🌷شهید نظرزاده 🌷
💢 #قصه_شهادت 🔺فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود... ◽️ #شهید_ابراهیمی میگفت باید
خوش آنكه در صفِ خوبان نشسته باشى
و من
نظر كنم به #تُ !
نازم به انتخابِ خودم...!
🥀........................🥀
#شهید_مرتضی_ابراهیمی 🌷
#شهید_اغتشاشات_اخیر
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
✫⇠ #اینک_شوڪران ✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 2⃣3⃣ #قسمت_سی_ودوم 📖روی پ
❣﷽❣
📚 #رمان
#اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب_بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
3⃣3⃣ #قسمت_سی_وسوم
📖نفس های ثانیه ای ایوب جزئی، از زندگیمان شده بود. تا ان وقت از شیمیایی☠ شدن فقط این را میدانستم ک روی پوست #تاول های ریز و درشت میزند.
📖دکتر برای تاول های صورتش دارو تجویز کرده بود. با اینکه دارو ها را میخورد ولی خارش، تاول ها بیشتر شده بود. صورتش زخم💔 میشد و از زخم ها #خون می امد. ریشش را با تیغ زد تا زخم ها عفونت نکند.
📖وقتی از سلمانی ب خانه برگشته بود خیلی گرفته بود😞 گفت: مردم چه #ظاهر_بین شده اند. میگویند تو که خودت جانبازی، تو دیگر چرا⁉️
بستری شدن ایوب انقدر زیاد بود ک #بیمارستان و اتاق ریکاوری مثل خانه خودم شده بود.
📖از اتاق عمل که بیرون می اوردنش. نیمه هوشیار شروع میکرد به حرف زدن" #شهلا من فهمیدم توی کدام دانشگاه معتبر خارجی، پزشکی تدریس میشود، بگذار خوب بشوم، میرویم انجا و من بالاخره پزشکی👨🔬 میخوانم.
📖عاشق پزشکی بود. شاید از بس که زیر تیغ جراحی رفته بود و نصف عمرش را توی #بیمارستان گذرانده بود. چند بار پیش امد که وقتی #پیوند گوشت به دستش نگرفت خودش فهمید عمل خوب نبوده❌
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✫⇠ #اینک_شوڪران
✫⇠ #خاطرات_شهید_ایوب بلندی
به روایت همسر( شهلا غیاثوند )
4⃣3⃣ #قسمت_سی_وچهارم
📖یک بار بهش گفتم: نگو؛ چیزی از عملت نگذشته صبر کن. شاید گرفت. سرش را بالا انداخت. مطمئن بود👌 دکتر که امد بالای سرش از اتاق امدم بیرون تا #نماز بخوانم.
📖وقتی برگشتم تمام روپوش دکتر قرمز شده بود😰 بدون اینکه ایوب را #بیهوش کند با چاقوی جراحی گوشت های فاسد را بریده بود. کمی بعد به جایی رسید که دیگر گوشت، دست خود ایوب بود و #خون ملافه ی زیر ایوب و لباس دکتر را قرمز کرده بود.
📖ایوب از حال رفته بود😓 که پرستار ها برای تزریق مسکن قوی امدند. دوست نداشت کسی جز من کنارش💞 باشد. مادرش هم خیلی اصرار کرد اما #ایوب قبول نکرد.
📖ایوب وقتی خانه بود کنار رختخواب و بساط چایش☕️ همیشه #کتاب بود. از هر موضوعی، کتاب میخواند. یک کتاب دو هزار صفحه ای📕 به دستش رسیده بود که از سر شب یک لحظه ام ان را زمین نگذاشته بود
📖گفتم دیر وقت است نمیخوابی؟ سرش را بالا انداخت
-مگر دنبالت کرده اند؟
سرش توی کتاب بود
+باید این را #تا_صبح تمام کنم
صبح که بیدار شدم، تمامش کرده بود.
🖋 #ادامه_دارد...
📝به قلم⬅️ #زینب_عزیزمحمدی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
8277470_245.mp3
19.65M
🎵 #مداحی_شهدایی
🌾خونه غرق در آه #حسرته
🌾خونه #بی_بابا شام غربته
🎤🎤 #میثم_مطیعی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
★آه از آن #شبها
✩که در آغوش تو💞
★ #خندهام می برد
✩عقل و هوش تــ♥️ـو ...😔
📸تصویری از وداع جانسوز دختر شهید مدافع حرم #مهدی_قره_محمدی در معراج شهدا🌷
#شهید_مهدی_قره_محمدی
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - شیطان طمعکار - حجت الاسلام عالی.mp3
3.98M
♨️شیطان طمعکار
#سخنرانی بسیار شنیدنی👌
🎙حجتالاسلام #عالی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠خواهر بزرگوار شهید #محمدرضا_دهقان 🔸دوسال پیش با هم رفته بودیم #بهشت_زهرا(س)، یکی از مهمترین تفریحا
🔰رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
🔸بهش گفتم نرو، خودت گفتی ممکنه #برگشتی نباشه🚷 گفتی قرار نیست تعداد زیادی برگردن. باخنده گفت:خیالت راحت من #شهید نمیشم.
🔹گفتم اگه #برنگشتی چی؟ انگار شوکه شد. گفت: برنگشتم دیگه، #دعام کن...
⚜حالا دعایمان میکنی #رفیق؟!
انصافه که ما برای تو دعا کنیم⁉️ تویی که قبل رفتنت دلت رو با #خدای خودت صاف کردی💖 اصلا انصافه که بعد #دعای_مادرت، ما تو رو دعا کنیم؟
⚜از وقتِ رفتنت خیلی به #دعاهایت محتاج شدیم. از وقتی رفتی باعث استجابت خیلی از دعاها شدی🙏 از وقتی رفتی خیلیها بهت #التماسدعا گفتن😔
#رفیق_گاهی_نگاهی
#شهید_محمدرضا_دهقان🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🚩روضه هفتگی🚩
💺سخنران:
حجت الاسلام نظری(نیروی تعلیم تربیت سپاه استان)
📚موضوع سخنرانی:
مهدویت ووظایف منتظران
🎤مداح:
کربلایی حسین شیرمحمدی
📆زمان:
پنجشنبه(۵دی)-ساعت۱۹
🚪مکان:
مشهد-حجاب۲۱ #بیت_شهید_نظرزاده
(علامت پرچم)
خواهران برادران
#هیئت_محبان_جواد_الائمه
(علیه السلام)
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh