند که پای کارش باشد. حتی آمده و از آن ها خواسته بتواند راضی ام کند, به ازدواج. 💟می گفت قبل از اینکه قضیه ازدواجمان مطرح شود, خیلی از دوستانش می آمدند ودرباره ی من از او مشورت می خواستند. حتی به او گفته بودند که برایشان از من خواستگاری کند. غش غش می خندید که اگه می گفتم دختر مناسبی نیست بعداً به خودم می گفتن پس چرا خودت گرفتیش⁉️ اگه هم می گفتم برای خودم می خوام که معلوم نبود تو بله بگی. حتی گفت: اگه اسلام دست و پام را نبسته بود, دلم میخواست شما رو یه کتک مفصل بزنم. 💟آن کَل کَل های قبل ازدواج شدند به شوخی و بذله گویی آن شب هر چه در شهر بود, زیارت کردیم. فردای روز عقد رفتیم خونه خاله مادرش, آنجا هم یک سر ماجرا وصل شد به شهادت🌷 بود. شهید موحدین. 💟روز بعد از عقد نرفتم امتحان بدم. محمدحسین هم ظهرش امتحان داشت. با اعتماد به نفس درس نخونده رفت سر جلسه قبل از امتحان نشسته بود پای یکی از رفیقاش که کل درس را در ده دقیقه⏳ برایش بگوید. جالب اینکه آن درس را پاس کرد😳 قبل از امتحان زنگ زد📞که: دارم میام ببینمت. گفتم: برو امتحان بده که خراب نشه. 💟پشت گوشی خندید😅که اتفاقاً میام که امتحانم خراب نشه! آمد گوشه حیاط ایستاده چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم. دوباره این جمله را تکرار کرد: تو همونی که دلم خواست. کاش منم همونی باشم که تو دلت می خواد. رفت🚶 که بعد امتحان زود برگردد. ... ⚠️برای کپی رمان می بایست از انتشارات و نویسنده کتاب اجازه بگیرید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
4_5881924528954671573.mp3
8M
🦋 به این #عکسها 🌺خیره شو خیره شو 🎤 #حامد_زمانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
نوزاد چهل روزه شهید مدافع امنیت #فرمانده_شهید_مرتضی_ابراهیمی 🍂تب #اغتشاشات خوابید ولی از حالا تب و #بی_خوابی کودک دوماهه شهید ابراهیمی🌷 آغاز میشه.... 💢کودکی که برای همیشه از لبخند #پدر محروم شد😔 و دیگر با هیچ سبد حمایتی هم شاد نخواهد شد❌ 🍂او اکنون نه یارانه می خواهد و نه سهمیه ای، فقط و فقط #دلتنگ خنده های نازنین پدرش خواهد شد💔 پدری با دنیایی آرزو که حالا ... 💢بانک های سوخته روزی درست خواهند شد ولی دل سوخته همسر😔 و #کودکان_شهید... 💠بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ راستی #ﺑﻪ_ﻛﺪﺍمین_ﮔﻨﺎﻩ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ⁉️ 💥ما در قبال این #خونها وظیفه داریم #شهید_مرتضی_ابراهیمی #شبتون_شهدایی 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #سلام_امام_زمانم❣ مهدی (عج) جان♥️ خوشا آنان که در #دامت اسیرند به رخسار دل آرایت😍 بصیرند مکن❌ از بین ما گلچین که گفتند: کریمان خوب و بد #باهم پذیرند #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍁گفتی #سپیده دم 🌼چه دل انگیز💖 و دلرباست 🍁گفتم تبسم #تو 🌸بسـی دلرباتر است😍 🍁گفتی چه دلگشاست 🌼افق در طلوع #صبح 🍁گفتم که چهره ی تو♥️ 🌸از آن #دلگشاتر است #شهید_مرتضی_عطایی #شهید_رضا_سنجرانی #سلام_صبحتون_شهدایی 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - حل مشکلات با هدیه هزار صلوات به مادر امام زمان - آیت الله مجتهدی تهرانی.mp3
2.26M
♨️حل مشکلات با هدیه هزار #صلوات به مادر #امام_زمان(عج) #سخنرانی بسیار شنیدنی👌 🎤 #آیت_الله_مجتهدی_تهرانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🥀آن روزها، داخل #کانال می‌رفتند، کمین می‌کردند برای دشمن👹 خودشان هم در #امان بودند 💥این‌روزها اما کاش این #کانال‌های ما کمین‌گاه شیطان نشده باشد😔 و کاش دین‌مان در #امان بماند... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠بازی به سبک حاج حمید 😅 🔸بعد از اتمام ساخت گلوله‌های #خرمایی، حاج حمید در یکی از آن‌ گلول ها یک #مه
#کلام_شهیـد ✍ مبارزه سخت افزاری کار ماست☝️ و نرم افزاری با #شما 👈کار فرهنگی کنید و #شیعه_واقعی را به کشور🇮🇷 و کشورهای اطراف معرفی کنید. اگر #کارفرهنگی انجام شود، سربازش👤 هم پیدا می شود #شهید_حمید_تقوی_فر #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهیـد ✍ مبارزه سخت افزاری کار ماست☝️ و نرم افزاری با #شما 👈کار فرهنگی کنید و #شیعه_واقعی ر
4⃣0⃣2⃣1⃣ 🌷 🔻همسر شهید: 🔰کنار شهرک محل زندگیمون باغ سبزی🌱 کاری بود، هر ازگاهی به اونجا سَری میزد. به پیرمردی👴 که اونجا مشغول کار بود کمک میکرد 🔰یکبار از برمیگشتیم🚗 که حاج حمید گفت: بنظرت سَری به پیرمرد سبزی کار بزنیم از احوالاتش با خبر بشیم⁉️ 🔰مدت زیادی بود که به خاطر خبری ازش نداشتیم. زمانیکه رسیدیم پیرمرد مشغول بیل زدن⛏ بود. حاج حمید جلو رفت بعد از احوال پرسی، رو ازش گرفت مشغول بیل زدن شد. 🔰پیرمرد سبزی کار چند دسته سبزی🌱 به حاج حمید داد. سبزیها رو پیش من آورد و گفت: این سبزیها رو بجای به من داد. گفتم: ازخانمم میپرسم اگه نیاز داره بر میدارم. گفتم: نه سبزی احتیاج نداریم🚫 در ضمن حاجی شما هم که کار کردی. 🔰بعد از شهادتش🌷 یکی از همسایه ها به پیرمردگفته بود که حاج حمید . پیرمرد با گریه گفته بود من فکر کردم اون آدم بیکاریه که به من کمک میکرد. اصلاً نمیدونستم شغلی به این مهمی داره و سپاهه... 😭 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صفحہ ۱۱۲ استاد پرهیزگار .MP3
934.7K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه مائده✨ #قرائت_صفحه_صد_ودوازدهم 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🎥 فیلمی از #شهید_عباس_دانشگر 🔴ریتم #زندگی در نگاه همه چه کوچک و چه نوع جریان دارد 🔻و ما آدم ها #
✍ خاطره ای از رفیق شهیدم 🌷 🍃 یکبار صحبت از شهید و شهادت شد. عباس می‌گفت ما کجا و شهدای جنگ کجا. آنها از لحظه شهادتشان خبر داشتند. 🍃بعد حرف جالبی زد و گفت این همه شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی فضای شهر را پر کرد‌ه‌اند، اما خودمان باید باشیم. 🍃اگر توانستیم دیندار بمانیم یعنی به مرز شهادت رسیدیم و شهیدیم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🔹اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو🚗 به سمت #نجف بر مي گشتيم. موقع #اذان صبح بود که به ورودي نجف و کنار #وادي_السلام رسيديم. 🔸هادي به راننده گفت: نگه دار⛔️تعجب کرديم. گفتم: #شيخ_هادي اينجا چه کار داري؟ گفت: مي خواهم بروم وادي السلام♥️ 🔹گفتم: نمي ترسي⁉️ اينجا پر از سگ و حيوانات است. صبر کن وسط روز برو توي #قبرستان. هادي برگشت و گفت: مرد ميدان نبرد✊ از اين چيزها نبايد بترسد. بعد هم پياده شد و رفت. 🔸بعدها فهميدم که مدت ها در ساعات #سحر به وادي السلام مي رفته و بر سر مزاري که براي #خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت📿 مي شده. #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #لذت_آغوش_خدا 124 #ملاقات_با_خدا 14 #استاد_پناهیان 🔻 ➖➖➖💞 🔷 برای مبارزه با هوای نفس یه "انگیز
❣﷽❣ 125 15 🔻 🔹چرا باید با هوای نفسمون مبارزه کنیم؟ ✔️ برای اینکه اثری از انانیّت و خودخواهی و "مَن" باقی نمونه تا لذّت خدا رو بچشیم.... 🌷 این که اثری از من نباشه، عارفان بهش میگن عشق... 💘❤️ همون که خیلی لذّت داره....💞 ⭕️ خیلی ها سر و صداش رو میکنن اما فقط عارفانِ الهی طعمش رو میچشن..."👌 🎴خیلی ها ترانه هاش رو سر میدن برای کاسبی های خودشون! 🎶❌😒 💖✅‌ عشقِ واقعی اون زمانی هست که تو خودت رو فدا کنی...... 😌❣ چجوری میشه فداش شد؟ 👈 اینطور که "یه نفر دیگه بیاد تو رو اداره کنه و تو بگی چشم...." دیگه "مَن" نداشته باشی در مقابلش... 🌹 و بعد اینجا خداست که "با دستورات و تقدیراتش" علیه دوست داشتنی های تو اقدام میکنه....👌 ✅ البته این وسط، خدا لذّت های زیادی هم بهت میچشونه....💖 🏓مثلاً وسطِ بازی تنیس، بهت یه لیوان آب هم میده. میگه عزیزم یه کمی استراحت کن. 🚫 آدم جو گیر میشه میگه :خدایا نه !حالا یکم دیگه بازی کنیم، بعداً استراحت میکنیم❌ 🌺 خدا میفرماید : نه دیگه ؛ وقتی بهت " امر " میکنم که این لذّت رو ببری، بگو چشم! عزیزم تو الان ضعیف شدی، نیاز به استراحت داری.💕 💢 گاهی آدم این وسط برای خودش دستور صادر میکنه! ⭕️👈 میگه خدایا ببین "مَن به نظرم" اینجوری بهتره! 🌷 ای بابا تو که دوباره حرف زدی! تو که دوباره "دلبخواهی های خودت" رو کشیدی وسط؟! -- خدایا ببخشید غلط کردم!😓 🌹باشه بخشیدمت . حالا بگو کی تنظیم میکنه که چه دستوری انجام بشه؟ -- خدایا معلومه شما ! خدایا من میخوام زودتر بیام پیشت!🔺 🌺 چرا دوباره حرف زدی؟؟ 🔷 آخ ببخشید! خدایا اشتباه کردم دوباره ! اصلاً "هر چی بدی چشم"👌 ✅ اونوقت این عبد تمام وجودش "اطاعت از دستور" میشه. "دستوراتِ آشکار و پنهان...." ❤️ "روح عبد میشه رعایت دستورات الهی" حالا اسمِ قرآنی این دستورات چی میشه؟ "تقوا" 🔸تقوا یعنی چی دقیقاً ؟ 👈"یعنی مراقبِ خدای خودت باش. مراقب باش که حتی یه دونه دستور هم از دستت در نره...." ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_50482989.mp3
3.57M
⏯پادكست 🎧با موضوع 6⃣ 🎤استاد 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❤️ماجرای خواندنی شهیدی که امام زمان(عج) او را کفن کرد💔👇 🍃یکی از شهدا همیشه ذکرش این بود: یابن الزهرا گشته ام از فراق تو شیدا💔 یا بیا یک نگاهی به من کن😔 یا به دستت مرا در کفن کن😭 از بس این شهید به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت❤️ 🍃بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد🍃: اگر من شهید شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی☝️ آن روحانی می گوید: من از مشهد که برگشتم، عکس ایشون رو دیدم که شهید شده بود🕊 🍃رفتم پیش پدرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، طبق وصیتش باید توی مجلس ختم او سخنرانی کنم؟🎤 رفتم منبر و بعد از ذکر خصوصیات شهید و عشقش به امام زمان عج، گفتم: ذکر همیشگی این شهید در جبهه ها خطاب به مولایش امام زمان عج این بوده است:💔 یا بن الزهرا گشته ام از فراق تو شیدا یا بیا یک نگاهی به من کن یا به دستت مرا در کفن کن💔 🍃تا این مطلب را گفتم، یک نفر از میان مجلس بلند شد و گفت: من غسال هستم، دیشب (به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی) 🍃وقتی که می‌خواستم این شهید را کفن کنم، دیدم درب غسالخانه باز شد و شخص بزرگواری به داخل آمد و گفت:😔 بروید بیرون، من خودم باید این شهید را کفن کنم🍂. من رفتم بیرون و وقتی برگشتم بوی عطر در فضا پیچیده بود. شهید هم کفن شده و آماده ی تشییع بود💔 📚منبع: کتاب روایت مقدس صفحه 100 به نقل از نگارنده کتاب میر مهر(حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی) صفحه۱۱۷ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
1_17231484.mp3
2.83M
🎼 #مداحی_شهدایی 🔸 آی شهدا دلای ما تنگہ براتون #هستی_ما_ولایته_آرزومون_شهادته 🎤🎤مجتبی رمضانی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
#تلنـــــگــر‼️ از #شهیدهمت به #مـلت‌ایـران مبادا ضعف برخے مسئولان شما را ضعیف ڪند...🌱 مبادا دنیازدگے برخے مدیران شما را از هواداری انقلاب دور ڪند...☝️ 😇ما رزمندگان تا #آخرین_نفس پای انقلاب هستیم شما چطور❓ #شهید_محمدابراهیم_همت #شبتون_شهدایی🌙 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh