4_345554935284237527.mp3
15.12M
#صوت_شهدایی
کجایی مهربونم، کجایی باباجونم...؟!
🎤 #سیدرضا_نریمانی
👈تقدیم به فرزندان شهدای مفقودالاثر
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - کمک همدیگر باشیم - حجت الاسلام دانشمند.mp3
3.18M
♨️کمک همدیگر باشیم
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌
🎙حجت الاسلام #دانشمند
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ایمانهاے نجومے سادگیهاے نجومے مقاومتهاے نجومے باورے ڪه ... عقل معاش از فہم آن #عاجز است ؛ عقل م
🕊🍂🌼♥️🌼🍂🕊
🌴هر سفر زیارتی که میرفتم از خدا میخواستم حتی یک ثانیه بعد از #آقاموسی نباشم. یاد زیارت جامعه کبیره که #نذرش کردم افتادم. بارها در این دعا میخوانیم "بأبي أنت و امي و .." دعای من مستجاب شده بود🙏
🌴جنس گریههایم😭 بعد از #شهادت موسی حسابی فرق کرد. از ناحیه گردن و #پهلو ترکش💥 خورده بود و میشد چهرهاش را دید. هیچ شکی نیست که مصیبت ما در برابر #مصیبت آقا اباعبدالله (علیهالسلام) هیچ است.
🌴اما وقتی صورتش را دیدم همهاش این جمله #امام_حسین (علیهالسلام) بعد از شهادت🌷 حضرت #علیاکبر (علیهالسلام) بر زبانم جاری میشد؛ بعد از تو خاک بر سر این دنیا 😭
🌴اسم من را در گوشیاش #پرتو_فاطمه ذخیره کرده بود. وقتی پرسیدم چرا⁉️ گفت: «آخر ما شیعیان شعاعی از نور #حضرت_زهرا (سلامالله علیها) هستیم».
#شهید_موسی_جمشیدیان
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#عاشقانه 💖 ❣نگاهی انداخت به سر تا پای اتاقم🚪 و گفت : چقدر آینه!! از بس خودتون رو میبینین این قدر #ا
✍ #خاطره_شهدا🕊
🌷من تیپم تیریپ زرنگی بود. توی محله های پایین شهر تهران، تیریپ می زنن به اسم زرنگی؛ کتانی zx، تی شرت، شلوار بگ و موی بوکسوری و...ولی با اومدن محمدحسین همه چی عوض شد.
🌷وقتی شیش جیب می پوشید دلم رو می برد. با آن موتور جنگی اش! انگار جنگ تحمیلی است. می چرخید دور دانشگاه
میدانی آدم مثل چاله می ماند دیگر، ممد حسین بیل اول را که ریخت هواخواهش شدم.
🗣 راوی: رفیق شهید
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#شهید_مدافع_حرم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
صفحہ ۱۴۲ استاد پرهیزگار .MP3
987.2K
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم
✨سوره مبارکه انعام✨
#قرائت_صفحه_صدوچهل_ودوم
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍃🌸🍃🌸🍃 🔹گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم. چشمم به #رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حا
💠چند روز؛ هیچ چیز
🔰چند روز مانده بود تا عملیات بدر. از همه جلوتر بودیم. هیچ کس جلوتر از ما نبود، جز عراقی ها. توی سنگرکمین، پشت پدافند تک لول، نشسته بودم و دیده بانی می کردم.
🔰دیدم یک قایق به طرفم می آید. نشانه گرفتم و خواستم بزنم. جلوتر آمد، دیدم آقا مهدی است. نمی دانم چه شد، زدم زیر گریه. از قایق که پیاده شد، دیدم هیچ چیزی همراهش نیست؛ نه اسلحه ای، نه غذایی، نه قمقمه ای، فقط یک دوربین داشت و یک خودکار.
🔰از شناسایی می آمد. پرسیدم: «چند روز جلو بودی؟» گفت: «گمونم
چهار - پنج روز»
#سردار_شهید
#شهید_مهدی_باکری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh